ویژگی قضات در کلام امام علی (ع)

ویژگی قضات در کلام امام علی (ع)

ارزش و اهمیت قاضی در عملکرد او و اختیارات او است؛ اختیار مال، جان، عرض، آبرو و ناموس مردم و اعتبار فردی و اجتماعی و تجاری مردم در دست او است. به همین جهت شرایط مهم و ویژه ای دارد و در انتخاب آن باید جهات زیادی را مراعات کرد.
همانطور که  گفته شده  در اسلام برخلاف سایر مکاتب حقوقی و قضایی که بیشتر به ظاهر و به علم تکیه می شود، نه به باطن و تقوا، به تقوا و باطن قاضی تکیه بیشتری شده است و لذا در فرمان تاریخی علی (ع) به مالک اشتر، فرازی به این مهم اختصاص داده شده است که بسیاری از شرایط و صفات قاضی به طور فشرده در آن بیان شده است. حضرت علی (ع) به مالک توصیه می کند که برای منصب قضاوت در میان مردم برترین آنان را برگزین.

ثم اختر للحکم بین الناس:
  •  اَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فى نَفْسِكَ؛ (برترین و افضل و داناترین مردم تو باشد.)
  • مِمَّنْ لاتَضيقُ بِهِ الاُْمُورُ؛ انبوه مشکلات و فشار کارها او را به ستوه نیاورد (یعنی پرحوصله و صبور باشد).
  • وَ لا تُمْحِكُهُ الْخُصُومُ؛ اصرار و پافشاری طرفین دعوا و وکلای آنان در احقاق حق خود و لجاجت آنان او را به خشم نیاورد.
  • وَ لا يَتَمادى فِى الزَّلَّةِ؛ اگر اشتباه کرد و دانست که به خطا رفته است، بازگشت به حق و اعتراف به اشتباه سرباز نزند.
  • وَ لايَحْصَرُ مِنَ الْفَىْءِ اِلَى الْحَقِّ اِذا عَرَفَهُ؛ گرفتار طمع و آز و مطامع پست و شوم نفسانی نباشد.
  •  وَ لاتُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلى طَمَع؛ در قضاوت و صدور حکم با اطلاع کافی باشد و به فهم و اطلاع سطحی، اکتفاء نکند.
  • وَ لايَكْتَفى بِاَدْنى فَهْم دُونَ اَقْصاهُ؛ نسبت به مسائل و امور مشتبه و پیچیده و سردرگم، محتاط تر باشد و برای کشف حقایق نسبت به دیگران تامل و تحمل بیشتری داشته باشد.
  • وَ اَوْقَفَهُمْ فِى الشُّبُهاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ؛ مصرتر از هر شخص در پی بردن به واقعیات قضایا و به دنبال دلایل و براین قطعی مخصوصا در موارد مشتبه باشد و برای به دست آوردن آن از هیچ تلاشی فروگذار نکند.
  •   وَ اَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُراجَعَةِ الْخَصْمِ؛ از مراجعه طرفین دعوا و کثرت آن کمتر احساس خستگی و ناراحتی نماید.
  • وَ اَصْبَرَهُمْ عَلى تَكَشُّفِ الاُْمُورِ؛ از هر شخص دیگر در کشف مسایل و حقیقت صبور و مقاومتر باشد.
  •  وَ اَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضاحِ الْحُكْمِ؛ پس از رسیدن به حقی و قطع و یقین نسبت به حکم، در صدور حکم قاطعیت داشته باشد و سرعت عمل به خرج دهد (قاطع و سریع باشد).
  • مَّنْ لايَزْدَهيهِ اِطْراءٌ؛ کسی باشد که تملق و چاپلوسی در او اثر نکند و سبب خِفّت او نگردد.
  • وَ لايَسْتَميلُهُ اِغْراءٌ،؛ مکر و حیله، خدعه و فریب و نیرنگ او را به هر سو نکشاند.
  • وَ اُولئِكَ قَليلٌ؛ مالک توجه داشته باشید که این‌گونه افراد کم یابند (پس باید تلاش، دقت و جستجوی بیشتری برای یافتن آنان بنمائید). 

شرایط گفته شده در  بالا شرایط عمومی و کلی برای منصب حساس قضا از کلام علی (ع) بود، ولی اهمیت ویژه و حساسیت کار قضاوت و کاربرد آن، ایجاب می کند که فقه اسلام نیز برای قاضی شرایط قایل شود.

این شرایط که در کتاب های فقهی برای قاضی شمرده شده است، برخی آن ها را واجب و برخی مستحب دانسته اند. شرایط وجوبی عبارتست از: علم، بلوغ، عقل، ایمان، عدالت، مرد بودن، طاهر الولاده. از جمله: منصوب از طرف امام یا نایب امام اجتهاد –طهارت مولد (حلال زادگی) و ضبط و حافظه قابل اطمینان داشتن و نیز فراست و هوشیاری، ورع و تقوا، شجاعت و صبور و شکیبا بودن را نیز برخی شرط دانسته اند، ظاهراً این شروط بیشتر از همان عهدنامه علی (ع) به مالک اشتر استفاده شده است که درباره اوصاف قاضی به او سفارش کرده است. اینک به توضیح برخی از این صفات و شرایط می پردازیم:
  •  بلوغ
  •  عقل: این دو شرط اجماعی و مسلم بین فرق اسلامی است، مستند این شرط عقل، اجماع، قرآن و سنت است.
  •  ایمان و اعتقاد به اصول دین و مذهب نیز مسلم است به دلیل قرآن، سنت، عقل و اجماع از جمله قرآن : «و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» زیرا به هیچ وجه اسلام مال و جان و عرض و ناموس مسلمانان را به دست غیرمسلمان نخواهد داد.
  •  مرد بودن: فقها بالاتفاق مرد بودن را شرط می دانند. بنابراین، تصدی منصب قضا را برای زن جایز نمی دانند. 
  • طهارت مولد: قداست مقام قضاء در اسلام و اهمیت مقام قاضی و نفوذ معنوی حکم قضات و دادگاه ها، ایجاب می کند که متصدی این حکم نیز دارای قداست ظاهری و باطنی باشد و به هیچ وجه موجب نفرت طبع مردم نباشد. به همین جهت، فقهاء مساله طهارت مولد یا ولدالزنا نبودن قاضی را شرط دانسته اند.

منابع

  • برگرفته از کتاب حقوق و قضا از دیدگاه حضرت علی (ع) و نهج البلاغه؛ (1388)، دکتر علی اکبر حسنی
  • تجلی امامت : تحلیلی از حکومت امیرالمومنین علی (ع) ، مولف: سیداصغر ناظم زاده قمی، الهادی: قم: 1372، ص67-66