درس پانزدهم امام زمان (ع) در خطابه غدیر

درس پانزدهم امام زمان (ع) در خطابه غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

از نکته هاي بسيار جالب و برجسته  اين است که  پيغمبر اکرم صلّي الله عليه و آله در ضمن سخنراني هايشان مسئله ي مهدويت و ظهور و فرج و حکومت امام زمان عليه السلام را بسيار طبيعي بيان کرده اند، گاهي سخنران ناگهان مطلبي را به خاطر مي آورد، به طور مثال مي گويد  فلاني هفته گذشته شيراز بود، که اين  يک جمله معترضه مي شود.  ولي در مقابل هم گاهي طوري سخنران مطلب را مطرح مي کند که گويي در تار و پود سخنراني و جزء اصلي آن است که اين شاهکار است . پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله در چهار بخش از خطابه ي غدير در مورد امام زمان عليه السلام صحبت کردند به جز مواردي که راجع به امامت کلي صحبت کردند که امام زمان عليه السلام هم بخشي از آن است، در چهار مورد اسم مخصوص امام زمان عليه السلام را برده اند؛ دو بار به نام  مهدي و دو مورد به نام قائم.
 در بخش ششم دو فراز در بخش دهم يک فراز و دربخش هشتم در ضمن 18 جمله مُصدَّر به اَلا به معني آگاه باشيد، مطلع باشيد، راجع به امام زمان عليه السلام صحبت شده است، غير از احوالات بسيار ريز امام زمان عليه السلام که به طور مثال داراي غيبت کبري و غيبت صغري هستند يا اين که  از کجا ظهور مي کنند و... همه موارد را پيامبر اکرم  صلّي الله عليه و آله در ضمن اين 21 فربخش و جمله فرمودند.   که به آنها اشاره مي کنيم:
1. در صفحه 90 از کتابهاي دو زبانه و 94 از کتابهاي سه زبانه در بخش ششم خط پنجم "... مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ‏ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِي ثُمَّ في عَلِي بْنِ أَبي طالِبٍ، ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَي الْقائِمِ الْمَهْدِي الَّذي يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، " در اينجا پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم مسئله نور را مطرح کردند و فرمودند که نور از سوی خدا راه يافته است در من و بعد از من در علي ابن ابي طالب عليه السلام سپس در نسل ايشان يک يک تا برسد به قائم مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، که در اين جا مي توان گفت  ترتيب خلقت  و آفرينش را بيان فرموده اند و اشتقاق نور پيامبر  صلّي الله عليه و آله را که از نور خداست.اين که مي فرمايند النُّورُ مِنَ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِي به اين معني است که در پُروسه خلقت وآفرينش، نور خلقت از خدا آمده به من و سپس از من منتقل شده به امير المومنين عليه السلام و بعد رسيده است به قائم مهدي  عجل الله تعالي فرجه الشريف و بعد به بقيه موجودات که اين از نظر روايات متواتر تاييد شده است.   صريح آيه قران اين نيست ولي اين موضوع هم بحث عقلي دارد و هم بحث نقلي  که روايات است. بحث عقلي امکان اَشرف و اَخَس ناميده مي شود يعني  عرفا و فلاسفه در آفرينش از نظر عقلي با قاعدی اَشرف و اَخَس وجود يک موجود صد را ثابت مي کنند   که اگر خدا مي خواهد بيافريند از نظر امکان اشرف و اَخَس  بايد اول اشرف را بيافريند بعد فالاشرف را بيافريند تا برسد به اَخَس که پايين ترين سطح موجودات است، اين بحث علمي عقلي قابل دقت داره که در اين جا به در همين حد کافي است، ممکن است که  " النُّورُ مِنَ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِي ثُمَّ في عَلِي بْنِ أَبي طالِبٍ " فقط راجع به پُروسه هستي نباشد بلکه پُروسه کمالات هستي باشد، يعني خداوند متعال وقتي مي خواهد علم بدهد  علم را اول به من(پيامبر صلي الله عليه و آله) مي دهد سپس من مي دهم به امير المو منين ايشان مي دهند به امام زمان و در نهايت به وسيله ي  امام زمان به بقيه موجودات مي رسد، در واقع مي توان گفت که خداوند متعال اول علم و رافت و رحمت و غفّاريت و ستّاريت و تقوا و ساير چيزهايي  را  که خدا بايد به آنها مي داده، داده است و از آن ها به ما رسيده، لذا ما در سير نزولي حرکت کمالات که  از بالا به پايين است بعد از ائمه عليهم السلام هستيم، لذا آنها بر ما حقّ تقدم دارند، بر ما  حق ولايت، حق وجود هستي دارند (مرحوم سيد محمد تقي موسوي اصفهاني در کتاب مکيال المکارم اين دسته روايات را جمع آوري کرده است)
2.  نکته بعدي راجع به امام زمان عليه السلام در قسمت ششم حضرت چهار صفت بيان فرموده اند:
1) القائم که قيام کننده است به اينکه در صلوات هايي که  براي ائمه عليهم السلام يکي يکي مي فرستيم مي گوييم"اللهم صل علي موسي بن جعفر القائم بامر الله" همه اينها قائم بامر الله اند، زيرا به امر خدا  قيام کردند ولي آن قائمي که "يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما" و فرزند امام حسن عسکري عليه السلام مي باشد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه است؛ لذا در طول تاريخ به هر کدام از ائمّه  عليهم السلام که مردم ميگفتند شما قائم بامر الله هستيد مي فرمودند همه ما قائم بامر الله هستيم اما آن امامي  که قائم  بامر الله است و زمين را پر از عدل و داد مي کند فرزند ما مهدي است که در آخر الزمان مي آيد و چنين و چنان مي کند . لقب المهدي يعني هدايت شده بامر الله يعني حضرت مهدي عليه السلام که قيام مي کنند برنامه ها و دستورات خودشان را من الله ميگيرند از خدا مي گيرند  معلم و مشاور ندارند  با يارانشان مشاوره مي کند و يا  براي کارهايي مي فرستد ولي برنامه ي حضرت مهدي عليه السلام برنامه ي الهي است و خدا به ايشان مي گويد جبرئيل امين به ايشان نازل مي شود در اين مورد رواياتي داريم؛ حضرت وقتي مي خواهند به مکه بروند خسته مي شوند و زير درختي مي نشينند تا خستگي در کنند فرشته مي آيد دستور مي دهد که "يا ولي الله قُم بامر الله" امام زمان عليه السلام تشريف مي آورند به مکه بين رکن و مقام تکيه ميدهند  به خانه خدا و مي فرمايند "بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّه " اين موضوع به اين دليل است که تمام دستوراتي که حضرت در حرکت، تشکيل حکومت و امثال اينها مي دهند از جانب الله است،  لذا او المهدي است يعني هدايت شده ا ز جانب خدا؛ با عالم وحي ارتباط دارند، امّا نه وحي قانون آوري با جبرئيل ارتباط دارند جبرئيل بر ايشان  نازل مي شود منتهي قانوني که براي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آورده شده است را ايشان  اجرا مي کنند
2) " الَّذي يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ " است؛ مهدي عليه السلام حق خدا را مي گيرد؛ حضرت سجاد عليه السلام که از شاهکار هاي ايشان رساله ی حقوق است در51 بند که در مورد حقوق بيان کردند، در اولين حق مي فرمايند:" حق الله الاکبر" اولين حق اين است که خدا را قبول کني وبه خدا شرک نَورزي، امام زمان عليه السلام با ظهور خود حق خدا را مي گيرند يعني تمام مشرکان را تر بيت ميکنند تبديلشان مي کنند به موحد،آن هايي که موحد نشوند از صحنه خارج مي شوند واين که حکو مت امام زمان عليه السلام پايه اش توحيد است، به اين معني است که  هيچ زميني نمي ماند مگر اين که در آن نداي " اشهد ان لا اله الا الله  و اشهد ان محمدا رسول الله " سر داده شود، در تمام زمين نداي توحيد و نبوت پيغمبر و در بعضي روايات هست ولايت امير المومنين عليه السلام بر پا مي شود.
3) "وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا "  پيامبر مي فرمايند تمام حقي که ما داريم: حق حاکميت، حق والي بودن،  حق معلم بودن، حق پدر بودن، حق همسايگي، حق شراکت و حق واسطه بودن بر افاضه فيض و ... اين حقوق که ضايع شده است را امام زمان عجل الله تعالي فرجه از مردم مي گيرند که بخشي از اين حقوق در بخش 8 خطابه توسط پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله اسم برده مي شود: او کسي است که تمام خون هاي اولياي خدا را ولي دم است و آن ها را خون خواهي مي کند و حقوقشان را مي گيرد "وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا " حق امير المومنين حق حضرت زهرا حق امام حسين عليهم السلام حق خون، حق تربيت است و ديگر حقوقي که ائمه عليهم السلام داشتند و در طول تاريخ ضايع شده است، حق  آن ها را مي گيرند، يکي از حقوق ائمه عليه السلام خلا فت و جانشيني  بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و حکومت بر مردم و حکومت بر روي زمين بر محور توحيد است که  اين تا حالا انجام نشده است و امام زمان عليه السلام که تشريف بياورند اين حق را مي گيرند و پيش مي برند اين چهار نکته تا در اينجا  در صفحه 90 بخش 6 هست.
4)   يک جمله ديگر هم آخر بخش 6 هست که ميفرمايد  "مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَاللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ " هيچ شهري نيست مگر به خاطر تکذيب کردنشان قبل از روز قيامت، خدا از بينشان مي برد و مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِي  و تمام شهرها را در اختيار امام مهدي عليه السلام قرار مي دهد، يعني در زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام تمام حکومتهاي قبليشان از بين ميروند و ايشان  حکومت تشکيل مي دهند  اينجا راجع به حکومت داريم: "... مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ وَاللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ "و " وَ مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِي  وَاللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ. " که  شاهکار درجه يک پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در سخنرانيشان است که فرمودند: که خلاصه همه شهرها نابود مي شوند؛ به اين معني که حکومتشان و سيستمشان از بين ميرود و خدا اين ها را در اختيار حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه  قرارمي دهد
3. بخش سوم در قسمت 10 است که در ص 112  است: در سطر اول حضرت مي فر مايد که "إمامَةٌ فيهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها الْمَهْدي إِلي يَوْمٍ يَلْقَي اللَّهَ الَّذي يُقَدِّرُ وَ يَقْضي. "امامت در اولاد علي عليه السلام بر پاست" خاتِمُها الْمَهْدي "پايان امامت با حضرت مهدي عليه السلام است؛ پايان اين امامت با قائم عليه السلام است " إِلي يَوْمٍ يَلْقَي اللَّهَ الَّذي يُقَدِّرُ وَ يَقْضي "اين مهدي که پايان امامت است تا روزي حکومتش پا بر جاست که خدا را ملاقات کند خدايي که قضا و قدر دارد پس حکم کرده به حکومت حضرت مهدي و تقدير و اندازه گيري کرده است که آن حکومت تا روز قيامت خواهد بود، از زماني که حضرت ظهور ميکنند تا روز قيامت، در اينجا حضرت  رسول صلی الله عليه و آله راجع به امامت سخن می گويند امامت را خلاصه ميکنند در وجود امام زمان عليه السلام و مي فرمايند: امام مهدي عليه السلام  آخرين امام است .
4. در بخش 8 که حضرت اختصاصا 18 جمله با واژه ی "الا" با توجه به اينکه در کل خطابه  51 بار حضرت  واژه ی اَلا به کار بردند يعني اگاه باشيد 18 بار از اين 51 بار را در يک صفحه به کار بردند در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه يعني کمتر جايي اينطور حساسيت نشان دادند که توجه داشته باشيد، بيدار باشيدبا اين ترتيب با 18 اَلا ايشان فرمودند: که با اين جمله شروع مي شود "أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا"آگاه باشيد که آخرين امام از مااست  حساسيت روي مِنّاست، خاتَمَ الْأَئِمَةِ اي که الْقائِمَ الْمَهْدِي است. اين الْقائِمَ الْمَهْدِي را هم در بخش 6فرمودند او هم قيام کننده است هم مهدي، مي فرمايند"أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي‏الدِّينِ.أَلاوَإِنَّهُ وَلِي‏اللَّهِ في أَرْضِهِ،   أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ. ....أَلاوَإِنَّهُ وَلِي‏اللَّهِ في أَرْضِهِ،  وَحَكَمُهُ في خَلْقِهِ،  وَأَمينُهُ في سِرِّهِ وَ علانِيَتِهِ.  " ضمن اين که نکته هاي اصلي تشکيل حکومت جهاني و ترقي و تکامل  را مي دهند، مانند: علم ، انتقام ، ظهور بر همه ي اديان، چيرگي بر کل قبيله ها، خون خواهي از ستمگران، استفاده از درياي ژرف علم خدا، اعطاي مقام به  هر کسي به اندازه شخصيتش، و اين که ايشان وارث تمام دانش ها و محيط به تمام فهم ها است، به خصوصيت خاص امام زمان عليه السلام هم اشاره مي کنند مانند"أَلا إِنَّهُ الرَّشيدُ السَّديدُ.  أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ.  "  که اين ها نکاتي است که در جاهاي ديگر کم گفته شده است.
پيغمبر اکرم شاهکاري که در اينجا به کار برده اند  اين است که:
1.  در آن جمعيت که فقط از اولاد اميرالمومنين وحضرت زهرا، امام حسن و امام حسين عليهم السلام بودند که 5-6 ساله بوده اند، شخصيت امام دوازدهم را کاملا برجسته کرده اند.
2. در حقيقت حضرت، حکومت جهاني را براي خانواده خود پيشگويي کردند که مي شود  جزء ملاحم و فتن  که چنين حکومتي تشکيل خواهد شد و اجزاي تشکيل دهنده ي  مفهومي و ارزشهاي علمي و معنوي آن حکومت را حضرت بيان کردند که  اين نکته ي مهمي است .   
3. اگر اين 2 جمله را  کنار هم بگذاريم مي بينيم که درست است که اسم خاص گفته نشده و چيزهاي جزئي هم نفرموده اند ولي معلوم مي شود که الْقائِمَ الْمَهْدِي را همه مي شناختند؛ در دوران 23 سال نبوّتشان راجع به الْقائِمَ الْمَهْدِي صحبت کرده اند حالادر اولين جمله اي که در بخش 8 بيان کردند ميفرمايند " أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا "ما خاتم الائمه داريم که همه ي شما مي شناسيد الْقائِمَ الْمَهْدِي است و اين الْقائِمَ الْمَهْدِي که شما مي شناسيد از خانواده ماست به قول   آيت الله وحيد مباهات مي کند به اين که اين تشکيل دهنده اين حکومتي از ماست و از خانواده ماست اين مسئله پيشگويي و پيشبيني حکومت امام زمان عليه السلام با همه اجزاي حکومتي که دارند نشان مي دهد که اين شخص حتما از اولاد امير المومنين و پيغمبر است و حکومت ايشان با تمام ارزشهايي که دارد در اسلام پيش بيني شده است .