اختلاف در معانی کلمات مولی

اختلاف در معانی کلمات مولی

معانی کلمه مولی
بعضي از كساني كه صدور حديث از پيامبر را پذيرفته اند اشكال كرده اند كه اين حديث دلالت بر ولايت و خلافت علي، عليه السلام، ندارد؛ زيرا كلمه مولي معاني مختلفي دارد( مرحوم علاّمه اميني در كتاب شريف «الغدير» حدود 27 معنا براي كلمه «مولي» ذكر كرده است. ر.ك: الغدير، ج1، ص362. ) كه از جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد: 
1ـ اولي؛ مانند: «مأواكم النّار هي مولاكم»؛ سوره حديد (57)، آيه 15.
2ـ ناصر و ياور؛ مانند: «ذلك بأنّ اللّه مولي الّذين امنوا و أنّ الكافرين لا مولي لهم»؛ سوره محمد (47)، آيه 11.
3ـ وارث؛ مانند: «إنّي خفت الموالي من ورائي»؛ سوره مريم (19)، آيه 5.
4ـ دوست و صديق؛ مانند: «يوم لا يغني مولاً عن مولاً شيئا»، سوره دخان (44)، آيه 41.
و به احتمال زياد كلمه «مولي» در حديث غدير به معناي دوست و ياور است. شاهد براي اين معني، اين است كه عده اي از كساني كه همراه علي، عليه السلام، در يمن بودند به دليل اينكه از او سختگيري ديده بودند از دست او ناراحت شده و درباره او حرف مي زدند و از او عيب مي گرفتند؛ بدين جهت پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، در روز غدير خطبه اي خواند و فضائل علي، عليه السلام، را بر شمرد؛ تا جلالت قدرش را بر مردم روشن سازد و سخنان بيهوده كساني را كه نسبت به او بدگوئي كرده بودند، رد نمايد. بنابراين گفته، پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله «هر كس من دوست و ياور او هستم علي دوست و ياور اوست» هيچگونه دلالتي بر نصب علي، عليه السلام، بر خلافت و ولايت ندارد. ر.ك: الاميني، عبدالحسين بن احمد، الغدير، ج1، ص362.
جواب : 
اين مهمترين اشكالي است كه بر دلالت حديث غدير شمرده است و اهل سنت نيز تاكيد زيادي روي آن دارند و غالبا حديث را بر همين معني حمل مي كنند. لكن حديث را نمي توان بر اين معني حمل كرد. در اينجا ابتدا شاهدي را كه براي اين معني ذكر كرده اند بررسي مي كنيم سپس به معناي كلمه «مولي» مي پردازيم. 
اما شاهدي كه ذكر كرده اند هيچ دلالتي بر اينكه «مولي» به معناي دوست و ياور باشد ندارد؛ زيرا پيامبر اكرم، صلّي اللّه عليه وآله، دو بار علي، عليه السلام، را به يمن فرستادند؛ ابتدا در سال هشتم كه در همين بار بود كه عده اي پس از بازگشت شكايت او را پيش پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، بردند و پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، از آنها سخت ناراحت شد؛ آنچنانكه خشم چهره مبارك حضرت را فرا گرفت. يكي ازكساني كه در مورد علي، عليه السلام، شكايت كرد «بُريده» نام داشت كه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، به او فرمودند: 
اي بريده! كاري نكن كه بخواهي مرا بر علي [عليه السلام] خشمناك سازي!(1) 
و ديگر پس از اين واقعه كسي چنين حرفهايي در مورد علي، عليه السلام، نزد. 
بار ديگر كه پيامبر علي، عليه السلام، را به يمن فرستاد سال دهم بود كه علي، عليه السلام، در بازگشت از يمن در مراسم حجة الوداع به پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، پيوست و اين بار هيچكس درباره علي، عليه السلام، چيزي نگفت و به پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، شكايتي نكرد.(2)
علاوه بر اينكه شكايت چند نفر از علي، عليه السلام، موجب اين نمي شود كه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، در آن بيابان گرم در وسط روز با آن كيفيت كاروان را متوقف كند و در مورد وفات قريب الوقوع خود خبر دهد و اولويت خود را بر مؤمنان به آنان يادآوري كند و آنهمه مدح و ثناي علي، عليه السلام، را بگويد و فضائل آن حضرت را بر شمرد و او را دعا كند و بعد هم به مردم بگويد به علي، عليه السلام، تبريك بگوييد و با او بيعت كنيد. 
اما كلمه مولي همچنانكه اشاره شد، معاني متعددي دارد لكن هيچيك از آنها غير از معناي «اولي به تصرف» در اينجا نمي تواند صحيح باشد. 
مرحوم علامه اميني در كتاب شريف «الغدير» مي فرمايند هنگامي كه كلمه «مولي» بدون قرينه اطلاق مي شود معناي «اولي بالشي ء» از آن متبادر مي شود و به فرض كه كسي اين تبادر را نپذيرد، قرائن محكمي در خود حديث وجود دارد كه دلالت مي كند بر اينكه مقصود ازكلمه مولي غير از اولويت چيز ديگري نمي تواند باشد.(3)
سپس ايشان حدود بيست قرينه بر اين معني اقامه مي كنند كه در اينجا به بعضي از آنها اشاره مي كنيم: 
قرينه اول، بعد از آنكه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، نسبت به ولايت خود بر مردم از آنها اعتراف گرفتند بلافاصله فرمودند: من كنت مولاه فعليٌّ مولاه.يعني همچنانكه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، بر مؤمنين اولويت دارد علي، عليه السلام، هم چنين است و اين همان معناي ولايت و خلافت است. 
به عبارت ديگر، از اينكه پيامبر اكرم، صلّي اللّه عليه وآله، ابتدا با اشاره به آيه شريفه، اولويت خود را به مردم يادآوري مي كنند؛سپس مي فرمايند: «من كنت مولاه فعليٌّ مولاه» فهميده مي شود كه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، در صدد هستند كه آن ولايتي را كه خداوند به ايشان تفويض كرده همان را براي علي، عليه السلام، اثبات كنند در غير اينصورت اشاره به اولويت خود بر مؤمنين هيج وجهي ندارد بلكه لغو است. 
قرينه دوم، پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، ابتدا با اشاره به وفات قريب الوقوع خود مي فرمايند: «بزودي از طرف پروردگار خوانده مي شوم و دعوت حق را لبيك مي گويم» بعد مي فرمايند: «من كنت مولاه فعليٌّ مولاه» كه بخوبي دلالت دارد بر اينكه پيامبر، كلمه مولي معاني متعددي دارد لكن هيچيك از آنها غير از معناي «اولي به تصرف» در اينجا نمي تواند صحيح باشد. صلّي اللّه عليه وآله، در صدد تعيين جانشين براي خود مي باشد. 
بنابراين غير از معناي «اولي به تصرف» معناي ديگري در اينجا متناسب نيست. 
قرينه سوم، اينكه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، در آخر خطبه فرمودند: «الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت پروردگار به رسالت من و ولايت علي بن ابي طالب بعد از من» بخوبي دلالت دارد براينكه مقصود از مولي معناي اولويت بر مردم و خلافت مي باشد؛ زيرا رضايت خدا به ولايت علي، عليه السلام، را در سياق رضايت او به رسالت خود قرار داده و ولايتي كه در كنار رسالت قرار مي گيرد به معناي خلافت برمردم است. 
در اين عبارت قرينه ديگري نيز دلالت دارد كه پيامبر، صلّي اللّه عليه وآله، علي، عليه السلام، را بر خلافت نصب كرده اند و آن كلمه «من بعدي» مي باشد؛ زيرا اين كلمه احتمال اينكه ولايت به معني دوستي يا نصرت باشد، منتفي ساخته و معناي «اولي به تصرف» را متعيّن مي سازد. 
پی نوشت:
1- ر.ك: شرف الدين الموسوي، سيد عبدالحسين، همان، ص278. 
2- ر.ك: همان، ص222.
3- ر.ك: همان، ص282.
منابع: 
کتاب غدير و پرسشها ( ايزدي، محسن)