نقش امام علی (علیه‌السلام) در پیدایش و گسترش علوم اسلامی

نقش امام علی (علیه‌السلام) در پیدایش و گسترش علوم اسلامی

کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)
کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمومنین امام علی(ع) در روزهای چهارشنبه25 دیماه (افتتاحیه کنگره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان) و اختتامیه کنگره  26 دی 1398 در موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)‌ برگزار گردید. دبیر خانه کنگره از تاریخ دهم خرداد الی 30 آبانماه شروع به اعلام فراخوان و دریافت آثار در ۳۴ محور در بخشهای مقاله(475اثر)-پایان نامه(69اثر)-کتاب(131اثر)-شعر(305اثر)- هنرهای تجسمی (102اثر)انجام داد.در مجموع  ۱۰۸۲ اثر به دبیرخانه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ ارسال شد. بعد از ارزیابی اولیه، و نهایی و معرفی آثار برگزیده  مقالات منتخب در کتاب کنگره مقالات منتشر شد.

چکیده
امامان شیعه جزء نخستین گردآورندگان و مؤلفان علوم اسلامی هستند و در این میان نقش امام علی علیه السلام، به‌عنوان جانشین پیامبر| بسیار برجسته است. این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه منابع اسلامی، در پی بررسی نقش امام علی علیه السلام در پیدایش و گسترش علوم اسلامی می‌باشد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد هرچند گستره علم امام على علیه السلام قابل‌احصاء نیست، لکن از میان سخنان حضرت به علوم جامع نزد ایشان پی برد. آثار بسیاری به حضرت منسوب است که مصحف، کتاب علی، مسند، أحکام الدیات و کتاب السنن الأحکام و القضایا از آن جمله‌اند. امام علی علیه السلام در پایه‌گذاری برخی از علوم مانند علم فقه، تفسیر، کلام، نحو و قرائت نقش اساسی داشته است. در کنار این، امام علی علیه السلام با رویکرد علمی و توجه به تعلیم و تعلم و ترویج روحیه خردگرایی، مکتب علمی کوفه را بنا نهاد.
کلیدواژه‌ها: امام علی علیه السلام، نقش امامان شیعه، پیدایش، گسترش، علم و دانش.

مقدمه

شیعه معتقد است منبع علوم نزد اهل بیت علیهم السلام است و ائمه هدی علیهم السلام مخازن علم الهی‌اند (بحارالأنوار، ج25، ص58؛ ج26، ص18ـ66). در این میان جایگاه امام علی علیه السلام به‌عنوان جانشین پیامبر| و نخستین امام، بسیار مهم است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که امام علی علیه السلام چه نقشی در پیدایش و گسترش علوم داشت؟
اهمیت این پژوهش در آن است که بازشناسی نقش امام علی علیه السلام در پیدایش و گسترش علوم، ابعاد دیگری از شخصیت امام علی علیه السلام را مشخص می‌سازد و مهم‌تر از آن، نقش و سهم شیعه را در تمدن اسلامی وضوح بیشتری می‌بخشد.
جرجی زیدان، نویسنده معروف فرانسوی، در کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، مدعی شده بود که شیعه طایفه کوچکی است که کارنامه درخشان فرهنگی ندارد و تأثیر شیعیان در علوم اسلامی کم‌رنگ بوده است. همین ادعا شیخ آقابزرگ طهرانی و دو تن از دوستانش، سیدحسن صدر و شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء را برانگیخت تا در نقد ادعای جرجی زیدان و معرفی شیعه و فرهنگ غنی آن، سه کتاب عظیم و ماندگار «الذریعة إلی تصانیف الشیعة»، «تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام» و «النقّود والرّدود» را بنگارند (آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ص22ـ24).
هرچند تاکنون اثر مستقلی در زمینه این موضوع تدوین نشده است؛ با این‌حال در برخی آثار ابعادی از موضوع مورد بررسی قرار گرفته است: سیدعبدالحمید ابطحی، محمدفرید انصاری و حسن طارمی‌راد در مقاله «جایگاه امام علی علیه السلام در نشر علوم دین، در مراکز علمی جامعه اسلامی قرن اول» مطالب خوبی درباره موضوع تحقیق گردآورده‌اند، ولی این مقاله خواننده را به نقش محوری امام علی علیه السلام بر نشر علوم رهنمون نمی‌سازد؛ چنان‌که در مورد امام علی علیه السلام بیشتر بر محور نشر برخی علوم توسط شاگردان امام، در سه حوزه کوفه، بصره و مکه محدود مانده است. محمدرضا کاشفی نیز در مقاله «تأثیر امام علی علیه السلام بر فرهنگ و تمدن اسلامی» مطالبی درباره موضوع تحقیق آورده است، ولی ابعاد گوناگون موضوع را بررسی نکرده است. نوآوری این مقاله در این است که افزون بر معرفی آثار منتسب به امام علی علیه السلام، به نقش حضرت در پیدایش برخی علوم و هم‌چنین فراگیری فرهنگ تعلیم و تعلّم و خردورزی در جامعه آن زمان پرداخته است.
مقاله در سه محور موضوع را پی می‌گیرد: ابتدا به گستردگی علم امام علی علیه السلام اشاره می‌شود. سپس با معرفی آثار منتسب به حضرت، نقش ایشان در پایه‌گذاری برخی علوم بررسی می‌شود و درنهایت مصادیقی از رویکرد علمی و تمدن‌ساز ایشان در ترویج خردگرایی و تعلیم و تعلم در جامعه تبیین می‌شود.

پیشینه

در زمینه نقش شیعیان و خصوصاً امامان شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی، آثار متعددی به‌نگارش درآمده است. در این‌باره در سال 1396 کنگره‌ای بین‌المللی به زعامت مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی برگزار شد و بیش از پنجاه جلد کتاب مجموعه مقالات در زمینه‌های گوناگون علمی به چاپ رسید که می‌توان به مجموعه مقالات این کنگره و نرم‌افزار مربوط به «کنگره بین‌المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی» مراجعه کرد. در ادامه به مهم‌ترین آثاری که در مورد موضوع مقاله به چاپ رسیده است، اشاره می‌شود:
  • «تأسیس الشیعة الکرام لعلوم الإسلام»، صدر، سیدحسن، ترجمه: محمدجواد محمودی، قم، کتابشناسی شیعه (وابسته به موسسه فرهنگی کتابشناسی بزرگ شیعه)، 1395ش.
  •  «مجموعه مقالات علمی کنگره بین‌المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی، (اهداف، قلمرو، ساختار و موضوعات)»، تهیه‌کننده دبیرخانه کنگره، قم: ‏‫انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام، 1396ش.‬
  • «منبع‌شناخت نقش شیعه در علوم اسلامی»، اکبر محمودی، با نظارت: محمدعلی رضایی‌اصفهانی؛ سرویراستار محتوایی محمد امینی‌تهرانی، قم: ‏‫انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام‬، ‏‫۱۳۹۷ش.‬‬
  •  «جایگاه امام علی علیه السلام در نشر علوم دین در مراکز علمی جامعه اسلامی قرن اول»، سیدعبدالحمید ابطحی و دیگران، فصلنامه فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم، ش 10، بهار 1392، ص7ـ 28.
  • «حیات علمی امام علی علیه السلام از منظر اندیشمندان غیرمسلمان و مستشرقان»، محمدرضا احمدی ندوشن، دوفصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، سال هشتم، ش 3، پائیز و زمستان 1390، ص49ـ70.
  •  «نقش امامان شیعه در شکل‌گیری و توسعه تمدن اسلامی»، غلام‌حسن محرمی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1390ش.
  •  «نقش امامان معصوم در پیدایش و گسترش علم کلام»، برنجکار، رضا؛ رضایی، محمدجعفر، زمستان 1396، شماره104، علمی ـ پژوهشی (حوزه علمیه/ISC) 34صفحه؛ از 49ـ82.

 گستردگی علم امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام، پرورش‌یافته دامان پیامبر و شاگرد برجسته مکتب رسالت، (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 192، ص399؛ مجلسی، بحارالانوار، ج40، ص127ـ200؛ قوشچی، شرح تجریدالاعتقاد، ص376). امام علی علیه السلام ‌فرمود: من به نکته مجهولی برنخوردم جز آن‌که درباره آن از رسول خدا(ص)سؤال کردم و پاسخ آن را در خاطرم نگه داشتم (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 210، ص435). و می‌فرمود: هرچه از رسول خدا| شنیدم آن را حفظ کردم و هیچ‌گاه چیزی را فراموش نکردم (بلاذری، أنساب‌الأشراف، ج2، ص121). از چنان مرتبه علمی بهره‌مند است که گستره علم ایشان قابل‌احصا نیست (برای آشنایی بیشتر با دانش امام علی علیه السلام ر.ک. شوشتری، إحقاق‌الحق و إزهاق‌الباطل، ج7، ص577 به بعد؛ ج14و15 (حدیث مدینة العلم)؛ ج17، ص421ـ573؛ موسوی هندی، عبقات‌الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج5و6؛ محمدی ری شهری، موسوعة الإمام علی‌بن ابی‌طالب، ج10، القسم الحادی عشر، علوم الإمام علی علیه السلام؛ العاملی، الصحیح من سیرة الإمام علی علیه السلام، ج12، الباب الخامس: علم و قضاء و احکام) و در این‌جا نیز ما به ذره‌ای از آن اشاره می‌کنیم، که گفته‌اند:
درباره شخصیت علمى حضرت على علیه السلام فقط این حدیث متواتر در بین شیعه و اهل سنت کافی است که پیامبر اكرم| فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِیّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِ الْبَابَ» (ابن‌اثیر، أسدالغابة، ج4، ص22؛ ابن‌عبدالبر، الإستیعاب فی معرفةالأصحاب، ج3، ص1102؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج10، ص120؛ و نیز رك: الطبرانى، المعجم‌الكبیر، ج11، ص55؛ حاكم نیشابورى، المستدرك علی‌الصحیحین، ج3، ص126و127؛ الهیثمى، مجمع‌الزوائد و منبع‌الفوائد، ج9، ص114)؛ من شهر دانشم و على دروازه آن، هركس دانش مى‏ خواهد باید از دروازه ‏اش وارد شود.» پیامبر اکرم(ص) در حدیث دیگری فرمود: «اَعلُم اُمتّی مِن بَعدی علی‌بنُ ابی‌ِطالب»؛ «داناترین امت من بعد از من علی‌بن ابی‌طالب است.» (شوشتری، إحقاق‌الحق و إزهاق‌الباطل، ج4، ص318ـ320؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج11، ص614؛ امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة والأدب، ج3، ص139). و نیز درباره گستردگی علم علی علیه السلام فرمود: «خداوند آن‌قدر از فهم و دانش به او (علی علیه السلام) عطا فرمود که اگرفهم ودانش او را بین زمینیان تقسیم کنند، همه را در بر خواهد گرفت (همه دانا می‌شوند).» (مجلسی، بحارالأنوار، ج39، ص37). ایشان در حدیث دیگری می‌فرماید: «حکمت به ده بخش تقسیم‌شده است، به علی ده قسمت آن داده شده و بقیه مردم یک بخش.» (الإصبهانی، حلیة‌الأولیاء و طبقات‌الأصفیاء، ج1، ص 65).
سخنان امام على علیه السلام كه به مناسبت‏هاى مختلف فرموده است، بیانگر علوم جامعى در نزد ایشان است كه پس از قرآن و كلام رسول خدا| نظیر ندارد. امام علی علیه السلام در آغاز خطبه شقشقیه در بیان شخصیت علمی خود می‌فرماید:
«أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها فُلانٌ (ابنُ أَبى‌قُحافَة) وانَّهُ لَیعْلَمُ أَنَّ مَحَلّى مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ ‏مِنَ الَّرحَا. ینْحَدِرُ عَنّى‏ السَّیلُ، وَلایرْقى‏ إِلَىَّ الطَّیرُ ...» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 3) آگاه باشید! به‌خدا سوگند كه پسر ابى‏قحافه جامه خلافت را بر تن كرد، درحالى‌كه خوب مى‏دانست جایگاه منتسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است. و من چون كوهسارى بلند هستم كه جویبارهاى فضیلت و دانش سیل‏آسا از درونم فرو مى‏ریزد و مرغانِ بلندپروازِ اندیشه را در فضاى گسترده دانشم، یاراى پرواز و دست‏یابى به اوج آگاهیم نیست.
حضرت در جای دیگری درباره وسعت علم خویش فرمود: اگر بخواهم آن‌قدر تفسیر و تأویل و نکته در فواید «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویم که نوشته‌های آن بار هفتاد شتر می‌شود (ابن‌جوزى،‌ تذکرة‌الخواص، ص16).
علم و دانشى كه در وجود مبارك حضرت على علیه السلام انباشته است، بسان سرچشمه ‏اى جوشان درآمیخته به اقیانوس بى‏كران معارف الهى بوده «این‌که مبنای علم امام، الهی است و از جانب خداوند متعال به ایشان عرضه شده است، بحث بسیار مهمی است. برخی به دلایل مختلفی هم‌چون ناآگاهی از جایگاه امامت و علم امامان و در مواردی به‌شکل مغرضانه، در بعضی از ابواب دانش امام تشکیک کرده و به خرده‌گیری پرداخته‌اند. (ر.ک. ابن‌تيمية، منهاج‌السنة النبویة، ج8). حال آن‌که، در اسلام برای کسب علم از دو طریق الهامی و کسبی نام‌برده شده و علمی که امامان به‌عنوان رهبران عالی و الهی دارند، از جانب خداوند به آن‌ها الهام شده و کسبی نیست (حسینی طهرانی، امام‌شناسی، ج4، ص24)». و گستره علوم و اندوخته‏ هاى فكرى آن حضرت فراتر از زمین و اهل آن است و حتّى عالم ملكوت و آسمان‌ها را نیز دربر مى‏گیرد و برهمین‌اساس به مردم می‌فرماید:
«أَیهَا النَّاسُ سَلُونِى قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِى، فَلَأَنَا بُطُرقِ السَّمَاءِ اعْلَمُ مِنّى بِطُرُقِ الْأَرْضِ» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 189، ص373؛ هم‌چنین ر.ک. همان، خطبه 93؛ ابن عبدربّه، عقدالفرید، ج2، ص218)؛ اى مردم پیش از آن‌كه مرا از دست بدهید، (هر پرسشى دارید) از من بپرسید؛ چراكه من راه‌هاى آسمان را بهتر از راه‌هاى زمین مى‏دانم».
امام على علیه السلام به مناسبت‏هاى گوناگون، در بین سخنرانى‏هاى خود عبارت: «سَلُونِى قَبْلَ أَن تَفْقِدُونِی...» را به‌كار برده و درپى آن از فتنه‏ها و حوادث آینده خبر داده‏اند (ابن‌واضح‌ ی‍ع‍ق‍وب‍ی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص97؛ طوسی، تجریدالأعتقاد، ص264). در منابع و روایات آمده است كه هیچ‌كس غیر از على‌بن ابى‏طالب علیه السلام «سَلونى» را نگفت (قرطبی، جامع بیان العلم و فضله، ج1، ص463). این موضوع، تنها یكى از عواملى است كه بیانگر عظمت و مقام علمى آن حضرت است و بى‏مناسبت نبوده كه گروهى از مردم در محبّت و دوستى على علیه السلام راه افراط پیش گرفتند و وقتى كه از این‌همه كرامات و فضایل و آگاهى مى‏دیدند كه قدرت بشرى توان رسیدن به آن را ندارد، درباره او به انحراف و اولوهیت مى‏رسیدند (عظیم پور، امام علی علیه السلام در نهج‌البلاغه، ص74). نکته دیگر آن‌که علی علیه السلام با این عبارات جامعه را در معرض بارش علمی خویش قرار می داد و فرهنگ بسط علم را ترویج می‌کرد.
دوست و دشمن نیز به شخصیت علمى حضرت على علیه السلام اعتراف کرده‌اند (برای نمونه ر.ک. «حیات علمی امام علی علیه السلام از منظر اندیشمندان غیرمسلمان و مستشرقان»، ص49ـ70). بسیاری از مخالفان در لابه‌لای تحقیقاتشان جایگاه و شخصیت و عظمت علمی علی علیه السلام را در ابواب گوناگونش ستوده‌اند. افزون بر اخبار و روایات وارده، واقعیت‏هاى تاریخى نیز این مسئله را مورد تأیید قرار مى‏دهند که هیچ‌كس از مراجعه به على علیه السلام و بهره‌گرفتن از علم نافذ و سودمند او در تمام زمینه‏ها بى‏نیاز نبوده است‏. معاویه هرگاه به مسائل و مبهماتى در معارف اسلامى برمى‏خورد، آن‌ها را یادداشت مى‏كرد تا برایش از على‌بن ابى‏طالب علیه السلام سؤال كنند. وقتى كه خبر شهادت این ابرمرد تاریخ بشریت به او رسید گفت: با مرگ فرزند ابى‏طالب فقه و علم نیز رخت بربست (ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص583؛ الخوارزمی، المناقب، ص391). ابن‌عبدالبر اندلسی، دانشمند سنی‌مذهب و صاحب کتاب الإستیعاب فی معرفة الأصحاب می‌نویسد: معاویه به ضرار صُدایى گفت: اى ضرار! على را برایم توصیف كن. گفت: اى امیرمؤمنان عذر مرا در این امر بپذیر. معاویه گفت: غیرممكن است، حتماً باید توصیفش كنى. ضرار گفت: حالا كه چاره‏اى به غیر از وصف او ندارم، به خدا قسم او شخصى دوراندیش و قدرتمند بود، به حق سخن مى‏گفت و به عدالت داورى مى‏كرد. جویبار علم از اطرافش به شدت در جریان بود و تمام وجودش از حكمت بى‏نظیر او حكایت مى‏كرد. معاویه پس از شنیدن سخنان ضرار، بگریست و گفت: خدا اباالحسن را رحمت كند (ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج3، ص1107ـ1108).
ابن‌ابی‌الحدید در جلد چهارم کتاب خود، در شرح نامه امام علیه السلام به عبدالله‌بن عباس پس از شهادت محمدبن ابی‌بکر در مصر در سال 38 هجری (شریف رضی، نهج‌البلاغه، نامه 35، ص541) می‌نویسد: 
فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجیب الفاظ را تماشا کن؛ یکی پس از دیگری می‌آیند و در اختیار او قرار می‌گیرند، مانند چشمه‌ای که خودبه‌خود و بدون زحمت از زمین می‌جوشد؛ سبحان‌الله جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می‌شود، با هیچ حکیمی برخورد نکرده است، اما سخنانش در حکمت نظری بالادست سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است؛ با اهل حکمت عملی و معاشرت نکرده است، اما از سقراط بالاتر است (مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ص32ـ33).
پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام، امام حسن علیه السلام در خطبه‌ای منزلت امام علی را برای مردم توصیف کرد. این روایت در منابع اهل سنت، ازجمله در چند جای مسند احمد حنبل و المعجم الکبیر طبرانی روایت شده است: «لَقَد فارَقَكُم رَجُلٌ بِالأمسِ لم یسبِقهُ الأوَّلونَ ولایدرِكُهُ الآخِرونَ» (احمد بن حنبل، مسند احمد حنبل، ج1، ص425؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج3، ص81، ح2719؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک. شوشتری، إحقاق‌الحق، ج11، ص183) دیروز مردى شما را ترك كرد كه پیشینیان بر او پیشى نگرفتند و پسینیان به او نمى‏رسند.

 آثار منتسب به امام علی علیه السلام

پیش از پرداختن به موضوع، ذکر دو نکته ضروری است: نخست آن‌که کتاب‌هایی را که به ایشان نسبت داده‌اند، برخی نگارش خود حضرت بوده و برخی را از سخنان ایشان گردآوری نموده‌اند و برخی را هم آن حضرت املاء کرده و دیگران نوشته‌اند (نقش امامان شیعه در شکل‌گیری و توسعه تمدن اسلامی، ص73). دیگر آن‌که در تنظیم اسناد سیاسی و تاریخی و نامه‌های تبلیغی، که هم‌اکنون متن بسیاری از آن‌ها در کتاب‌های سیره و تاریخ مضبوط است، آن حضرت نخستین دبیر اسلام به‌شمار می‌رود، حتی صلحنامه تاریخی حدیبیه به املای پیامبر| و خط علی علیه السلام تنظیم‌ شده است (احمدی میانجی، مکاتیب‌الرسول، ج1، ص403).
  •  مصحف امام علی:در اصطلاح علوم قرآنی منظور از مصحف، قرآنی است که صحابه آن را جهت قرائت خود نوشته یا فراهم آورده بودند (بررسی و نقد اسناد مصحف امام علی علیه السلام در منابع فریقین، ص25). مصحف امام علی علیه السلام كه نسخه دست‌نوشته آن حضرت از قرآن كریم به املاء پیامبر اكرم| می‌باشد، جزء میراث و منابع گران‌بهای علوم امامان شیعه است (مجلسی، بحارالأنوار، ج36، ص275؛ نوری، مستدرک‌الوسائل، ج2، ص342). وجود این مصحف بر طبق روایات هر دو مذهب شیعه و اهل سنت، مورد تأیید قرارگرفته و غیرقابل‌انكار می‌باشد.
    براساس گزارش منابع تاریخی، امام علی علیه السلام از نخستین کاتبان و گردآورندگان قرآن بوده است (الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج2، ص338؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص30؛ صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام، ص318). ارتباط تنگاتنگ امام علی علیه السلام با پیام‌آور وحی الهی سبب شد هرآن‌چه را خدای متعال به پیامبر تعلیم می‌نمود، علی علیه السلام نیز آن را فراگیرد؛ چنان‌که اگر شبانگاهان فرشته وحی بر پیامبر فرود می‌آمد و آیات الهی را بر پیامبر می‌خواند، رسول خدا| پیش از دمیدن صبح، علی علیه السلام را از آن آگاه می‌کرد و اگر در روز بر او فرود می‌آمد، پیش از رسیدن شب، علی علیه السلام را از آیات خدا باخبر می‌ساخت (مجلسی، بحارالأنوار، ج40، ص151). برهمین‌اساس علی علیه السلام می‌فرمود: به‌خدا سوگند آیه‌ای فرود نیامد، مگر آن‌که من آگاهم که درباره چه و در کجا نازل شده است (بلاذری، أنساب‌الأشراف، ج2، ص99؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص398؛ الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج2، ص338؛ قوشچی، شرح تجرید الإعتقاد، ص377).
    میان مصحف علی علیه السلام با قرآن موجود، در چینش آیات و سُور تفاوتی نبود، بلكه صرفاً در مصحف علی علیه السلام تفسیر، تأویل و شأن نزول آیات ذكر شده است. گفته شده که مصحف امام علی علیه السلام قرآنى است كه امام علیه السلام در حاشیه آن، نكات تفسیرى و قرآنى‏اى را كه از پیامبر| فراگرفته بود، نوشته است. برخی نیز گفته‌اند این مصحف دارای اطلاعاتی درباره آیات نسخ‌شده قرآن بوده است (سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص204؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج90، ص4؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج24، ص8).
    منابع شیعی گزارش می‌کنند که پس از رحلت رسول خدا|، امام علی علیه السلام مصحف خود را به مردم عرضه کرد، و فرمود: این، کتاب پروردگار شماست، همان‌گونه که بر پیامبرش نازل شد، از آن حرفى کاسته نشده و بر آن چیزى افزوده نگردیده است، اما حاکمان وقت آن را نپذیرفتند و ایشان مجبور شد آن را به خانه بازگرداند (صفار، بصائرالدرجات، ص193؛ طبرسی، الإحتجاج، ج1، ص107و225؛ کلینی، الکافی، ج2، ص633؛ معرفت، التمهید فی علوم‌القرآن، ج1، ص225). از آن پس این اثر، همواره امانتى در اختیار امامان شیعه علیهم السلام بوده است (جمعی از اساتید، مباحث مقدمی علوم حدیث، ص50). ابن‌ندیم می‌گوید: این مصحف در خاندان جعفر (امام صادق) بود و من در این زمان، نزد ابی‌یعلی حمزه حسینی مصحفی را دیدم که به خط علی‌بن ابی‌طالب بود و چند ورق آن افتاده بود. این مصحف را فرزندان (امام) حسن از همدیگر به ارث برده‌اند (ابن‌ندیم، الفهرست، ص30).
  • کتاب علی علیه السلام"به حضرت علی علیه السلام کتابی (صحیفه‌ای) منتسب است که املای پیامبر| و خط امام علیه السلام بوده (نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص360؛ صفار، بصائرالدرجات، ص162؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج26، ص22؛ کلینی، الکافی، ج6، ص349؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج2، ص306ـ307) و مشتمل بر احکام فقهی و نیازمندی‌های امت اسلام و جامعه بشری بوده است (ر.ک. میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ص26ـ31؛ سجادی‌زاده، در جست‌وجوی کتاب امام علی علیه السلام، ص24و32).احادیث فراوانی در مجامع حدیث شیعه از متقدمان و متأخران آمده است که امامان شیعه به صراحت اشاراتی درباره کتاب علی علیه السلام یا کتب و صحف آن بزرگوار داشته‌اند. (ر.ک. سجادی‌زاده، در جست‌وجوی کتاب امام علی علیه السلام، ص2و73ـ76؛ معارف، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، ص36ـ51).
    کتاب امام علی علیه السلام، که به نام‌های گوناگون چون: جامعه، صحیفه، کتاب رسول‌الله و کتاب امیرالمؤمنین خوانده شده (امین عاملی، أعیان‌الشیعة، ج1، ص338) دارای ویژگی‌های جامعیت، جاودانگی و از اسرار امامت بوده است (ر.ک: سجادی‌زاده، در جست‌وجوی کتاب امام علی علیه السلام، ص31ـ42). امامان معصوم علیهم السلام به آن اهمیت فراوانی می‌دادند و با سایر مواریث امامت، از امامی به امام دیگر منتقل می‌شده (حسینی جلالی، تدوین السنةالشریفة، ص62ـ63) و دارابودن آن را از شرایط امام می‌دانستند (ر.ک: سجادی‌زاده، در جست‌وجوی کتاب امام علی علیه السلام، مقدمه).
  •  نهج‌البلاغه:مهم‌ترین اثر منتسب به امام علی علیه السلام، نهج‌البلاغه (نهج‌البلاغه، یعنی راه روشن بلاغت، عنوانی است که سیدرضی برگزیده است. وی در وجه تسمیه آن نوشته است:
     «پس از تمام‌شدن کتاب، چنین دیدم که نامش را «نهج‌البلاغه» بگذارم؛ زیرا این کتاب درهای بلاغت را به روی بیننده خود می‌گشاید و خواسته‌هایش را به او نزدیک‌تر می‌سازد. هم دانشمند و هم دانشجو را بدان نیاز است، و هم مطلوب سخنور و پارسا در آن هست» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، مقدمه، ص29))
    است که محمدبن حسین موسوی معروف به «سیدرضی» در 400 هجری، با جمع‌آوری خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار حضرت، به تألیف آن پرداخت. بسیاری از محتویات نهج‌البلاغه در منابع پیشین آمده است که به برخی منابع در خود نهج‌البلاغه هم اشاره شده است.
    نکته مهم در این است که سید رضی بخش‌هایی از خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار آن حضرت را جمع‌آوری کرده است و همه آن‌ها نیست. چنان‌که در نهج‌البلاغه تنها 239 خطبه از امام علی علیه السلام نقل شده است، درحالی‌که مسعودی، که تقریباً صدسال پیش از سید رضی می‌زیسته، در مروج‌الذهب می‌نویسد: آن‌چه مردم از خطبه‌های علی به خاطر سپرده‌اند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و چند خطبه می‌شود که فی‌البداهه یاد می‌کرد و مردم آن را به حفظ و ثبت از هم می‌گرفتند (مسعودی، مروج‌الذهب، ج1، ص778).
  •  کتاب الدیات:این متن منسوب به امام علی علیه السلام، درباره دیه نفس یا اعضای بدن، براساس دستورالعملی است که ایشان به‌عنوان رهنمود برای عمال خویش فرستاده بود (ر.ک. مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ص36).
  • مسند:مسند، مجموعه احادیثی است که براساس راوی اول تدوین شده، برخلاف روش شایع‌تری که به‌صورت موضوعی به تدوین اخبار و احادیث پرداخته می‌شد. افزون بر خطبه‌ها و نامه‌ها و گفته‌های امام علی علیه السلام، که گزیده آن‌ها در نهج‌البلاغه گرد آمده، سخنان حضرت درباره فقه و اخلاق و عقاید در آثاری به نام مسند علی علیه السلام گرد آمده است که در آن روایاتِ نقل‌شده از امام علی علیه السلام و مشتمل بر احادیث پیامبر| و افعال ایشان آمده است (ر.ک. همان، ص39).
  • کتاب السنن و الاحکام و القضایا:کتاب مزبور شامل قوانینی در موضوع «قضاوت» و در بردارنده احکام فقهی در ابواب متعدد است که راویانی مانند عبیدالله‌بن ابی‌رافع و محمدبن قیس بَجَلی آن را روایت کرده‌اند (فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص6؛ صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام، ص283؛ یوسفی غروی، آشنایی با منابع تاریخ اسلام و تاریخ تشیع و روش نقد اخبار، ص21؛ برای آگاهی بیشتر از راویان این کتاب ر.ک. «عبیدالله‌بن ابی‌رافع و کتاب السنن و الأحکام و القضایا»، ص105ـ130).
    به‌نقل برخی منابع، حضرت علی علیه السلام آیین‌نامه‌ای نیز برای قضاوت تدوین کرده بود که در آن صلاحیت‌های قضایی قضات و از جمله شیوه تشکیل دستگاه قضایی در سرزمین‌های اسلامی را تبیین کرده بود. این از کهن‌ترین آیین‌نامه‌های قضایی به‌شمار می‌رود (عالیة، علم‌القانون و الفقه‌الإسلامی، ص320). ابن ملیکه (متوفای 117ق)
     (ذهبی درباره وی می‌نویسد:
    «ابوبکر/ابومحمد عبدالله‌بن عبیدالله‌بن ابی‌ملیکة القرشی، التیمی، المکی، امام، حجت، حافظ [حدیث] و فقیه توانمند بود. او سی تن از صحابه را درک کرد. ابن‌زبیر او را به قضاوت گمارد» (ذهبى، سیر أعلام‌النبلاء، ج5، ص88)) می‌گوید: «در نامه‌ای به ابن‌عباس از او درخواست کردم که برایم نامه‌ای بنویسد...، ابن‌عباس گفت که قضای علی ـ رضی الله عنه ـ را بیاورند. سپس شروع کرد به نوشتن مطالبی از آن...» (مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج1، ص24). این نشان می‌دهد که مسائل و قضاوت‌های آن حضرت در کتابی جمع‌آوری شده و در محافل علمی آن دوران، مورد مراجعه فقها بوده است.
کتاب أقضیة علی علیه السلام، کتابی است حاوی دستورات قضایی حضرت علی علیه السلام که به احتمال برخی نوشته اصبغ‌بن نباته بوده است؛ گفته می‌شود این کتاب مبنای عمل اهل بیت علیهم السلام بوده است (ضاهر، أقضیة الخلیفة الراشد، علی‌بن ابی‌طالب، ص98). ابن‌قیم در کتاب خود الطرق الحکمیة فی السیاسة الشرعیة، در موارد بسیاری قضاوت‌های حضرت علی علیه السلام را نقل می‌کند و به دانش فراوان و بی‌مانند حضرت استناد می‌کند، علاوه بر این در چند مورد، با این عبارت که «در کتاب أقضیة علی، دیدم که ...» به بیان قضاوت‌های حضرت علی علیه السلام می‌پردازد (ر.ک: ابن‌قیم الجوزیة، الطرق الحكمیة فی السیاسة الشرعیة، ص45و54و176).

3. پایه‌گذاری علوم اسلامی

چنان‌که جرج جرداق نوشته: علی‌بن ابی‌طالب قطب اسلام و سرچشمه معارف و علوم عرب بود، دانشی در عرب وجود ندارد، مگر آن‌که اساسش را علی پایه‌گذاری کرده یا در وضع آن، سهیم و شریک بوده است (جرداق، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی، ص165). برهمین‌اساس، خواجه نصیرالدین طوسی در تجریدالإعتقاد می‌نویسد: همه فضلا در همه علوم به علی علیه السلام استناد می‌کردند (طوسی، تجریدالإعتقاد، ص266؛ هم‌چنین ر.ک. قوشچی، شرح تجریدالإعتقاد، ص377).

  • علم فقه و حقوق:علماى شیعه و اهل‏سنت روایت كرده‏اند كه پیامبر اكرم(ص) در مورد على علیه السلام فرمود: «أَقْضَاكُمْ عَلِىٌّ» (الطبری، الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج3، ص167؛ احمدبن حنبل، المسند، ج1، ص83و111؛ طوسی، تجرید الإعتقاد، ص266؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص1؛ امینی، الغدیر، ج3، ص140ـ141). عبداللَّه‌بن مسعود گوید: ما در صحبت‌هایى كه با هم داشتیم مى‏گفتیم كه داناترین اهل مدینه به امر قضاء على‌بن ابى‏طالب علیه السلام است (ابن‌اثیر، أسدالغابة، ج4، ص22؛ ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج3، ص1103). از خود امام نیز روایتی است که می‌فرمود: به خدا سوگند اگر تکیه‌گاه (کرسی قضاوت) برایم فراهم شود، در میان اهل تورات طبق توراتشان و اهل زبور براساس زبورشان، اهل انجیل موافق انجیلشان و اهل قرآن به قرآنشان حکم می‌کردم (قوشچی، شرح تجریدالإعتقاد، ص377). و قضا به معناى فقه است، بنابراین، فقیه‏ترین آن‌ها على علیه السلام بوده است (العزیزی، الإمام علی أسد الإسلام وقدیسه، ص75). برهمین‌اساس، فقهاى صحابه، مانند عبداللَّه‌بن عباس، از على علیه السلام علم فقه را گرفته‏اند (مجلسی، بحارالأنوار، ج41، ص141. نویسنده نامعلوم أخبار الدولة العباسیة در ذکر علم عبدالله‌بن عباس از كسب علم و شاگردى ابن‌عباس در محضر امام علی سخن رانده است (مجهول، أخبار الدولة العباسیة، ص28). ابن‌‌عباس می‌گوید: «هرگاه چیزی برای ما از علی علیه السلام ثابت می‌شد، به سخن دیگری عدول نمی‌کردیم» (ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج3، ص1104؛ النووى، تهذیب الأسماء و اللغات، ج1، ص317)).
    از عمربن خطاب نقل است که می‌گفت: «لَایفْتینَّ أَحَدٌ فِى الْمَسْجِدِ وَ عَلِىٌّ حَاضِرٌ» (امینی، الغدیر، ج3، ص98). وقتى على علیه السلام در مسجد حاضر است، هیچ‌كس حق فتوا دادن را ندارد. به نقل منابع، عمر بر بالای منبر با تعبیر «أقضانا علی» حضرت علی علیه السلام را در امر قضاوت برتر از همه صحابه می‌داند (الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج2، ص339؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص1104). چنین اذعان‌هایی از سوى عمر بیانگر این است كه تنها مرجع علوم فقهى و معارف اسلامى در بین بزرگان صحابه، حضرت على علیه السلام بوده است. ابن‌ابی‌الحدید در مقدمه شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد:
    «از جمله علوم، علم فقه است كه امام على علیه السلام اصل و اساس آن بوده است و هر صاحب فقهى در اسلام از فقه او بهره برده و به او منتهى مى‏شود. اصحاب ابى‏حنیفه مانند ابى‏یوسف و محمّد و امثال آن دو فقه را از ابى‏حنیفه گرفته‏اند. شافعى از محمّدبن حسن گرفته است كه فقه او نیز به ابى‏حنیفه برمى‏گردد و هم‌چنین احمدبن حنبل كه نزد شافعى تعلیم دیده است، علوم فقهى‏اش باز هم به ابى‏حنیفه برمى‏گردد و ابوحنیفه از جعفربن محمد علیه السلام و جعفر از پدرش كه نهایت امر به خود على علیه السلام مى‏رسد، آموخته است. و امّا مالك‌بن انس این علم را از ربیعه و ربیعه از عكرمه و عكرمه از عبداللَّه‌بن عباس و عبداللَّه‌بن عباس از علی علیه السلام گرفته است و اگر فقه شافعى را از مالك بدانیم، باز هم نتیجه این خواهد شد كه منبع اصلى فقه شافعى على علیه السلام است. در هر حال این فقهاى چهارگانه كه صاحب مذاهب چهارگانه اهل‌سنت مى‏باشند، آبشخور علوم فقهى‏شان به كوثر زلال علم امام على علیه السلام منتهى مى‏شود. و امّا منبع و مرجع فقه شیعه پر واضح و مسلّم است» (ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص17).
  • علم تفسیر:از جمله علوم دیگری که علی علیه السلام سرآغاز آن بود، علم تفسیر قرآن است. وی نخستین كسى بود كه پس از رسول خدا| به تفسیر قرآن پرداخت و لقب «صدرالمفسرین» شایسته ایشان است (سیوطی، الإتقان، ج4، ص233؛ صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام، ص316ـ 318).
    پس از رسول خدا|(ص) حقایق بی‌کران قرآن در اختیار علی علیه السلام بود و دیگران برای تفسیر قرآن به علی علیه السلام رجوع می‌کردند. بزرگ‌ترین مفسران صحابه پس از حضرت علی علیه السلام مانند ابن‌عباس، ابن‌مسعود و اُبیّ‌بن کعب نیز به علم امام علی علیه السلام در زمینه تفسیر اعتراف کرده، دانش خود را وام‌دار ایشان می‌دانند (ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج1، ص60 ـ62).
    روایات فراوانى در منابع متعدد، هم‌چون: الإتقان، مجمع‏البیان، بحارالأنوار، التفسیر و المفسرون و ... درباره علم و آگاهى بى‏نظیر على علیه السلام از تفسیر قرآن، آگاهى از ظاهر و باطن آیات، شأن نزول و محل نزول آیات و ... آمده است (حجتى، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص82 ـ86). سلیم‌بن قیس گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدای را سوگند هیچ آیه‌ای بر پیامبر در شب و روز و آسمان و زمین و دنیا و آخرت و بهشت و دوزخ و دشت و کوه و روشنایی و ظلمت نازل نشد، جز آن‌که آن را برای من خواند و تأویل و تفسیر و محکم و متشابه آن را به من آموخت و من آن را نوشتم (مجلسی، بحارالأنوار، ج40، ص139). پیامبر اکرم| با وصف همراهی امام علی علیه السلام و قرآن، شایسته‌ترین تعبیر را درباره علم امام علی علیه السلام به قرآن وصف کرده، فرموده است: «علیّ مع القرآن والقرآن مع علیّ» (الإربلی، کشف‌الغمة فی معرفة‌الأئمة، ج1، ص142).
    غالب بزرگان صحابه در فهم مسائل پیچیده و مشكلات به علی علیه السلام مراجعه مى‏كردند، زیرا به اتفاق ‏همه صحابه (کسانی چون عبدالله‌بن عباس، عبدالله‌بن مسعود، ابیّ‌ابن کعب و زیدبن ثابت از این جمله‌اند و همگی به پیشگام‌بودن امام علی علیه السلام در این عرصه اعتراف دارند.) و كلّیه محقّقان اسلامى، على عالم‏ترین اصحاب پیغمبر در فهم قرآن بوده است، چون افزون بر فتوى بر طبق كتاب خدا، به اسرار و رموز و تأویل آن آگاه و اعلمیت او در این مسائل و هرگونه مطالب، محرز بوده است (حجتى، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص84). به اذعان قاطبه دانشمندان مسلمان، ابن‌عباس مهم‌ترین مفسر قرآن در میان اصحاب پیامبر بود؛ ابن‌سعد در روایاتی از قول دانشمندان گذشته او را «ترجمان القرآن» خوانده است (الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج2، ص338). ازاین‌رو، وقتی به کتاب‌های تفسیری نگاه می‌کنیم، بیشتر روایات تفسیری از قول عبدالله‌عباس نقل شده است؛ با این‌حال، او شاگرد و همنشین امیرمؤمنان علیه السلام بوده است. خود او نیز اعتراف کرده است که «بیشتر آن‌چه در تفسیر فرا گرفته‌ام از علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام است.» حتی هنگامی‌که از او پرسیدند: علم تو در مقایسه با علم پسر عمویت چگونه است؟ گفت: «علم من در مقابل او، مانند قطره‌ای است از دریای بی‌کران» (ابن‌طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، ص285).
  • علم نحواز دیگر علومی که امام علی علیه السلام پایه‌گذار آن بود، علم نحو و قواعد عربى را مى‏توان نام برد (همایی، تاریخ علوم اسلامی (تقریرات استاد علامه جلال‌الدین همایی)، ص6). به نقل ابن‌ابی‌الحدید «همه مردم نیك مى‏دانند كه على علیه السلام كسى بود كه علم نحو را بنیان نهاد و جوامع و اصول آن را بر ابوالاسود دوئلی املا فرمود» (ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص6).
    پس از رحلت پیامبر| به‌دلیل گسترش قلمرو حکومت اسلامی و اختلاط اعراب با ملت‌های دیگر، گاه کلماتی برخلاف قاعده صحیح بر زبان اعراب جاری می‌شد. ابوالاسود دوئلی (وفات 69ق) این مطلب را بر حضرت علی علیه السلام عرضه کرد و این جریان باعث تدوین علم نحو شد (اصفهانی، الأغانی، ج12، ص299؛ ذهبى، سیر أعلام النبلاء، ج4، ص84؛ سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ص213؛ صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام، ص40؛ معارف، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، ص465). دلیل نامگذاری این علم به «نحو» این است که وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام قواعد آن را به ابوالاسود دوئلی آموخت، به او فرمود: «اُنحُ علی هذا»؛ «به این روش برو.» ابن‌ندیم می‌نویسد: علم نحو را از آن‌رو بدین اسم نامیده‌اند که علی علیه السلام از ابوالاسود دوئلی، که آن حضرت اصول و قواعد نحو را به او آموخته بود، درخواست که به نحو آن‌چه او تاسیس کرده، چیزی درست کند و بنویسد. به هر روی، چون ابوالاسود در رقعه‌ای چند قائده‌ای به هم رساند، امام به او فرمود: «ما احسن هذا النحو؛ چقدر این شیوه پسندیده است.» از آن‌رو این دانش نحو نام گرفت (ابن‌ندیم، الفهرست، ص46).
  •  علم کلام:عصر رسالت نخستین مرحله‌ای بود که دانش کلام ظهور کرد و دلیل آن نیز روایاتی بود که از حضرت رسول| در باب توضیح و دفاع از عقاید دینی وجود داشت. مرحله دوم این دانش بعد از رحلت پیامبر| آغاز شد که بحث‌های کلامی به‌صورت آموزش، مناظره و مجادله، پرسش و پاسخ بود. حضرت علی علیه السلام نخستین کسی بود که در سخنانش به عمده مسائل کلامی چون توحید، صفات خدا قضا و قدر، جبر واختیار و... پرداخته است (محرمی، امامان و علوم اسلامی، ص244). آن حضرت پس از پیامبر| مهم‌ترین مدافع فکری و عقیدتی اسلام بود، همواره در مقابل اهل کتاب از اسلام دفاع می‌کرد و به پرسش‌ها و شبهه‌های آنان پاسخ می‌گفت (مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، همان، ص47).
    عبدالقاهر بغدادی می‌نویسد: نخستین متکلم اهل‌سنت از صحابه علی‌بن ابی‌طالب است؛ به‌سبب مناظره‌اش با خوارج در مسائل وعد و وعید و مناظره‌اش با قدریه درباره قضا، قدر، مشیت و استطاعت... قدریه ادعا کرده‌اند علی علیه السلام از آن‌هاست و رهبر آنان واصل‌بن عطا، مذهبش را از محمد و عبدالله پسران علی گرفته است (بغدادی، اصول‌الدین، ص321). در پاسخ برخی که کلام شیعی را متأثر از کلام اعتزالی می‌دانند، باید گفت حضرت علی علیه السلام، و شیعیانی چون رشید هجری، کمیل، میثم تمّار در بحث‌های کلامی پیشینه‌ای قدیم‌تر از اهل‌سنت دارند؛ چرا که معتزله در آغاز قرن دوم هجری در بصره و اشاعره در نیمه دوم قرن سوم هجری ظهور کرد، حال آن‌که پس از رحلت رسول اکرم| در سال دهم هجرت، مباحث کلامی از سوی امیرمؤمنان علیه السلام و تابعان او در میان مسلمانان رایج گشته بود. علی علیه السلام پس از پیامبر| این وجه از تفکر یا شاخه‌ای از علوم را بنیاد نهاده و توسعه داده و تعمیق بخشید. ازهمین‌رو به‌عنوان نخستین متکلم اسلامی شهرت یافته است (امین عاملی، اعیان‌الشیعة، ج1، ص190؛ کاشفی، «تأثیر امام علی علیه السلام بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، ص341؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص17؛ نعمه، فلاسفة الشیعة، ص43).
  • علم قرائت:امام علی علیه السلام یکی از بهترین و باسابقه‌ترین قاریان قرآن بود (مجلسی، بحارالأنوار، ج40، ص41؛ تقی‌زاده داوری، تصویر امامان شیعه در دائرةالمعارف اسلام، ص3؛ رستمی، شیعه و قرآن، ص238). چنان‌که ذهبی نام و شرح‌حال آن حضرت را در ردیف قاریان طبقه اول ثبت کرده است (ذهبی، معرفة الکبار القراء علی الطبقات والأعصار، ص30). هم‌چنین شماری از مؤلفان درباره قرءات قرآنی گفته‌اند که قرائت حفص از عاصم (یکی از قرّاء سبعه) که از اعصار نخستین اسلامی قرائت رایج قرآن بوده، درواقع قرائت امام علی علیه السلام است که عاصم‌بن بهدله از ابوعبدالرحمن سُلَمی و سلمی از امام علی علیه السلام فراگرفته بود (ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص18؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص35؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج2، ص232). هرچند برخی شیعیان قرائت عاصم را به‌عنوان قرائت امام علی علیه السلام به رسمیت نمی‌شناسند (ر.ک: مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ص24-25). یک دانشمند سنی به نام ابوطاهر عبدالواحدبن عمر بغدادی بزّاز کتابی درباره قرائت امام علی علیه السلام نوشته بود (نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص247).

4. مرکزیت علمی کوفه و تربیت شاگردان

کوفه از مراکز علمی تأثیرگذار و از نخستین محافل آموزش مسائل دینی و ادبی در تاریخ متقدم اسلامی است (غنیمه، تاریخ دانشگاه‌های بزرگ اسلامی، ص384) که آموزه‌های امام علی علیه السلام و ابن‌مسعود پایه نخستین این آموزش‌ها بوده است (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص334). ابن‌مسعود نخستین معلم کوفه بود که به مردم قرآن آموخت (الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج3، ص218). براین‌اساس، محققان اهل‌سنت معتقدند ابن‌مسعود مؤسس مدرسه علمی کوفه است (ابن‌حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج1، ص59). با این نقش علمی‌ای که ابن‌مسعود در کوفه داشت؛ همواره خود را در مقابل علی علیه السلام و علم وی خاضع نشان می‌داد (ر.ک. الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج2، ص338؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص400ـ 401و408؛ شوشتری، إحقاق‌الحق، ج17، ص425؛ ابن‌عقده، فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام، ص45؛ الطبری، ریاض‌النضرة فی مناقب‌العشرة، ج3، ص200؛ الإربلی، کشف‌الغمة فی معرفةالائمة، ج1، ص106و132).
یک از اقدامات اساسی تربیت شاگردانی بود که معارف ناب اسلامی را از راه نقل حدیث و ایراد خطابه و برپایی حلقه‌های درس در میان مردم گستراندند (شمس‌الدین، حرکةالتاریخ عندالإمام علی علیه السلام، ص50). امام علی علیه السلام چون ابوالأسود دوئلی، علی‌بن ابی‌رافع (علی‌ابن ابی‌رافع مهردار و مسئول بیت‌المال امام علی بود (ر.ک. داداش‌نژاد، خاندان‌های شیعه؛‌ خاندان ابورافع، ص34).) عبیدالله‌بن ابی‌رافع (عبیدالله‌بن ابی‌رافع صحابی مشهور و کاتب امام علی علیه السلام و از کارگزاران حکومتی ایشان بود (الإصبهانی، الطبقات‌الکبری، ج4، ص74؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج3، ص183؛ داداش‌نژاد، خاندان‌های شیعه؛‌ خاندان ابورافع، ص21).)، سلمان فارسی و حارث همدانی (ر.ک. کاشفی، «تأثیر امام علی علیه السلام بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، ص322). کوفه را به مرکز علمی تبدیل کرد و مکتب علمی کوفه را بنا نهاد (در این زمینه ر.ک. «جایگاه امام علی علیه السلام در نشر علوم دین در مراکز علمی جامعه اسلامی قرن اول»، ص7-28). هم‌چنین موقعیت جغرافیایی کوفه سبب شد در کنار سایر شهرهای عراق، مأمنی برای جذب متفکران نبطی، سریانی، ایرانی شود (محرمی، نقش امامان شیعه در شکل‌گیری و گسترش تمدن اسلامی، ص225).

5. رهنمودهای علمی و ترویج خردگرایی

  • ترویج علم در جامعه:
    حرکت به‌سوی علم و عقلانیت، حرکت به سمت کمال مطلق است. انسان‌ها به اندازه بزرگی آرمانی که دارند، پیشرفت می‌کنند و راه رسیدن به آرمان بزرگ اسلامی از طریق عقل و علم میسر می‌شود. هرچه انسان آگاهی بیشتری به حقایق و علوم داشته باشد، از ناآگاهی دیگران بیشتر رنج می‌برد؛ علی علیه السلام از جمله این انسان‌هاست. او که در علم و خرد، انسان بی‌همتاست، بر ناآگاهی افراد نادان شورید و با اندیشه‌های متعالی خود تحولی نوین در حیطه دانش و علم‌افزایی بشر پدید آورد و در این راه دیگران را به پیروی از خود فراخواند. ایشان علم را سلطان و عامل پیش برندگی و پیش‌روندگی جامعه می‌داند (ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج20، ص319).
    یکی از اقدامات مهم حکومتی امیرمؤمنان علیه السلام ایجاد یک بینش مبتنی بر علم در بین عموم مردم بود؛ اهمیت این موضوع را در این جمله امام علی علیه السلام خطاب به یكى از یاران با وفاى خویش، كمیل‌بن زیاد نخعی، می‌توان فهمید:
    «یا كُمَیلُ، الْعِلْمُ خَیرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یحْرُسُكَ وَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَالْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَصَنِیعُ الْمَالِ یزُولُ بِزَوَالِهِ»؛ «(كمیل‌بن زیاد گوید: امیرالمؤمنین على‌بن ابى‏طالب علیه السلام دستم را بگرفت و مرا به طرف بیابان برد، چون به صحرا رسید، آهى از صمیم جان بركشید و گفت:)؛ ای کمیل! دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است و مال را تو باید نگهبان باشى، مال با بخشش کاستى پذیرد، امّا علم با بخشش فزونى گیرد و مقام و شخصیتى که با مال به‌دست آمده با نابودى مال، نابود مى‏گردد.» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، حکمت 147، ص660. برای توضیح بیشتر ر.ک. اب‍ن واض‍ح‌ ی‍ع‍ق‍وب‍ی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص122؛ العاملی، منیةالمرید، ص76ـ77).
    حضرت بر این عقیده است که کارها در سطح فردی و جمعی باید دارای مبنای علمی بوده و از یک شناخت عمیق علمی نشئت گرفته باشد؛ در غیر این صورت، آن‌کار موجب گمراهی می‌شود (تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج4، ص239). در جای دیگر همین مفهوم را قابل درک‌تر و ملموس‌تر برای مردم بیان کرده تا بفهماند که علم باید با زندگی آنان عجین گردد و این‌که انسان در تمام مراحل زندگی به‌شدت به آن‌ها نیازمند است؛ امام علی علیه السلام علم را چراغ عقل می‌داند و می‌فرماید: «تعجب می‌کنم که مردم وقتی شب غذایی جلوشان می‌گذارند چراغ روشن می‌کنند تا ببیند چه چیزی در شکم خود داخل می‌کنند، ولی به غذای روح اهتمام نمی‌ورزند به این‌که به‌وسیله علم چراغ خردهایشان را روشن کنند، تا از پیامدهای جهالت در امان بوده و اعمال و اعتقاداتشان از گناهان مصون بماند.» (شیخ الإسلامی، هدایة العلم فی تنظیم غررالحکم، ص422).
  • تعلیم و تعلّم:
    خداوند سبحان پیش از آن‌که از جاهلان پیمان تعلم بگیرد، از اهل علم تعهد تعلیم اخذ کرده: «مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یعَلِّمُوا»؛ «خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند تا آن‌که از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند.» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، حکمت 478، ص743)، و دانش آن‌ها را دِینی برعهده آنان قرار داده است که باید ادا گردد: «مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِینٌ یدَانُ بِهِ، بِهِ یكْسِبُ اَلْإِنْسَانُ اَلطَّاعَةَ فِی حَیاتِهِ»؛ «شناخت علم راستین (علم الهى) آیینى است که با آن پاداش داده مى‏شود و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى‏کند.» (شریف رضی، همان، حکمت 147، ص661).
    از این‌رو، امیرالمؤمنین علیه السلام یکی از وظایف اصلی کارگزاران دستگاه حکومتی خویش (قُثَم‌بن عباس در مکه) را تعلیم جاهلان می‌داند: «وَعَلِّمِ الْجَاهِلَ»؛ «ناآگاه را آموزش ده.» (شریف رضی، همان، نامه 67، ص609). در این‌صورت جاهل متعلم نظیر عالم خواهد بود: «سَلْ تَفَقُّهاً، وَلَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً، فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ»؛ «براى فهمیدن بپرس، نه براى آزاردادن که نادانِ آموزش گیرنده، همانند داناست.» (شریف رضی، همان، حکمت 320، ص707).
    حضرت به جابربن عبدالله انصاری نیز می‌فرماید: «یا جَابِرُ، قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیا بِأَرْبَعَةٍ، عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ، وَجَاهِلٍ لَا یسْتَنْكِفُ أَنْ یتَعَلَّمَ، وَجَوَادٍ لَا یبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ، وَفَقِیرٍ لَا یبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ»؛ «ای جابر! استواری دین و دنیا به چهار چیز است: عالمی که به علم خود عمل کند و جاهلی که از آموختن سرباز نزند، بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد و فقیری که آخرت را به دنیا نفروشد.» (شریف رضی، همان، حکمت 372، ص719).ظرف دانش، جان مجرد انسانی است که با افزایش مظروف، گنجایش آن افزوده می‌گردد: «كُلُّ وِعَاءٍ یضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ، إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ فَإِنَّهُ یتَّسِعُ بِهِ»؛ «هر ظرفى با ریختن چیزى در آن پر مى‏شود، جز ظرف دانش که هرچه در آن جاى دهى، وسعتش بیشتر مى‏شود.» (شریف رضی، همان، حکمت 205، ص673). لذا طبق فرمایش پیامبر اکرم|، طلب علم محدود به هیچ زمانی نخواهد بود: «أُطلُبُوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إِلَی اللَحدِ» (پاینده، نهج‌الفصاحه، ح327، ص64). چه این‌که منحصر به هیچ زمینی نخواهد بود: «أُطلُبُوا العِلمَ وَلَو بِالصیّنِ» (پاینده، همان، ح324).
    حضرت در تشویق تعلم می‌فرماید: «فَبَادِرُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِ تَصْوِیحِ نَبْتِهِ، وَمِنْ قَبْلِ أَنْ تُشْغَلُوا بَأَنْفُسِکُمْ عَنْ مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ»؛ «به‌سوی کشتزارهای دانش بشتابید، پیش از آن‌که بوته آن خشک شود و پیش از آن‌که به خود بپردازید و فرصت گرفتن علم از منبع و اهل آن را از دست دهید.» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 105، ص195).
    مسئله تعلیم و تعلم چنان ارزشی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام داشت که افزون بر سفارش به دیگران، خود نیز مجلس درس داشت. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: هنگامی که علی علیه السلام نماز صبح را به‌جا می‌آورد، تا طلوع خورشید در حال تعقیب نماز بود؛ هنگام طلوع خورشید تهی‌دستان و مستمندان و دیگر قشرهای مردم نزد او جمع می‌شدند و او به آنان دین‌شناسی و قرآن می‌آموخت و در ساعتی خاص از این جلسه برمی‌خاست (ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج4، ص109).
  • ارج‌نهادن به مقام دانشمندان:
    على علیه السلام در بیان شیوایی در مورد مقام دانشمندان می‌فرماید:
    «یا كُمَیلَ، هَلَكَ خُزَّانُ اْلأَمْوَالِ وَهُمْ أَحْیاءٌ وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَابَقِىَ الدَّهْرُ. أَعْیانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَأَمْثَالُهُمْ فِى الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ....»؛ «اى كمیل! مال‌اندوزان اگرچه به ظاهر در قید حیاتند، امّا در واقع مرده هستند، و دانشمندان تا روزگار پابرجاست، باقى و پایدار هستند، گرچه وجود ظاهرى آن‌ها از بین رفته است، امّا نام و نشانه‏هاى آن‌ها در دل‌ها جاودانه است» (شریف رضی، همان، حکمت 147، ص661).
    امام علی علیه السلام علما را فرمانروایان بر مردم می‌داند: «الْعُلَمَاءُ حُكَّامٌ‏ عَلَى‏ النَّاسِ» (نوری، مستدرك‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج‏17، ص321؛ حکیمی، الحیاة، ج‏2، ص449)؛ یعنى مردم باید كه حكم ایشان را قبول كنند و از آن تجاوز نكنند (خوانساری، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج‏1، ص137).
    امام علیه السلام در خطبه «شقشقیه» نیز در این زمینه (حق حاکمیت علما بر مردم) می‌فرماید: ... اگر نبود پیمانى كه خداوند از علماى امت گرفته كه در برابر پرخوارى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سكوت نكنند، من افسار شتر خلافت را رها مى‌ساختم و از آن صرف‌نظر مى‌نمودم و پایان آن را با جام آغازش سیراب مى‌كردم؛ آن وقت (خوب) مى‌فهمیدید كه دنیاى شما در نظر من از آب بینى بز بى‌ارزش‌تر است.» (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه 3، ص48).
    امام علی علیه السلام در منشور حکومتی‌اش (نامه مالک اشتر) (از معروف‌ترین نامه‌های حضرت، نامه 53 نهج‌البلاغه ایشان خطاب به مالک اشتر است که می‌توان آن را منشور حکومتی ایشان دانست. جرج جرداق مسیحی، در کتاب امام علی علیه السلام؛ صدای عدالت انسانی، با مقایسه بین منشور مالک اشتر و منشور سازمان ملل، از چهار جهت، اوّلی را بر دیگری برتری داده است: یکی این‌که حضرت علی علیه السلام منشور خود را در بیش از هزارسال پیش نوشته است، زمانی که هنوز علم و دانش این اندازه وسعت پیدا نکرده بود؛ دوم این‌که علی علیه السلام آن را به‌تنهایی نوشت، ولی وقتی که خواستند منشور سازمان ملل را بنویسند، آرای متفکرین و نویسندگانِ سراسر دنیا را جمع کردند و بعد از حک و اصلاح و آن هم در عرض چندسال منشور موردنظر را نوشتند؛ سوم این‌که علی علیه السلام منّتی بر سر مردم نگذاشت و منشور را نوشت و آن را با کمال تواضع در اختیار مالک اشتر گذارد، ولی نویسندگان منشور سازمان ملل، همه مردم را وام‌دار خود دانسته و می‌دانند؛ و بالاخره چهارم و مهم‌تر از همه این‌که حضرت علی علیه السلام این را نوشت و تا آخرین قطره خون به پای آن ایستاد و عمل کرد، ولی هنوز مرکب منشور سازمان ملل خشک نشده بود که همان نویسندگان و پشتیبانان آن‌ها خون‌ها ریختند و فسادها برانگیختند)، در بیان لزوم مشورت با دانشمندان به مالک می‌فرماید: «وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الَعُلَمَاءِ، وَمُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ، فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیهِ أَمْرُ بِلاَدِکَ، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَکَ»؛ «با دانشمندان، فراوان گفت‌وگو کن و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.» (شریف رضی، نامه53‏، ص573).
  • خردورزی:
    اگر کسی خواهان آن است که به جنبه عقلانیت و خردمحوری مکتب اهل‌بیت علیهم السلام آگاه شود و نقش‌آفرینی آن‌ها در تمدن اسلامی در حوزه خردگرایی را مرور کند، کافی است که به خطبه‌ها و سخنان توحیدی و آموزه‌های خداشناسی و هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی امام علی علیه السلام در نهج‌البلاغه آگاه شود، نکته مهمی که در سخنان و خطبه‌های امیر خردمندان علی علیه السلام جلوه‌ای ویژه دارد و بیانگر عقلانیت ژرف ایشان است.
    در سخنان گهربار ایشان، از عقل، به منشأ شرافت و شخصیت انسانی، زیور و زینت آدمی، ریشه و سرچشمه همه خوبی‌ها، عامل سعادت انسانی، ابزار و سلاح همه کارها، درمان و علاج ناکامی‌ها، حیات و زندگی روح، اصل و ریشه دانش و انگیزه فهم و درک انسان و در یک جمله سرچشمه ادب و دین‌داری و تعهد و ایمان یاد شده است (خوانساری، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص210). تمام این تجلیل‌ها از عقل، نشانه ارج و عظمتی است که آن حضرت برای به‌کارگیری آن در حیات و زندگی انسان‌ها قائل است.
    تمام تلاش امام علی علیه السلام این بود که انسان‌ها را آگاه نموده و خرد خفته آنان را بیدار کرده و آن را بر تفکرات و اعمال انسان حاکم قرار دهد و یکی از امتیازهای برجسته حکومت علوی، اهمیت‌دادن به خردگرایی در موضوعات عقیدتی و شناخت وظایف و تکالیف است. از این‌رو، گفتار و کردار امیرمؤمنان علیه السلام از مهم‌ترین منابع ناب است که همگان را به تفکر و پیشه‌ساختن بینش فرمان می‌دهد (کاشفی، «تأثیر امام علی علیه السلام بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، ص316).

نتیجه

امام علی علیه السلام از چنان مرتبه علمی بهره‌مند است که دوست و دشمن به شخصیت علمى ایشان اعتراف کرده‌اند. هرچند گستره علم امام على علیه السلام قابل‌احصا نیست، لکن از میان سخنان ایشان، كه به مناسبت‏هاى مختلف فرموده است، می‌توان به علوم جامع نزد ایشان پی برد.
امام علی علیه السلام جزء نخستین گردآورندگان و مؤلفان علوم اسلامی محسوب می‌شود و آثار بسیاری به ایشان منسوب است. کتاب‌هایی را که به حضرت نسبت داده‌اند، برخی نگارش خودشان بوده و برخی را از سخنان ایشان گردآوری نموده‌اند و برخی را هم آن حضرت املاء کرده و دیگران نوشته‌اند. مصحف، کتاب علی، مسند، نهج‌البلاغه، احکام الدیات و کتاب السنن الأحکام و القضایا از آثار منتسب به امام علی علیه السلام است.
علی علیه السلام در پایه‌گذاری برخی از علوم نیز نقش اساسی داشته است که علم فقه، تفسیر، کلام، نحو و قرائت از آن جمله‌اند. در کنار این، امام علی علیه السلام با رویکرد علمی و تربیت شاگردانی چون ابوالأسود دوئلی، علی‌بن ابی‌رافع، عبیدالله‌بن ابی‌رافع، سلمان فارسی و حارث همدانی، کوفه را به مرکز علمی تبدیل کرد و مکتب علمی کوفه را بنا نهاد.
رهنمودهای علمی امام علی علیه السلام و توجه به تعلیم و تعلم، ارج قائل‌شدن به مقام شامخ دانشمندان و ترویج خردگرایی از امتیازهای برجسته حکومت علوی است که در گسترش علم و دانش و شکل‌گیری تمدن اسلامی بسیار تأثیرگذار بوده است.

 
منابع
  • نهج‌البلاغة، سید رضى‏، ترجمه محمد دشتى‏، قم: نشر مشهور، 1379 ش‏.
  • ابطحی، سیدعبدالحمید، «جایگاه امام علی علیه السلام در نشر علوم دین در مراکز علمی جامعه اسلامی قرن اول»، فصلنامه فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم، ش 10، بهار 1392، ص 7ـ 28.
  • ابن تيمية، احمدبن عبد‌الحليم، منهاج السنة النبویة، تحقيق: محمد رشاد سالم، مؤسسة قرطبة، 1406ق.
  • ابن عبدالبر، یوسف‌بن عبدالله‌بن محمد، ‌الإستیعاب فی معرفةالأصحاب، تحقیق: علی‌محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق/1992م.
  • اب‍ن ع‍ب‍دربّ‍ه، اح‍م‍دب‍ن م‍ح‍م‍د، العقد الفرید، قاهره، انتشارات دارالکتب العربیة.
  • اب‍ن واض‍ح‌ ی‍ع‍ق‍وب‍ی، ت‍اری‍خ‌ ی‍ع‍ق‍وب‍ی‌، ت‍رج‍م‍ه‌ محمد ابراهیم آیتی، وزارت‌ ف‍ره‍ن‍گ‌ و آم‍وزش‌ ع‍ال‍ی‌، تهران، ش‍رک‍ت‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، 1385ق/ 1965م.
  • ابن‌اثیر، أسدالغابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابن‌جوزى، سبط، تذکرة الخواص، بیروت، موسسة اهل‌البیت، 1401ق/1981م.
  • ابن‌حجر عسقلانی، شهاب‌الدین، الإصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق.
  • ابن‌سعد، محمد، الطبقات‌الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌طاووس، علی‌بن موسی، سعدالسعود للنفوس منضود، قم، دار الذخائر، بی‌تا.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف‌بن عبدالله‌بن محمد، الإستیعاب فی معرفة‌الأصحاب، مصر، مطبعة المصطفی، 1358ق.
  • ابن‌عساکر، علی‌بن حسن‌بن هبةالله‌بن عبدالله، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: علی شیری، بیروت،‌ دارالفکر، 1417ق/1996م.
  • ابن‌عقده، فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام، قم، دلیل ما، 1424ق.
  • ابن‌قیم الجوزیة، محمدبن أبی‌بكربن أیوب‌بن سعد شمس‌الدین، الطرق الحكمیة فی السیاسة الشرعیة، مكتبة دار البیان، بی‌تا.
  • ابن‌ندیم، محمدبن اسحاق‌، الفهرست، تحقیق: رضا تجدد، تهران،‌ مولف، بی‌تا.
  • احمدبن حنبل، المسند، بیروت، ‌دارصادر، ‌1969م.
  • احمدی میانجی، علی، مکاتیب‌الرسول، قم، دارالحدیث، 1998م.
  • احمدی ندوشن، محمدرضا، «حیات علمی امام علی علیه السلام از منظر اندیشمندان غیرمسلمان و مستشرقان»، دوفصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، سال هشتم، ش 3، پائیز و زمستان 1390، ص49-70.
  • الإربلی، ابی‌الحسن علی‌بن عیسی‌بن ابی‌الفتح، کشف الغمّة فی معرفةالأئمة، بیروت، ‌دارالکتاب الاسلامی، بی‌تا.
  • استادان دانشکده علوم حدیث، مباحث مقدمی علوم حدیث، قم، موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، 1390ش.
  • الإصبهانی، احمدبن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، 1405ق.
  • اصفهانی، ابوالفرج، الأغانی، بیروت، موسسة جمال للطباعه و النشر، بی‌تا.
  • امین عاملی، سیدمحسن، أعیان‌الشیعة، دمشق، ابن‌زیدون، 1363ق.
  • امینی نجفی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، قم، تحقیق مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، 1416ق/1995م.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی‌تا.
  • بغدادی، عبدالقاهر، أصول‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1423ق.
  • بلاذری، احمدبن یحیی‌بن جابر، أنساب الأشراف، تحقیق: شیخ محمدباقر محمودی، بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات، 1974م.
  • پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، ‌سازمان انتشارات جاویدان، 1354ش.
  • تقی‌زاده داوری، محمود، تصویر امامان شیعه در دائرةالمعارف اسلام، قم، مؤسسه شیعه‌شناسى، 1385ش.
  • تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم ودررالکلم: مجموعه من کلمات وحکم الإمام علی علیه السلام، تصحیح: مهدی الرجالی، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1426ق.
  • جرداق، جرج، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی، ترجمه: سیدهادی خسروشاهی، قم، بوستان کتاب، 1387ش.
  • حاكم نیشابورى، المستدرك علی الصحیحین، بیروت، دارالفکر، 1398ق/ 1978م.
  • حجتی، سیدمحمدباقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1389ش.
  • حجتى، سیدمحمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، تهران، بنیاد قرآن، 1360ش.
  • حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفة، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، 1376ش.
  • حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، امام‌شناسی، تهران، حکمت، 1405ق.
  • حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، قم، دلیل ما، 1385ش.
  • خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، مطبعة السعادة، 1349ق.
  • الخوارزمی، الموفق‌بن احمدبن محمد المکی، المناقب، تحقیق: شیخ مالک المحمودی، قم، موسسة النشر الإسلامی، 1414ق.
  • خوانساری، جمال‌الدین محمد، شرح غررالحكم و دررالكلم، تصحیح: میرجلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، دانشگاه تهران، 1346ش.
  • داداش‌نژاد، منصور، خاندان‌های شیعه؛‌ خاندان ابورافع، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1395ش.
  • ذهبی، شمس‌الدین محمدبن احمد، معرفةالکبار القراء علی الطبقات و الأعصار، محمد سید جاد الحق، مصر، دارالحدیثه، بی‌تا.
  • ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، تحقیق: احمد الزعبی، بیروت، دارالارقم، بی‌تا.
  • ذهبى، شمس‌الدین، سیر أعلام النبلاء، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ یازدهم، 1417ق.
  • رحمتی، محمدکاظم، «عبیدالله‌بن ابی‌رافع و کتاب السنن و الأحکام و القضایا»، دوفصلنامه حدیث‌پژوهی، سال چهارم، ش 7، بهار و تابستان 1391، ص 105-130.
  • رستمی، علی امین، شیعه و قرآن، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی+.
  • سجادی‌زاده، سیدعلی، در جست‌وجوی کتاب امام علی علیه السلام، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1394ش.
  • السیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الإتقان فی علوم‌القرآن، منشورات الشریف الرضی، بیدار، عزیزی، بی‌تا.
  • سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، به کوشش: رحاب خضری عکاوی، بیروت، موسسة عزالدین، 1992م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، حرکت التاریخ عند الإمام علی علیه السلام، بیروت، موسسة الجامعیة للدراسات، 1985م.
  • شوشتری، قاضی سیدنورالله حسینی مرعشی، إحقاق‌الحق و إزهاق‌الباطل، قم، مکتبه آیت‌الله مرعشی، 1409ق.
  • شیخ الإسلامی، سیدحسین، هدایةالعلم فی تنظیم غررالحکم، قم، موسسه انصاریان، 1371ش/1412ق.
  • صدر، سیدحسن، تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام، بی‌جا، الأعلمی، بی‌تا.
  • ضاهر، محمد فؤاد، أقضیة الخلیفة الراشد علي بن أبي طالب، محمد فؤاد ضاهر، چاپ اول، کویت، ۱۴۳۶ق.
  • الطبرانى، ابی‌القاسم سلیمان‌بن احمد، المعجم‌الكبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • الطبری، محب، الریاض‌النضرة فی مناقب العشرة، بیروت، ‌دارالکتب العلمیة، بی‌تا.
  • طوسی، خواجه نصیرالدین، تجرید الإعتقاد، تحقیق: محمدجواد الحسینی الجلالی، تهران، مرکر النشر،‌مکتب الإعلام الإسلامی، 1407ق.
  • طهرانی، آقابزرگ، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، بی‌تا.
  • عالیة، سمیر، علم القانون و الفقه الإسلامی، بیروت، الموسسة الجامعیة، 1416ق.
  • العاملی (شهید ثانی)، زین‌الدین‌بن علی، منیةالمرید، تحقیق: المختاری، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، 1409ق.
  • العاملی، سیدجعفرمرتضی، الصحیح من سیره الإمام علی علیه السلام، قم، ولاء المنتظر، 1430ق.
  • العزیزی، روکس‌بن زائد، الإمام علی علیه السلام أسدالإسلام و قدیسه، بیروت، دارالکتاب العربی، 1399ق/1979م.
  • عظیم پور، عظیم، امام علی علیه السلام در نهج‌البلاغه، قم، زمزم هدایت، 1384ش.
  • غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه‌های بزرگ اسلامی، ترجمه: نورالله کسایی، تهران، دانشگاه تهران، 1364ش.
  • فروخ صفار، محمدبن الحسن، بصائرالدرجات، قم، منشورات المکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق.
  • قرطبی، ابوعمر یوسف‌بن عبدالله نمری، جامع بیان العلم و فضله، مملکة العربیة السعودیة، دار ابن الجوزی، 1414ق.
  • قوشچی، علاءالدین علی‌بن محمد، شرح تجرید الإعتقاد، قم، منشورات رضی.
  • کاشفی، محمدرضا، «تأثیر امام علی علیه السلام بر فرهنگ و تمدن اسلامی»، دانشنامه امام علی علیه السلام، جلد یازدهم: سیره، زیرنظر: علی‌اکبر رشاد، تهران، مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1380ش.
  • الکلینی، ابی‌جعفر محمدبن یعقوب‌بن اسحاق، الأصول من الکافی، تحقیق: علی‌اکبر الغفاری، بیروت، ‌دارصعب، دارالتعارف، بی‌تا.
  • المتقی الهندی، علاء‌الدین علی‌بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الأقول و الأفعال، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسة الوفاء، 1403ق.
  • مجهول، أخبار الدولة العباسیة، تحقیق: عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1971م.
  • محرمی، غلام‌حسن، امامان شیعه  علیه السلام و علوم اسلامی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1397ش.
  • محرمی، غلام‌حسن، نقش امامان شیعه در شکل‌گیری و توسعه تمدن اسلامی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1390ش.
  • محمدی ری شهری، محمد، موسوعة الإمام علی‌بن ابی‌طالب قم، دارالحدیث، 1425ق.
  • مدرسی طباطبائی، سیدحسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، ترجمه: سیدعلی قرائی و رسول جعفریان، قم، نشر مورخ، 1386ش.
  • مسعودی، علی‌بن الحسین، مروج الذهب ومعادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
  • مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، قاهره: دار ابن حزم، 1429ق.
  • مطهری، مرتضی، سیری در نهج‌البلاغه، تهران، صدرا، 1380ش.
  • معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران، موسسه فرهنگی و هنری ضریح، 1376ش.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، بی‌تا.
  • موسوی هندی، میرحامدحسین، عبقات‌الأنوار فی إمامة الأئمه الأطهار، قم، سیدالشهداء، 1404ق.
  • نجارزادگان، فتح‌الله، «بررسی و نقد اسناد مصحف امام علی علیه السلام در منابع فریقین»، مجله مقالات و بررسی‌ها، ش 68، 1379، ص 23-44.
  • نجاشی، احمدبن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، تحقیق: سیدموسی الشبیری الزنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، 1407ق.
  • نعمه، عبدالله، فلاسفة الشیعة، بیروت، دارالفکر اللبنانی، 1987م.
  • نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرك‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، قم، موسسة آل‌البیت لإحیاء التراث، 1407ق.
  • نووی، یحیی‌بن شرف، تهذيب الأسماء و اللغات، غضبان، عامر، دار الرسالة العالمیة، دمشق – سوریه، 1430ق.
  • همایی، جلال‌الدین، تاریخ علوم اسلامی (تقریرات استاد علامه جلال‌الدین همایی)، تهران، موسسه نشر هما، 1363ش.
  • الهیثمى، نورالدین علی‌بن ابی‌بکر، مجمع‌الزوائد و منبع‌الفوائد، بیروت،‌ دارالکتاب العربی، 1402ق/1982م.
  • یوسفی غروی، محمدهادی، آشنایی با منابع تاریخ اسلام و تاریخ تشیع و روش نقد اخبار، تحقیق و تدوین: ساجده یوسفی، قم، معارف، 1394ش.




این مقاله در جلد هفتم کتاب کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ موجود می باشد.جهت استفاده از متن کامل مقاله به لینکهای زیر مراجعه کنید