امام علی (ع) از ولادت تا شهادت

امام علی (ع) از ولادت تا شهادت

مطالعه این مطلب راهنمایی است برای تبیین فعالیتها و اقدامات امام علی(علیه السلام) در جامعه اعرابی.


امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) امام اول شیعیان، پسر عموی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، همسر حضرت زهرا(سلام الله علیها) و پدر امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به پیامبر اسلام ایمان آورد و همواره یار و یاور پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت را به دستور خدا به عنوان جانشین خود تعیین نمود و از مردم برای او بیعت گرفت؛ اما پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در سال 11 هجری عده ای از مهاجرین و انصار در واقعه ای موسوم به واقعه سقیفه از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند. این واقعه موجب شد که آن حضرت عملا از سال 35 هجری قمری و پس از عثمان به خلافت برسد. دوران امامت ایشان عموما به درگیری با معاویه، اصحاب جمل و خوارج گذشت و سرانجام آن حضرت در سال 40 هجری در 63 سالگی به دست یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید.

ولادت

پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا(صلی الله علیه و اله) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند که هر دو از تیره بنی هاشم از قبیله قریش در مکه بودند. علی بن ابی طالب 10 سال پیش از بعثت رسول خدا در روز جمعه سیزدهم ماه رجب [1] در خانه کعبه [2] متولد شد.
هنگامى كه امام(عليه السلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را «حيدرة» (به معنای شیر) ناميد. سپس او و ابو طالب، به الهام الهى توافق كردند كه وى را «على» بنامند.
به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون كعبه رفتم و از ميوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم. پس چون خواستم بيرون بيايم، كسى مرا ندا داد:
«اى فاطمه! او را «على» بنام كه او على (بلند مرتبه) است و خداوندِ علىّ اعلى مى فرمايد: «نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربيتش كرده ام و بر دشوارى هاى دانشم آگاهش كرده ام. اوست كه بت ها را در خانه ام مى شكند، و اوست كه بر بام خانه ام اذان مى گويد و مرا تقديس و تمجيد مى كند. پس خوشا به سعادت كسى كه دوستش بدارد و اطاعتش كند، و واى بر كسى كه سرپيچى اش كند و دشمنش بدارد!».[3]

القاب

 امام علی (علیه السلام)، كنيه‌هاى متعدّدى داشته كه مشهورترين آنها «ابوالحسن» است. کنیه های دیگر ایشان، ابوالحسين، ابوالسبطين [4]، ابوالريحانتين و ابوتراب است. از روايات، چنين بر مى آيد كه كنيه «ابوتراب»، محبوب ترين كنيه نزد امام عليه السلام بوده است و هرگاه ايشان را با آن مى خوانده اند، شادمان مى شده است. [5]

دوران کودکی امام علی(علیه السلام)

زمانی که امام  علی(علیه السلام) خردسال بود قریش دچار قحطی شد. همین امر باعث شد پیامبر(صلی الله علیه و آله) به ابوطالب که فرزندان زیادی داشت و نگهداری آنها در شرایط قحطی برایش دشوار شده بود پیشنهاد بدهد که سرپرستی امام علی(علیه السلام) را به او بسپارد. ابوطالب این پیشنهاد را پذیرفت و  امام علی(علیه السلام )به خانه پیامبر وارد شد. [6]
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) محبت فراوانی به امام علی(علیه اسلام) داشت و در تربیت او بسیار دقیق و کوشا بود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مورد آموزش و پرورش خویش به دست رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه قاصعه می فرمایند: 
«شما موقعيت مرا نزد پيامبر خدا به سبب خويشاوندى نزديك و منزلت ويژه ام مى دانيد. به گاه كودكى ام مرا در دامنش مى نهاد و به سينه اش مى چسبانْد، و در بستر خويش جايم مى داد، و مرا به تن خويش مى سود، و بوى خوشش را به [مشام] من مى رسانْد، و غذا را مى جويد و لقمه لقمه در دهانم مى نهاد. از من نه سخن دروغى شنيد و نه كار خطايى ديد. بى ترديد، خداوند از همان اَوانِ از شير گرفته شدنِ پيامبر(صلى الله عليه و آله)، بزرگ ترين فرشته را از ميان فرشتگانش شب و روز، همراه او ساخت تا راه بزرگوارى و محاسن اخلاقى جهان را بپيمايد و من هماره در پى او بودم، همچون بچّه شتر از شير گرفته شده در پىِ مادرش. هر روز از اخلاق خود، نشانه اى برايم بر پا مى داشت و مرا به پيروى اش وا مى داشت.»[7]

امام علی(علیه السلام) در دوران رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با ایشان بعیت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی(علیه السلام) بود.[8] رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، در این باره به اصحاب چنین فرمودند: 
«نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات می کند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابی طالب است». [9]

  • نجات جان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شعب ابی طالب

در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی قریش بودند و در شعب ابی‌طالب اسکان داشتند، علی علیه السلام که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر می خوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا صلی الله علیه و اله آسیبی نبیند.[10]

  • لیلة المبیت

در سال سیزدهم بعثت، با اوج گرفتن فشار مشرکان مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم یثرب(مدینه) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زمینه مهاجرت مسلمانان به یثرب فراهم شد. در این شرایط مشرکان قریش تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند. آنها 40 نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وحی الهی از این نقشه آگاهی یافته و از علی علیه السلام خواستند تا برای) فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به «لیلة المبیت» معروف شد. علی (علیه السلام فداکارانه در بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوابید و ایشان در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمودند.[11] آیه 207 سوره بقره به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیه السلام) نازل شد: 
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»
و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.


امام علی (علیه السلام) و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در طول 23 سال رسالتشان بارها به جانشینی و خلافت  امام علی (علیه السلام) تأکید نمودند

  • یوم الدار و تعیین امام علی (علیه السلام) به جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

سال سوم بعثت با نزول آيه «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»[12]؛ «و خويشان نزديكت را بيم ده»، پيامبر خدا مأمور به ابلاغ رسالتش به خویشاوندان و نزدیکان خود شد. ایشان مجلسی با حضور فرزندان عبدالمطلب ترتیب داد و به ایشان فرمود:
«اى بنى عبد المطّلب! به خدا سوگند، هيچ جوانى را در عرب نمى شناسم كه براى قومش چيزى بهتر از آنچه من براى شما آورده ام، آورده باشد. من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام و خداى متعال به من فرمان داده كه شما را به آن فرا بخوانم. پس كدامتان مرا بر اين امر، يارى مى دهد تا برادر و وصى و جانشين من در ميان شما باشد؟». جز علی بن ابی طالب علیه السلام کسی پاسخ مثبت نداد. پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر گردن علی علیه السلام انداخت و فرمود: «اين، برادر و وصى و جانشينم در ميان شماست. پس گوش به فرمان و مطيعش باشيد.»[13] 
  • غدیر خم
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال دهم هجری مسلمین را فرمان دادند تا همراه ایشان در آخرین حج رسول خدا شرکت کنند. در راه بازگشت در منطقه ای به نام غدیر (جایی که کاروانیان از هم جدا می شدند) آیه ای نازل شد. 
«يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَايهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين» [14]
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله )فرمان توقف دادند و در آن جا خطبه معروف غدیر را قرائت فرمودند و حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی نمودند. خود حضرت در این باره می فرمایند: 
«پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به قصد حجة الوداع بیرون آمد. سپس (در بازگشت)، به غدیرخم رسید. به دستور او برایش چیزی شبیه منبر ساختند. سپس از آن، بالا آمد و بازوی مرا گرفت (و بالا برد)، تا آن جا که سفیدی زیر بغلش دیده شد و با صدای بلند، در همان جایگاه گفت: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!». پس با ولایت من، ولایت خدا و با دشمنی با من، دشمنی با خدا محقق می شود. خداوند عزوجل در آن روز، نازل کرد:«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا» [15] پس، ولایت من مایه کمال دین و رضایت پروردگار بلند مرتبه است.[16]
  • حدیث منزلت
حدیث منزلت حدیث معتبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد اهل سنت و شیعه است که به امام علی(علیه السلام) فرمود:
«أنتَ مِنّى بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسى، اِلّاأنـّه لانَبىَّ بَعدى» [17]
تو نسبت به من مثل هارون به موسی هستی به جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
  • آیه ولایت
آیه 55 سوره مائده است که در شأن امام علی(علیه السلام) نازل شد: 
«إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ»
ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند. 
و ان زمانی بود که نیازمندی به مسجد آمد و  امام علی (علیه السلام) در حال رکوع انگشترش را به او بخشید. این شأن نزول در منابع حدیثی فراوان شیعه و اهل سنت بیان شده و همه مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت نزول این آیه را در شأن  امام علی(علیه السلام) دانسته اند. 
  • آیه اولی الامر
آیه 59 سوره نساء که به آيه اطاعت نیز نامیده می شود و مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر صلى الله علیه و آله و اولى الأمر فرمان داده است: 
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ...» 
که در روایات فراوان منظور از اولی الامر ائمه علیهم السلام دانسته شده است.

امام علی (علیه اسلام) در زمان خلفا

رویکرد امیرالمؤمنین در برخورد با خلفا به دو صورت بود:
اگر خطری اسلام و مسلمین را تهدید می کرد و یا تصمیم اشتباهی از جانب خلفا موجب انحراف بیشتر در دین می شد، ایشان صرفاً به عنوان یک مشاور به خلفا مشورت می دانند تا اسلام بیش از این نابود نشود. مانند مشورت نظامی حضرت در نحوه مقابله با سپاه ایران در جنگ نهاوند یا کمک به خلفا در تصحیح برخی از احکام دینی که به اشتباه صادر می کردند.
اگر کمک حضرت به خلفا موجب بالارفتن موقعیت این افراد در نزد مسلمین می شد و یا در جهت تامین منافع آنان بود از دادن کمک به آنها خودداری می کردند. مانند عدم همراهی عمر در سفر به شام که موجب شکایت عمر به ابن عباس شد.
البته این مشورت ها در طول مدت 25 سال خانه نشینی حضرت بسیار محدود است.[18] و بیشتر مربوط به زمان عمر بن خطاب می باشد. در بسیاری از موارد زمانی که خلفا از دادن حکمی فقهی و قضایی درمانده می شدند یا قادر به پاسخگویی سؤالات مردم و بعضاً اهل کتاب نبودند، اینان را به نزد امیرالمؤمنین (علیه اسلام) می فرستادند.

خلافت امام علی (علیه السلام)

پس از کشته شدن عثمان مخالفان او که شامل انصار و مهاجران مخالف قریش، مصریان و کوفیان بودند، همگی بر خلافت امیرالمؤمنین (علیه اسلام) اتفاق نظر داشتند. حضرت خود در این باره می فرمایند: 
«آن گاه چيزى مرا به وحشت نينداخت جز اينكه مردم همانند يال كفتار بر سرم ريختند، و از هر طرف به من هجوم آورند، به طورى كه دو فرزندم در آن ازدحام كوبيده شدند، و ردايم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصره ام كردند.» [19]
بيعت مردم با امام، در روز جمعه هيجدهم ذى الحجة الحرام سال ۳۵ هجرى بوده است. [20]
در ابتدا حضرت از پذیرش امر خلافت سرباز می زدند. ایشان خطاب به مردم فرمودند:
«مرا رها سازيد و ديگرى را بجوييد. به درستى كه حوادثى چند پهلو و چند رنگ در پيش داريم كه دل ها بر آن پايدار، و انديشه ها در آن، استوار نمى مانَد»[21]
از جمله دلایل این عدم پذیرش می توان موارد زیر را اشاره کرد:
  • چون امام زمام امور را به دست گيرد، با تحريف ها مبارزه خواهد كرد و در جهت نمودنِ چهره راستين دين از پسِ غبار تحريف، خواهد كوشيد و اين همه، بسى تنش هاى سياسى و اجتماعى به همراه خواهد داشت.
  • عدم توجه امام به منافع نخبگان سیاسی آن زمان به خصوص قریش مانند طلحه و زبیر و مبارزه آنان با امام
  • آگاهی از شرایط اجتماعی آن زمان و اینکه مردم او را در جهت اصلاحات علوی خویش یاری نخواهند داد.
پس از آنکه امام خلافت را پذیرفتند، فرمودند: «پس (بیعت) در مسجد؛ چرا كه بيعت من، پنهانى نخواهد بود و جز در مسجد، انجام نخواهد شد». سپس مردم برای بیعت به مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند. طلحة بن عبیدالله اولین کسی بود که با امام بیعت کرد. [22] و سپس مردم دسته دسته آمدند و با امیرالمؤمنین بیعت کردند و حضرت اولین خلیفه ای در اسلام بودند که تمام مردم در انتخاب ایشان شرکت داشتند.

سیاستهای امام علی (علیه السلام)

در زمان خلفای پیش از حضرت اقدامات اشتباه زیادی توسط آنان صورت گرفت که موجب شد، دین اسلام از مسیر اصلی خود خارج شود. به همین دلیل حضرت دست به یک سری اصلاحات زدند تا بتوانند، از انحرافات بیشتر جلوگیری کنند و اسلام را به مسیر اصلی خویش بازگردانند. [23]این اصلاحات در بخش های متعددی صورت گرفت که می توان به موارد زیر اشاره کرد: اصلاحات و سیاست های اداری گزینش کارگزاران شایسته و برکناری کارگزاران بی لیاقت و به کار نگرفتن خائنان و ناتوانان[24]، برگزيدن ديده بان براى مراقبت از كارگزاران و گشاده دستی در روزی کارگزاران: حضرت در نامه به مالک می نویسند: «آن گاه بر آنان (کارگزاران) روزى را فراوان ساز؛ چرا كه اين، نيرويى است براى اصلاح نفس آنان، و سبب بى نيازى است براى آنها، تا به مالى كه در اختيار دارند، دست نگشايند، و حجّتى است بر آنها، اگر فرمانت را نپذيرفتند يا در امانت، خيانت ورزيدند»[25]،سیاست ها و اصلاحات اقتصادی همچون آبادانی شهرها: حضرت در این باره به حکمرانان خویش می فرمایند: «برترى حكمران، در آبادانى شهرهاست». [26]»،توسعه کشاورزی: از امام باقر (عليه السلام) روایت شده است كه على عليه السلام به فرماندهان لشكر مى نوشت «شما را به خدا سوگند كه مبادا كشاورزان، از جانب شما مورد ستم واقع شوند.» [27]
توسعه صنعت و تجارت: حضرت خطاب به مردم می فرمایند: «به تجارت بپردازيد كه تجارت، سبب بى نيازى شماست از آنچه در دست ديگران است.» [28]و یا می فرمایند: «حرفه آدمى گنج است. [29]»سیاست ها و اصلاحات فرهنگی: توسعه آموزش و پرورش: حضرت خطاب به قثم بن عباس حاکم مکه می فرمایند: « بامداد و شامگاه برايشان بنشين، به استفتاكنندگان فتوا ده، نادان را تعليم كن، و با دانشمند، مذاكره نما» [30]در منابع تاریخی نیز آمده است که هرگاه حضرت در جنگ فراغت پيدا مى كرد، به آموزش مردم و داورى در ميان آنان مى پرداخت. بازداشتن از برهم زدن سنّت هاى پسنديده و ستيز با سنّت هاى ناپسند، توجه به انتقاد و بی توجهی به ستایش کردن.[31]

شهادت امام علی (علیه السلام)

بعد از شکست خوارج از سپاه امام علی علیه السلام در جنگ نهروان گروهی سه نفره از آنها تصمیم گرفتند به طور همزمان معاویه، عمر عاص و امیرالمؤمنین علی (ع) را ترور کنند تا به زعم خودشان سه عامل اختلاف و فتنه در میان مسلمانان را از بین ببرند. ابن ملجم مرادی مأمور کشتن امام علیه السلام شد و با همدستی وردان بن مجالد و اشعث بن قيس‏ و شبيب ابن بجره‏ که از خوارج نهروان بود تصمیمش را عملی کرد. ابن ملجم در سحرگاه چهارشنبه نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه با شمشیر زهرآگین فرق مبارک امام را در حال نماز شکافت.  امام علی علیه السلام در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در اثر همین به شهادت رسید

پی نوشتها:

[1]الإرشاد، المفيد ،ج‏1،ص:5؛الطبرسي ،ج‏1،ص:306
[2] بحار الأنوار ج35 ص17 و 36 وكشف الغمة ج1 ص125 
[3]معاني الأخبار ص62 و 63 وروضة الواعظين ص77
[4]روضة الواعظين: ص ۸۷
[5]المعجم الكبير ج6 ص167 و 149 
 [6]دلائل النبوّة للبيهقي: ج ۲ ص ۱۶۲، المناقب للخوارزمي: ص ۵۱ ح ۱۴
[7]نهج البلاغة: الخطبة ۱۹۲
[8]مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیه السلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات 191 تا 213 (چاپ نجف) آورده است. 
[9]لأمالي للصدوق ص274 ومعاني الأخبار ص402 
[10]تفسیر نمونه ج : 5ص :198
[11]بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏19، ص: 60
[12]سوره شعرا، 
[13]الأمالي للطوسي: ص ۵۸۲ ح ۱۲۰۶
[14]سوره مائده، آیه 67
[15]سوره مائده، آیه 3
[16]کافی،ج4،ص27،ح8
[17]کتاب المناقب، باب 21 حدیث 3731، ص981.
[18]رجوع شود به کتاب دانشنامه روابط سیاسی حضرت علی علیه اسلام با خلفا نوشته علی لباف
[19]نهج البلاغه، سید رضی/ترجمه حسین انصاریان، خطبه شماره 3
[20] تذكرة الخواصّ:۵۶
[21] انساب الاشراف، ج 2، ص 219
[22]الكامل فى التاريخ: ۲ / ۳۰۲،
[23]سیاست نامه امام علی (علیه السلام)/محمد محمدی ری شهری، انتشارات سازمان چاپ و نشر
[24]نهج البلاغة: نامه ۵۳، تحف العقول: ۱۴۳ و ۱۴۷
[25] نهج البلاغة: نامه ۵۳
[26]غرر الحكم: ۶۵۶۲،
[27] سمط النجوم العوالی، ج2، ص 440
[28]من لا يحضره الفقيه: ۳ / ۱۹۳ / ۳۷۲۳
[29] المواعظ العدديّة: ۵۵
[30] نهج البلاغة: نامه 67
[31]سیاست نامه امام علی (علیه اسلام)، محمد محمدی ری شهری، انتشارات سازمان چاپ و نشر دارالحدیث

منبع: سایت دانشنامه اسلامی (با تلخیص)