درس یازدهم امام زمان (ع) در خطبه عدیر

درس یازدهم امام زمان (ع) در خطبه عدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

«أَلَا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَل‏» ،بدانيد او از جانب خدايش خبر مي دهد.
«والمشيد لامر آياته»،ومحکم کننده آيات او است.
عبارت مشهوري است که:«شيد الله ارکانه» يعني خداوند ارکان او را محکم کند،ويا: فلان شهر «شيد الله ارکانه» فلان ساختمان «شيد الله ارکانه» يعني خدا محکم کند پايه‌هايش را.تشييد يعني محکم کردن. محکم مي‌کند کار آيات خدا را.
   آيات خدا دو نوع است: آيات تکويني ، آيات تدويني.
آيات تدويني يعني قرآن و حديث. تدويني يعني نوشتاري.
آيات تکويني يعني موجودات عيني که خداوند متعال در آفرينش خلق کرده است.آيات تکويني نيز تقسيم مي‌شود به: آيات انفسي ، آيات آفاقي، يعني به آيات دروني و بيروني( نسبت به انسان). در قرآن کريم داريم که « سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ » (فصلت آيه 53) «نشان مي‌دهيم به آن‌ها، آيات خود را در افق‌ها و درنفسهايشان ،يا درون و جانشان» يعني درجان‌هايشان ما آياتي داريم و در افق هم آياتي داريم.
اين بحث خيلي دلنشين و جالب است که امام زمان اروحنا فداه هم محکم کننده‌ي  آيات تدويني هستند و هم محکم کننده‌ي آيات تکويني. محکم کننده‌ي آيات تدويني هستند که در زيات آل يا سين مي‌خوانيم. «السلام عليک يا تالي کتاب الله و ترجمانه» سلام بر تو،اي تلاوت کننده و خواننده‌ي کتاب خدا و ترجمه کننده و ترجمان آن. يعني تو ترجمه کننده‌ي کتاب خداهستي. آيات تدويني خداوند کتاب خدا، يعني قرآن کريم ، و تو ترجمان آن هستي، مترجم آن هستي.
ترجمه بودن امام عليه‌السلام و امام زمان عليه‌السلام براي آيات خدا به دو مقوله‌ي ترجمه‌ي قولي و ترجمه‌‌ي فعلي تقسيم مي‌شود. يعني امام عليه‌السلام  ترجمه مي‌کنند آيات قرآن را قولاً و فعلاً. قولاً ترجمه مي‌فرمايند مانند پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و سلّم که در خطابه‌ي غدير، 100 آيه را ترجمه و تفسير فرمودند.( حدود 80 آيه از جملات آيات و حدود 20 آيه را اشارةً)                       امام زمان عليه‌السلام مترجم آيات هستند، مفسر آيات هستند، مأوّل آيات هستند، شان نزول آيات را بيان مي‌فرمايند، مي‌فرمايند اين آيه منظورش اين است، اين آيه تفسيرش اين است ، اين آيه تأويلش اين است و همچنين ايشان مترجم آيات هستند ، عملاً.  مثلا آياتي که راجع به تقوي، راجع به صلاح، راجع به دانش ، راجع به بينش، راجع به توحيد، راجع به خداپرستي هست، اين‌ها را در وجودشان پياده مي‌فرمايند. پس ايشان هستند مترجم آيات. لذا در زيارت آل يس مي‌خوانيم: «السلام عليک يا تالي کتاب الله و ترجمانه» يعني هم کتاب خدا را مي‌خواني و هم وقتي تو در کنار کتاب خدا هستي، تو ترجمان و مترجم اين کتاب هستي . تو کسي هستي که اين کتاب را در وجود خودت برمي‌گرداني و توضيح مي‌دهي . اين عبارت به حديث ثقلين نيز اشاره دارد که مي‌فرمايد: «اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي، اهل بيتي». عترت مقوم قرآن است .در خطابه‌ي غدير دارد که « ُ فَكُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَه‏ » هر کدام از اين‌ها(قرآن و عترت) از همراه خود خبر مي‌دهد و موافق با اوست، « لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏ » اين دو هرگز از يکديگرجدا نمي شوند تااينکه در حوض کوثر بر من وارد شوند.و نيز فرمودند: «لن تضلوا ما ان تمسکتم بهما». اگر شما به اين دو تا جنگ بزنيد و متمسک شويد، هرگز گمراه نمي‌شويد.
پس «والمشيد لامر آياته» يعني محکم مي‌کند آيات خدا را، يعني حقانيت آيات را تثبيت مي‌کند، با ترجمه‌ي قولي و فعلي.  وجودشان، سکونشان، زندگي‌شان، فريادشان، قيامشان، قعودشان ترجمه‌ي قرآن است . گفتارشان ترجمه‌‌ي قرآن است.
يکي از شاهکارهاي زيات آل ياسين اين قسمت است: «السلام عليک حين تقوم، السلام عليک حين تقعد، السلام عليک حين تقرا و تبين، السلام عليک حين تصلي و تقنت» ما که به زمان‌هاي نماز و قنوت و حمد و استغفار و الله اکبر و گفتن لا اله الا الله و قيام و قعود امام زمان اروحنا فداه سلام مي‌کنيم و مي‌گوييم از جانب ما سلام بر اين لحظات، معنايش اين است که تمام اين لحظات، لحظات ارزشمندي هستند. به خاطر ارزش دو چيز، يکي خود امام زمان عليه‌السلام و يکي کاري که امام زمان عليه‌السلام انجام مي‌دهند . اين کاري که امام زمان عليه‌السلام انجام مي‌دهند اگر حقانيتش صد درصد نباشد به آن سلام نمي‌کنيم. چون سلام مي‌کنيم معنايش اين است که کارش عصمت دارد، کارش گارانتي شده است، صددرصد تضمين شده است . زير نظر خداوند قرار دارد و اين است معنايي از «المشيد لامر آياته» يعني او محکم مي‌کند آيات خدا را. يعني آيات خدا را ترجمه مي‌کند، آيات خدا را تفسير مي‌کند، آيات خدا را بيان مي‌کند، اصلاً تجسم آيات خداست.
شما وقتي کنار ستوني، يک ستون ديگر گذاشتيد، آن ستون محکم مي‌شود، تشييد مي‌شود. وقتي يک آيه‌ي قرآن آيه‌ي ديگري به آن  چسبيد که کپي آن بود، اين محکم مي‌شود، دو برابر مي‌شود.  امام زمان عليه‌السلام از نظر عمل و از نظر قول، تفسير آيات هستند، مفسر آيات هستند، وقتي که به آيات ضميمه مي‌شوند، اين آيات محکم مي‌شود. محکم مي‌شود يعني حقانيتش بيشتر مي‌شود.
مي‌گوييم کتاب تدوين، کتاب تکوين. کتاب تدوين، امام ناطق و صا مت است. امام صامت و ساکت قرآن کريم است، و امام ناطق اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام است، تا امام زمان عليهم‌السلام .اين امام زمان عليه‌السلام که امام صامت و امام ناطق است و نطق مي‌کند،او با حق است.
   حق، قرآن است، قرآن باحق است. حق، امام زمان عليه‌السلام است. وقتي اين دو تا حق با هم ديگر ضميمه شدند ، محکم مي‌شوند. لذا وقتي مي‌گوييم «والمشيد لامر آياته» يعني يک يک آيات قرآن را امام زمان عليه‌السلام محکم مي‌کند، حقانيتش را بيان مي‌کند و با عمل خود نشان مي‌دهد.
امام زمان عليه‌السلام در قول و عمل خود تشييد مي‌فرمايند آيات کريمه‌ي قرآن را. وقتي آيات کريمه‌ي قرآن مي‌گويد: « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ » (بقره 282) تقوي پيشه کنيد، خدا به شما علم مي‌آموزد. مي‌گويد: « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ » (نحل 90) و يا «
ُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّه » (لقمان 13) شرک به خدا نورز،وبه والدين احسان کن.اينها همه را تشييد مي‌کند، محکم مي‌کند.
آيه يعني چه، يعني نشانه‌ي خدا، نشانه‌ي قدرت خدا، عظمت خدا، مِهر خدا، رأفت خدا، رحمت خدا. پس در واقع امام زمان عليه‌السلام با کتاب وجودش، ورق‌هايي که ازقرآن مي‌زنيم تمام اوراق و صفحات آن را محکم مي‌کند، تشييد مي‌کند. براي اين که به هر صفحه‌اي که مي‌رسيم به هر آيه‌اي که مي‌رسيم وقتي مي‌خواهيم به آيه فکر کنيم، مي‌بينيم تجسمش وجود مقدس امام زمان عليه‌السلام است.
اين که گفته‌اند در قرآن کريم: « لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ » (واقعه 79) معنايش همين است، يعني مماس حقيقي قرآن کريم، پاک شدگانند. وامام زمان عليه‌السلام از جمله پاک شدگان است.  اگربطور متافيزيکي بخواهيم بگوييم، معنايش اين است که حقيقت قرآن با حقيقت امام زمان عليه‌السلام با هم مماس هستند. همانطور که حقيقت سرکه با حقيقت انگبين در سرکه- انگبين با هم ديگر مماسند. يعني شما هر قطره‌اي را و کوچکتر از قطره‌اي را  که پيدا کنيد، هم سرکه است و هم انگبين.
شما در وجود مقدس امام زمان عليه‌السلام و اميرالمؤمنين عليه‌السلام هر نقطه‌اي از زندگيشان را که نگاه کنيد مي‌بينيد: قرآن است و امام. هر کجاي قرآن را هم که نگاه کنيد مي‌بينيد قرآن است و امام. يعني اين دو تا به همديگر منطبق هستند و «والمشيد لامر آياته» يعني اين. يعني امام زمان عليه‌السلام با ظهورش با قعودش، با قيامش، با برنامه‌اش، با عدالتش، با توحيدش، با تربيتش ورسيدگيش، تشييد و محکم مي‌کند آيات کريمه‌ي قرآن را.
آيه يعني آينه يعني نشانه. يعني وقتي انسان آ ن را مي‌بيند،به ذوالآيه(خدا) منتقل مي‌شود،و آيات خدا تقسيم مي‌شود به آيات تدويني و تکويني. اما «والمشيد لامر آياته» يعني امام زمان عليه‌السلام آيات خدا را تشييد و محکم مي‌کنند. براي اين که چهره‌ي امام زمان عليه‌السلام آيت است.
                        گفتمش گل، رخش ديد که من         گفتمش ابروي تو را که غلام
   قيافه و چهره‌ي ظاهري امام عصر عليه‌السلام ، چشمها و ابروهايشان، تناسب اندامشان، صورتشان، دستشان، قدشان، رنگشان، همه‌اش آيه است و همه‌اش نشانه است يعني وقتي اين‌ها را انسان مي‌بيند، عظمت خدا، خلقت خدا، خالقيت خدا، رأفت خدا را مي‌بيند. نگاهشان آيت است، مهرشان آيت است، رحمتشان آيت است و رأفتشان آيت است.
                         دل هر ذره را که بشکافي        آفتابيش در ميان بيني
اين دل هر ذره در مورد خلقت آيات آفاقي است. در مورد امام زمان عليه‌السلام ،هر بخشي از زندگي  آن حضرت را که مي‌بيني،  آيه تکويني خداست و نشانه است. مهرش نشانه‌ي مهر بي‌نهايت خداست قهرش نشان قهر خداست، آمرزشش نشان آمرزش خداست. ستاريتش نشان ستاريت خداست. بدون اين که سنخيت بين آنها باشد.
«و المشيد لامر آياته» يعني آيات تکويني خدا را امام زمان عليه‌السلام محکم مي‌کند. احتياج نيست براي خداشناسي به کهکشان‌ها برويم تا خدا را بشناسيم. آفتاب و ماه را ببينيم تا خدا را بشناسيم.
البته:
« إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب » (آل عمران 190) ويا:
« َ افَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَت وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَت (غاشيه:18) وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَت (19غاشيه:) وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَت (غاشيه:20) و بقيه‌ي آياتي که هست، تمام اين‌ها آيات تکويني خدا است. اما امام زمان عليه‌السلام اين آيات تکويني را محکم مي‌کنند،زيرا در وجود انسان عالم بزرگتري است.
    اين شعر منسوب به اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام است:
                    «و تزعم  انک جرم ثقيل         و فيکن تجمع عالم الاکبر  »
«و تو خيال مي کني چشمه‌ي کوچکي هستي،درحاليکه عالم بزرگتر در توجمع شده است»
مي‌گويند انسان ميکرو فيلم عالم آفرينش است. يعني هرچه در آفرينش از فيزيک و متافيزيک و بين اين دو تا هست در وجود انسان جمع شده است. و امام زمان عليه‌السلام انسان کامل است و در وجود اين انسان کامل، عکس و ميکرو فيلم تمام جهان موجود است. يعني تمام قوانين منطبق بر جهان در وجود انسان است و در وجود انسان کامل همه‌ي اينها است. لذا امام زمان عليه‌السلام آيه‌ي تکويني خداست و محکم مي‌کند «لامر آياته» آيات تکويني خدا را، آسمان را، ستارگان را، زمين را، ماه را، آب را، فلک را، ملک را، خلاء را، ملاءرا، همه‌ي اين ها را وجود مقدس امام زمان عليه‌السلام تحکيم  و محکم مي‌کند يعني هرکجا که مي‌خواهيم نگاه کنيم، امام را مي‌بينيم.
                               به صحرا بنگرم، صحرا تو بينم        به دريا بنگرم، دريا تو بينم
                             به هرجا بنگرم کوه و در و دشت        نشان از روي زيباي تو بينم
اين بابا طاهر عريان خيلي زيبا گفته است. 
                          در و ديوار من آينه شد از شدّت شوق     هرکجا مي‌نگرم، روي تو را مي‌بينم.
جهان آينه است، نشان خداست. و وجود مقدس امام عليه‌السلام ، نشانِ، نشان‌هاي خداست. همه‌ي آيات جمع شده است. لذا کساني که ديده و شناخته، و با معرفت به وجود امام زمان عليه‌السلام مي‌رسند، نه يک دل بلکه صد دل مي‌بازند.
                       آن سفر کرده صد قافله دل هم راه اوست    هر کجا هست، خدايا به سلامت دارش
آنهايي که ديده‌اند که خوشا به حالشان، در کتابها و يا در مشاهدات و گفتگوها براي ما تعريف کرده‌اند ،اين گونه مي‌گويند:
                  دل به نگاه اولين، گشت اسير چشم تو               زخم دگر چه مي‌زني، صيد به خون تپيده را
  مي‌گويند وقتي يک بار خدمت امام زمان عليه‌السلام رسيدند، مبهوت جلال و جبروت مي‌شوند. براي اين که کانون خدا در وجود مقدس امام زمان عليه‌السلام است . وخدا مي خواهد  «ذوالايه» يعني صاحب آيه را نشان دهد. مطمئن است. مثل اين که تصوير نقاشي را خود نقّاش بگويد اين نقاشي من است. خطّي را خود خطّاط معرفي کند بگويد اين خطّاطي من است. عکس را خود عکاس نشان دهد بگويد اين عکس من است. يک بلور و کريستال را  کسي که ساخته، خود سازنده نشان دهد و بگويد هنر من است .اگر خودش نشان بدهد، بگويد هنر من است، ديگر اشتباه نمي‌کنيم. در اين که ممکن است کس ديگر ي  صاحب هنر‌باشد. لذا اين هنر را خود امام زمان عليه‌السلام را ، وقتي خود خدا نشان بدهد، ديگر اشتباه در آن ندارد. اين است که ما در سرود صبحگاهي دعاي عهد مي‌خوانيم: «اللهم ارني الطلعة الرشيده» خدايا خودت نشان بده اين چهره‌ي نوراني را. «والغرة الحميده»در دعاي زمان غيبت هم مي‌گوييم «اللهم عرفني حجتک» خدايا حجت خود را به ما نشان بده. وقتي به ما نشان مي‌دهد، آيات تکويني خدا هم تشييد مي‌شود و محکم مي‌شود. لذا کسي که علي عليه‌السلام را مي‌بيند، خدا را مي‌بيند.
     "به علي شناختم من به خدا قسم خدا را "
براي اينکه اين آيت است، نشانه است و از آن صاحب نشانه خبر مي‌دهد. خيلي نکته‌هاي جالبي دارد که به بعضي‌ها از آن اشاره شد.  انشاالله اميدوارم که با چشم دل و با چشم سر، حقيقت ولايت و مولويت امام زمان عليه‌السلام را خدا به ما بچشاند. اگر کسي محبت او را چشيد، ديگر به بحثهاي ديگر رنگ و بوي او را داشته باشد، دل نمي‌دهد.کسي که مثلاًعسل کوه سبلان را بخورد، از اين عسلهاي ساختگي که با شکر درست مي‌کنند، يک ذرّه بچشد مي‌فهمد. کسي که گز انگبين حقيقي بيابان‌هاي خوانسار را چشيده باشد، ديگر  اين گزهايي که از اصفهان مي‌آيد و با شکر درست مي‌کنند، يک ذرّه‌اش را بچشد مي‌فهمد. لذا اصفهاني‌هاي اصلي که بيشتر گزها را با انگبين اصلي درست مي‌کردند مي‌چشند و مي‌گويند شکر است حتي درصد شکرش را هم مي‌گويند.
اگر انسان محبت حقيقي بزرگترين آيت خدا، آيت الله عظماي امام زمان عليه‌السلام را درک کند ديگر به آيات ديگر اعتنا نمي‌کند.