کلمه مولی از دیدگاه اهل سنت

کلمه مولی از دیدگاه اهل سنت

حدیث غدیر از احادیثی است که تواتر آن را بزرگان و دانشمندان علم رجال و حدیث اهل سنت تأیید کرده اند ؛ بنابراین نمی توان در اصل صدور آن تردید کرد که ما این مطلب در مقاله «تواتر حدیث غدیر از دیدگاه اهل سنت» به صورت کامل بررسی کرده ایم ؛ اما این که منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه السلام بوده و یا صرف محبت و دوستی آن حضرت ، بحثی است اساسی که از گذشته تاریخ به شکلی مستمر بین مورّخان ، محدثان و متکلمان شیعه و سنی جریان داشته و دارد.
شیعیان با پیروی از خاندان رسول خدا صلوات الله علیهم اجمعین ، بر این عقیده هستند که طبق آیه مبارکه بلاغ ، رسول خدا صلی الله علیه وآله مأمور بود که ولایت و امارت امیر مؤمنان علیه السلام را به تمامی مسلمانان ابلاغ نماید . آن حضرت نیز بنا بر وظیفه ای که داشت ، با بلیغ ترین و صریح ترین کلمات ، این وظیفه مهم را به انجام رساند ؛ اما از آن طرف پیروان مکتب خلفا معتقدند که هدف رسول خدا صلی الله علیه وآله فقط و فقط محبت و دوستی آن حضرت بوده و جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نمی تواند ولایت و امامت علی علیه السلام را ثابت کند ؛ زیرا کلمه «مولی» هیچگاه به معنای «اولی» نمی آید .
بررسی این مطلب در قدم اول مستلزم مطالعه و مراجعه به آراء اهل لغت و آشنایان به اصطلاحات و ادبیات عرب است که می تواند بخش مهمی از برداشت های نادرست و غلط کسانی را که با عناد ورزی سعی در تحریف حقایق تاریخی دارند افشاء نماید .
از این رو ، لازم است تا به اظهارات برخی از صاحبان لغت و شعر و ادب مراجعه و توجه نمائیم ، تا معلوم شود که برداشت های اندیشمندان پیرو اهل بیت علیهم السلام از واژه های «مولی» و «ولی» ، مستند به درک و فهم و تفسیر بزرگانی از دانشمندان اهل سنت است که در تاریخ ، تفسیر ، لغت و شعر معنای واقعی این الفاظ و کلمات را روشن کرده اند .
بنابراین ابتدا نگاه کوتاهی خواهیم داشت به آراء بزرگان و دانشمندانی از اهل سنت که از چهره های شاخص در ادبیات عرب محسوب می شوند و سپس از قرائن موجود در روایات غدیر و غیر آن اثبات خواهیم کرد که مفهومی غیر از ولایت ، امامت و رهبری قابل استفاده نیست و انکار آن جز عناد و لجبازی نخواهد بود .

معنای «مولی» به معنای «اولی» از دیدگاه اهل لغت :

برخی از دانشمندان اهل سنت با توجه به رسوبات ذهنی و پیش فرض هایی که داشته اند ، نه تنها «مولی» و «ولی» را در حدیث به معنای محبت و دوستی گرفته اند ؛ بلکه ادعا کرده اند که به اجماع اهل لغت ، لفظ «مولی» هیچ گاه به معنای «أولی» به کار نمی رود ! .
شیخ عبد العزیز دهلوی ، نویسنده کتاب التحفه الإثنا عشریّه در این باره می نویسد :
« و گویند که مولی به معنی اولی به تصرف است و اولی به تصرف بودن عین امامت است اول غلط درین استدلال آن است که اهل عربیه قاطبه انکار کرده اند که مولی به معنی اولی آمده باشد بلکه گفته اند که مفعل به معنی افعل هیچ جا در هیچ ماده نیامده چه جای این ماده علی الخصوص الا ابوزید لغوی که این را تجویز نموده » .
و شهاب الدین آلوسی ، می نویسد :
ووجه استدلال الشیعه بخبر «من کنت مولاه فعلى مولاه» أن المولى بمعنى الأولى بالتصرف ، وأولویه التصرف عین الامامه ولایخفى أن أول الغلط فى هذا الاستدلال جعلهم المولى بمعنى الأولى وقد أنکر ذلک أهل العربیه قاطبه بل قالوا : لم یجىء مفعل بمعنى أفعل أصلا ولم یجوز ذلک إلا أبو زید اللغوى متمسکا بقول أبى عبیده فى تفسیر قوله تعالى : هى مولاکم أى أولى بکم .
روش استدلال شیعه به خبر «من کنت مولاه فعلی مولاه» این است که مولی به معنای أولی به تصرف است و اولویت به تصرف همان امامت است . روشن است که نخستن اشتباه شیعیان در این استدلال گرفتن مولی به معنای أولی است ؛ در حالی که تمام لغت شناسان آن را انکار کرده اند و بلکه گفته اند : صیغه مفعل هیچگاه به معنای أفعل نمی آید . این مسأله را کسی دیگری جایز ندانسته غیر از أبو زید لغوی که استناد کرده به سخن أبو عبیده که در آیه «هی مولاکم» گفته به معنای أولیکم است .
و قاضی عضد الدین ایجی در کتاب المواقف می گوید :
وإن سلم أن هذا الحدیث صحیح فرواته أی أکثرهم لم یرووا مقدمه الحدیث وهی «ألست أولى بکم من أنفسکم» فلا یمکن أن یتمسک بها فی أن المولى بمعنى الأولى والمراد بالمولى هو الناصر بدلیل آخر الحدیث وهو قوله وال من والاه . . الخ . ولأن مفعل بمعنى أفعل لم یذکره أحد من أئمه العربیه .
حتی اگر به پذیریم که این حدیث صحیح نیز باشد ، اکثر راویان ، مقدمه حدیث یعنی جمله « ألست أولی بکم من أنفسکم» را نقل نکرده اند ؛ پس امکان ندارد به آن تمسک کنیم و بگوییم که مولی به معنای اولی است ؛ بلکه مولی به معنای ناصر است به دلیل آخر حدیث که فرمود : «وال من والاه ... .
حال با مراجعه به آراء دانشمندان و متخصصان دانش لغت و اعتراف آن ها به این که نه تنها در لغت عرب که حتی در آیات قرآن کریم نیز «مولی» به معنای «اولی» آمده ، ارزش اجماعی که شاه ولی الله دهلوی ادعا کرده ، روشن خواهد شد ؛ از جمله این دانشمندان می توان به افراد ذیل اشاره کرد :

 ۱ . الکلبی ، محمد بن السائب ، (متوفى ۱۴۶ هـ) :

محمد بن سائب کلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از کسانی است که تصریح کرده است که «مولی» به معنای «اولی» می آید 
فخر رازی ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسیر آیه « هی مولاکم وبئس المصیر (الحدید / ۱۵) » می نویسد :
وفی لفظ المولى ههنا أقوال : أحدها قال ابن عباس : «مَوْلَاکُمْ » أی مصیرکم ، وتحقیقه أن المولى موضع الولی ، وهو القرب ، فالمعنى أن النار هی موضعکم الذی تقربون منه وتصلون إلیه .
والثانی : قال الکلبی : یعنی أولى بکم ، وهو قول الزجاج والفراء وأبی عبیده .
در لفظ (مولی) چند نظریه وجود دارد ، یکی از آن سخنان از ابن عباس است که گفته است: (مولاکم) یعنی فرجام و عاقبت . توضیح آن این است که (مَولی) از (وَلِی) به معنی نزدیک بودن است ؛ یعنی آتش جایگاه شما است که به آن نزدیک می شوید و به آن می رسید .
سخن دوّم از کلبی است که می گوید : (مولی) یعنی اولی و بر تر از شما به خود شما است .
الرازی الشافعی ، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفای۶۰۴هـ) ، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب ، ج ۲۹ ، ص ۱۹۸ ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۰م .
بغوی و أبو حیان اندلسی ، نظر کلبی را این گونه نقل می کنند :
( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو أولى بنا من أنفسنا فی الموت والحیاه .(او مولای ما است) یاور و نگاهدار ما است ، کلبی گفته است : مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است .البغوی ، الحسین بن مسعود (متوفای۵۱۶هـ) ، تفسیر البغوی ، ج ۲ ، ص ۲۹۹ ، تحقیق : خالد عبد الرحمن العک ، ناشر : دار المعرفه - بیروت ؛الأندلسی ، محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان (متوفای۷۴۵هـ) ، تفسیر البحر المحیط ، ج ۵ ، ص ۵۳ ، تحقیق : الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق ۱) د.زکریا عبد المجید النوقی ۲) د.أحمد النجولی الجمل ، ناشر : دار الکتب العلمیه - لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۲هـ -۲۰۰۱م .ترجمه محمد بن سائب کلبی :
ذهبی در باره او گفته است :
محمد بن السائب الکلبی . ت . بن بشیر بن عمرو وأبو النضر الکلبی الکوفی الأخباری العلامه صاحب التفسیر .
روى عن الشعبی وأبی صالح باذام وأصبغ بن نباته وطائفه ... قال ابن عدی : لیس لأحد تفسیر أطول من تفسیر الکلبی .
محمد بن سائب کلبی از کوفیان و فردی اخباری بود ، وی صاحب تفسیر و با لقب علامه مشهور است ، ابن عدی در حق وی گفته است : تفسیری به گسترده گی تفسیر کلبی از هیچ کس سراغ نداریم .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج ۹ ، ص ۲۶۷ ، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م .

۲ . الفراء ، یحیی بن زیاد ، (متوفای ۲۰۷هـ) ؛

همان طور که گذشت ، به شهادت فخر رازی ، فراء نیز از کسانی است که می گوید «مولی» به معنای «اولی» می آید :
والثانی : قال الکلبی : یعنی أولى بکم ، وهو قول الزجاج والفراء وأبی عبیده .
تفسیر کلمه (مولی) به معنای اولی و برتر، از فراء نیز نقل شده است .
 ترجمه فراء :
خطیب بغدادی در باره او می نویسد :
یحیى بن زیاد بن عبد الله بن منظور أبو زکریا الفراء مولى بنى أسد من أهل الکوفه نزل بغداد وأملى بها کتبه فی معانی القران وعلومه ... ویحکى عن أبى العباس ثعلب انه قال لولا الفراء لما کانت عربیه لأنه خلصها وضبطها ولولا الفراء لسقطت العربیه لأنها کانت تتنازع ویدعیها کل من أراد ویتکلم الناس فیها على مقادیر عقولهم وقرائحهم فتذهب .
فراء نیز اهل کوفه بود که به بغداد آمد و آثارش را در موضوع علوم و معانی قرآن در همین شهر پدیدار کرد ، از ابو العباس ثعلب نقل است که گفت : اگر فراء نبود ادبیات عرب نابود می شد ؛ چون او بود که آن را خالص نگه داشت و نوشت ، اگر فراء نبود ادبیات عرب از طرف نا اهلان رو به نابودی می گذاشت ؛ چون هر کس به اندازه درک و فهمش از آن می گفت و می نوشت
البغدادی ، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای۴۶۳هـ) ، تاریخ بغداد ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۹ ، رقم : ۷۴۶۷ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت .
و أبو محمد یافعی متوفای ۷۶۸ هـ او را این گونه معرفی می کند :
الامام البارع النحوى یحیى بن زیاد الفراء الکوفى اجل اصحاب الکسائى کان رأسا فی النحو واللغه ابرع الکوفیین واعلمهم بفنون الادب ... .
فراء از بزرگترین و با ارزش ترین شاگردان کسائی است ، که در دانش نحو و لغت سر آمد کوفیان و نسبت به فنون ادبیات عرب داناترین است .
الیافعی ، أبو محمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفای۷۶۸هـ) ، مرآه الجنان وعبره الیقظان ، ج ۲ ، ص ۳۸ ، حوادث سال ۲۰۷هـ ، ناشر : دار الکتاب الإسلامی - القاهره - ۱۴۱۳هـ - ۱۹۹۳م .

۳ . أبی عبیده ، معمر بن المثنی ، (متوفای ۲۱۰هـ) ؛

علاوه بر آن چه از فخر رازی نقل شد ، ابو عبیده در کتاب مجاز القرآن در باره معنای کلمه مولی در آیه «هی مولاکم» می گوید :
«هِیَ مَوْلاَکُمْ» أولى بکم .
این مولای شما است ؛ یعنی اولی و برتر است به شما .
التیمى ، أبو عبیده معمر بن المثنى ، مجاز القرآن ، ج ۱ ، ص ۱۲۲ .
ترجمه أبو عبیده :
شمس الدین ذهبی در باره او می گوید : أبو عبیده معمر بن المثنى التیمى البصری اللغوی الحافظ صاحب التصانیف ... قال الجاحظ: لم یکن فی الأرض خارجى ولا جماعى اعلم بجمیع العلوم من أبی عبیده وذکره بن المدینی فصحح روایاته .
ابو عبیده از بصریان و لغت شناس و حافظ (کسی که احادیث فروانی حفظ باشد) ، دارای آثار علمی است . جاحظ در باره او گفته : در روی زمین کسی آگاه تر از ابو عبیده به همه دانش ها نبوده است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، تذکره الحفاظ ، ج ۱ ، ص ۳۷۱ ، رقم : ۳۶۷ ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه : الأولى .
و جلال الدین سیوطی می گوید : وکان فی العصر ثلاثه هم أئمه الناس فی اللغه والشعر وعلوم العرب لم یُرَ قبلهم ولا بعدهم مثلهم ، عنهم أخذ جل ما فی أیدی الناس من هذا العلم ، بل کله ، وهم : أبو زید ، وأبو عبیده والأصمعی ، وکلهم أخذوا عن أبی عمرو اللغه والنحو والشعر .
در لغت و شعر و علوم قرآن سه نفر مقام پیشوائی آن را دارند که مانند آنان قبل و بعد از ایشان دیده نشده است. آنچه از این دانشها در دسترس مردم است از اینان گرفته شده است. این سه تن عبارتند از ابو زید، ابو عبیده، و اصمعی، و این سه نفر آنچه داشته اند از ابو عمر گرفته اند.
السیوطی ، عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ) ، المزهر فی علوم اللغه وأنواعها ، ج ۲ ، ص ۳۴۴ ، تحقیق : فؤاد علی منصور ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۸هـ ۱۹۹۸م .
۴ . الزجاج ، أبو اسحاق ، (متوفای ۳۱۱هـ) .
به شهادت فخر رازی ، زَجّاج نیز از کسانی است که «مولی» را به معنای «اولی» گرفته است :
والثانی : قال الکلبی : یعنی أولى بکم ، وهو قول الزجاج والفراء وأبی عبیده .
زجاج نیز در تفسیر و توضیح کلمه (مولی) گفته است : یعنی اولی و برتر به شما است .
ترجمه زَجّاج :
خطیب بغدادی در باره او می گوید :
إبراهیم بن السرى بن سهل أبو إسحاق النحوی الزجاج صاحب کتاب معانی القرآن کان من أهل الفضل والدین حسن الإعتقاد جمیل المذهب وله مصنفات حسان فی الأدب .
زجاج ، صاحب کتاب معانی قرآن است ، وی اهل فضل و دین بود و اعتقاداتی نیکو داشت ، و در ادبیات عرب آثاری نیکو به جای گذاشت .
البغدادی ، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای۴۶۳هـ) ، تاریخ بغداد ، ج ۶ ، ص ۸۹ ، رقم : ۳۱۲۶ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت .
۵ . أبو بکر الأنباری (متوفای ۳۲۸هـ) :
ویکون المولى : الأولى . قال الله عز وجل : «النارُ هی مولاکُمْ» معناه : هی أولى بکم . أنشدنا أبو العباس للبید :
فَغَدَتْ کلا الفَرْجَیْنِ تحسبُ أَنّه * مولى المخافهِ خَلْفُها وأمامُها .
معناه : أولى بالمخافه خلفها وأمامها ... .
ابوبکر انباری گفته : مولی به معنای اولی است ، و این فرمایش خداوند : (النار هی مولاکم) ؛ یعنی نار اولی است برای شما . در شعر لبید هم به معنای اولی آمده است : دو گروه متخاصم گمان بردند که ترسناک تر و سزاوارتر برای ترس و وحت پشت سر و روبرو است . 
الأنباری ، أبو بکر محمد بن القاسم (متوفای۳۲۸هـ) ، الزاهر فی معانی کلمات الناس ، ج ۱ ، ص ۱۲۵ ، تحقیق : د. حاتم صالح الضامن ، ناشر : مؤسسه الرساله - بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۲ هـ -۱۹۹۲ .
 ترجمه ابن الأنباری :
ذهبی در باره او می نویسد : ابن الأنباری الإمام الحافظ اللغوی ذو الفنون أبو بکر محمد بن القاسم بن بشار ابن الأنباری المقرئ النحوی وسمع فی صباه باعتناء أبیه من محمد بن یونس الکدیمی وإسماعیل القاضی وأحمد بن الهیثم البزاز وأبی العباس ثعلب وخلق کثیر .
قال أبو علی القالی کان شیخنا أبو بکر یحفظ فیما قیل ثلاث مئه ألف بیت شاهد فی القرآن . قلت هذا یجیء فی أربعین مجلدا.
وقال محمد بن جعفر التمیمی ما رأینا أحدا أحفظ من ابن الأنباری ولا أغزر من علمه وحدثونی عنه أنه قال أحفظ ثلاثه عشر صندوقا ... وقیل إن من جمله محفوظه عشرین ومئه تفسیر بأسانیدها .
قال أبو بکر الخطیب کان ابن الانباری صدوقا دینا من أهل السنه صنف فی علوم القرآن والغریب والمشکل والوقف والابتداء . وقال غیره کان من أعلم الناس وأفضلهم فی نحو الکوفیین وأکثرهم حفظا للغه أخذ عن ثعلب وأخذ الناس عنه .
ابن انباری امام و لغت شناس و آشنا به همه دانش ها بود ، در کودکی از افراد زیادی کسب دانش نمود ، گفته شده است : حافظ سه هزار شعر بود که برای مفاهیم قرآن از آن استفاده کرد . 
محمد بن جعفر تمیمی در باره وی گفته : در قدرت حافظه و دانش فراوان کسی مانند او ندیدیم ، و شنیدم که گفته است : سیزده صندوق کتاب را حافظم ، که از جمله محفوظاتش صد و بیست تفسیر با سند آن است .
خطیب در باره وی گفته است : ابن انباری راستگو دیندار و از اهل سنت بود ، در دانش قرآن ، و رشته های سخت علمی و وقف آثاری بر جای گذاشت .
دیگران در باره وی گفته اند : ابن انباری از دانشمند ترین مردم و برترین آنان در دانش نحو و لغات فراوانی را حافظ بود ، او دانشش را از ثعلب گرفت و دیگران از او .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، سیر أعلام النبلاء ، ج ۱۵ ، ص ۲۷۴ ، رقم : ۱۲۲ ، 
تحقیق : شعیب الأرناؤوط ، محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله - بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ .
.6 أبو القاسم صاحب بن عُبّاد الطالقانی (متوفای ۳۸۵هـ) :
وتکونُ بمَعْنى الأُوْلى ؛ کقَوْلِه عَزَّ ذِکْرُه : «هِیَ مَوْلاَکُم» أی هیَ أَوْلى بکم .
مولی به معنای اولی است ، مانند این فرمایش خداوند متعال: (هی مولاکم) ؛ یعنی این آتش برای شما سزاوارتر است .
الطالقانی ، أبو القاسم إسماعیل ابن عباد بن العباس بن أحمد بن إدریس (متوفای۳۸۵هـ) ، المحیط فی اللغه ، ج ۱۰ ، ص ۳۸۰ ، اسم المؤلف: تحقیق : الشیخ محمد حسن آل یاسین ، ناشر : عالم الکتب - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۴هـ - ۱۹۹۴م .
ترجمه صاحب بن عباد :
ابن خلکان در باره او می نویسد : الصاحب بن عباد . الصاحب أبو القاسم إسماعیل بن أبی الحسن عباد بن العباس بن عباد بن أحمد ابن إدریس الطالقانی کان نادره الدهر وأعجوبه العصر فی فضائله ومکارمه وکرمه أخذ الأدب عن أبی الحسین أحمد بن فارس اللغوی صاحب کتاب المجمل فی اللغه وأخذ عن أبی الفضل ابن العمید وغیرهما .
وقال أبو منصور الثعالبی فی کتابه الیتیمه فی حقه لیست تحضرنی عباره أرضاها للإفصاح عن علو محله فی العلم والأدب وجلاله شأنه فی الجود والکرم وتفرده بالغایات فی المحاسن وجمعه أشتات المفاخر لأن همه قولی تنخفض عن بلوغ أدنى فضائله ومعالیه وجهد وصفی یقصر عن أیسر فواضله ومساعیه.
صاحب بن عباد در فضائل و سجایای اخلاقی و جود و کرم ، اعجوبه و یگانه روزگار بود ، دانش صرف و نحو را از احمد بن فارس ، لغت شناس و صاحب کتاب المجمل در لغت و از ابن عمید و غیر این دو آموخت .
ثعالبی در کتابش الیتیمه می نویسد : تعبیری که به تواند پرده از مقام والا و ارجمند صاحب بن عباد بر دارد و جایگاه دانش و ادب او و جود و کرم و محاسن اخلاقی وی را برساند نزد من نیست و عبارات کوتاه تر از آن است که گوشه ای از برتری های وی را بازگو کند 
إبن خلکان ، أبو العباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفای۶۸۱هـ) ، وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان ، ج ۱ ، ص ۲۲۸ ، رقم : ۹۶ ، تحقیق احسان عباس ، ناشر : دار الثقافه – لبنان .
۷ . الدقیقی النحوی (متوفای۶۱۴هـ) :
وی نیز که از بزرگان علم لغت در قرن هفتم به شمار می ورد ، تصریح می کند که «مولی» به معنای «اولی» می آید :
وقال تعالى : «مأواکم النار هی مولاکم» أی أولى بکم .
خداوند فرمود : جایگاه شما آتش است، یعنی آتش اولی و برتر است برای شما .
الدقیقی النحوی ، سلیمان بن بنین (متوفای۶۱۴هـ) ، اتفاق المبانی وافتراق المعانی ، ج ۱ ، ص ۱۳۸ ، تحقیق : یحیى عبد الرؤوف جبر ، ناشر : دار عمار - الأردن ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۵هـ ۱۹۸۵م .
ترجمه الدقیقی النحوی :
ذهبی در باره او می گوید : سلیمان بن بنین بن خلف . أبو عبد الغنی المصری ، الدَّقیقی ، النحوی ، الأدیب . سمع من : إسماعیل الزَّیات ، وعبد الله بن برَّی ، وشیر بن علی ، وخلق من طبقتهم . ولزم ابن برِّی مده فی النحو . وصنّف فی النحو ، والعروض ، والرَّقائق ، وغیر ذلک . روى عنه : الزَّکی عبد العظیم .
دقیقی نحوی ، ادب شناسی است که از اسماعیل زیات و عبد الله بن بری و شیر ین بن علی و دیگران استفاده برده است و برای مدتی همنشین ابن برّی برای استفاده در علم نحو شد ، و در نحو و عروض و رقائق و غیر آن کتاب نوشت .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، (متوفای۷۴۸هـ) ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج ۴۴ ، ص ۱۹۸ ، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۷هـ - ۱۹۸۷م .
۸ . إبن منظور الأفریقی (متوفای ۷۱۱هـ) :
ابن منظور مصری که کتاب لسان العرب او از برترین کتاب های لغت به شمار می رود ، با استشهاد به شعر معروف لبید تصریح می کند که «مولی» در این شعر به معنای «أولی» است :
وأما قول لبید : فعدت کلا الفرجین تحسب أنه مولى المخافه خلفها وأمامها فیرید أنه أولى موضع أن تکون فیه الحرب .
(ترجمه شعر قبلا ذکر شد) در شعر لبید : از (مولی المخافه) این چنین قصد شده است که : سزاورتر و بر ترین مکان که در آن جنگ خواهد بود ، پشت سر و رو برو است .
الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای۷۱۱هـ) ، لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۴۱۰ ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعه : الأولى .
ترجمه ابن منظور :
سیوطی در باره او می نویسد : محمد بن مکرم بن علی - وقیل رضوان - بن أحمد ابن أبی القاسم بن حقه بن منظور الأنصاری الإفریقی المصری جمال الدین أبو الفضل ، صاحب لسان العرب فی اللغه ، الذی جمع فیه بین التهذیب والمحکم والصحاح وحواشیه والجمهره والنهایه ... وخدم فی دیوان الإنشاء مده عمره ، وولی قضاء طرابلس ، وکان صدراً رئیساً ، فاضلاً فی الأدب ، ملیح الإنشاء ، روى عنه السبکی والذهبی . وقال : تفرد فی العوالی ؛ وکان عارفاً بالنحو واللغه والتاریخ والکتابه .
ابن منظور صاحب کتاب لسان العرب در لغت است ، وی از چندین کتاب بهره برد ، و عمرش را در نویسندگی گذراند و قاضی شهر طرابلس شد ، وی مقامی والا داشت و در ادب عربی برتر بود و بسیار زیبا می نوشت ، آشنا به دانش نحو ، لغت ، تاریخ و نویسندگی بود .
السیوطی ، عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ) ، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه ، ج ۱ ، ص ۲۴۸ ، رقم : ۴۵۷ ، تحقیق : محمد أبو الفضل إبراهیم ، ناشر : المکتبه العصریه - لبنان / صیدا .
۹ . أبو البقاء الکفوی (متوفای ۱۰۹۴هـ) :
کفوی از بزرگان لغت در قرن یازدهم است . وی در کتاب مشهورش الکلیات در باره کلمه (مولی) می نویسد : «مأواکم النار هی مولاکم» أی : هی أولى بکم .
جایگاه شما آتش است ؛ یعنی اولی و سزاوار تر برای شما است .
الکفوی الحنفی ، أبو البقاء أیوب بن موسى الحسینی ، (متوفای۱۰۹۴هـ) ، الکلیات معجم فی المصطلحات والفروق اللغویه ، ج ۱ ، ص ۸۷۰ ، تحقیق : عدنان درویش - محمد المصری ، ناشر : مؤسسه الرساله - بیروت - ۱۴۱۹هـ - ۱۹۹۸م
۱۰ . الحسینی الزبیدی (متوفای ۱۲۰۵هـ) :
وی با استشهاد به شعر لبید ، می نویسد : وقول لبیدٍ : فَغَدَتْ کِلا الفَرْجَیْن تَحْسَبُ أنَّه * مَوْلى المَخافهِ خَلْفُها وأَمامُها . فإنَّه أَرادَ أَولى مَوْضِع یکونُ فیه الخَوْف . (ترجمه آن قبلا گذشت)
الحسینی الزبیدی ، محمد مرتضى (متوفای۱۲۰۵هـ ، تاج العروس من جواهر القاموس ، ج ۴۰ ، ص ۲۵۴ ، تحقیق : مجموعه من المحققین ، ناشر : دار الهدایه .
ترجمه زبیدی :
عبد الرحمن الجبرتی در باره او می نویسد :
وحضر دروس اشیاخ الوقت کالشیخ أحمد الملوی والجوهری والحفنی والبلیدی والصعیدی والمدابغی وغیرهم وتلقی عنهم واجازوه وشهدوا بعلمه وفضله وجوده حفظه واعتنى بشأنه إسماعیل کتخدا عزبان ووالاه بره حتى راج امره وترونق حاله واشتهر ذکره عند الخاص والعام ولبس الملابس الفاخره ورکب الخیول المسومه ...
واجتمع بأکابر النواحی وأرباب العلم والسلوک وتلقى عنهم وأجازوه وأجازهم وصنف عده رحلات فی انتقالاته فی البلاد القبلیه والبحریه تحتوی على لطائف ومحاورات ومدائح نظما نثرا لو جمعت کانت مجلدا ضخیما .
در درس های بزرگان و اساتید وقت مانند : شیخ احمد ملوی ، جوهری ، حنفی ، بلیدی ، صعیدی ، مدابغی و غیر آنان شرکت کرد و نکته ها آموخت و اجازه روایت گرفت ، به دانش و فضل و تیز هوشی و قوه حافظه اش همه گواهی دادند ، اسماعیل کدخدا عزبان او را گرامی داشت تا شهرتی به دست آورد و آوازه اش به گوش خاص و عام رسید ، لباس های گران قیمت می پوشید و مرکب های خوب سوار می شد ...
در جمع بزرگان دانش و عرفان حضور یافت و از آنان کسب فیض نمود ، یاد داشت هائی فراهم ورد که حاوی نکاتی دقیق و گفتگوهای شیرین و در ستایش ها به شعر و نثر است که اگر جمع آوری شود یک جلد قطور خواهد شد .
الجبرتی ، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ) ، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار ، ج ۲ ، ص ۱۰۴ ، اسم المؤلف: ناشر : دار الجیل – بیروت .
آنچه از نظر شما گذشت بخشی از آراء و اندیشه های بزرگانی از قافله علم و ادب ، لغت ، تاریخ و غیر آن بود که در تفسیر کلمه مولی از آنان در کتب تاریخ و لغت و غیر آن به ثبت رسیده است .
حال از وجدان قلم بدستان و مبلغان حقیقت جو می پرسیم که : آیا باز هم جائی برای ادعای اجماع شما باقی می ماند که گفتند : اجماع اندیشمندان عرب اعم از لغت شناس و مورخ و دیگران بر این است که کلمه (مولی) به معنای (اولی) استعمال و تفسیر نشده است ؟

«مولی» به معنای «اولی» از دیدگاه مفسران :

نه تنها اهل لغت تصریح کرده اند که کلمه «مولی» به معنای «أولی» می آید ؛ بلکه اکثر دانشمندان و بزرگانی که در تشریح و تفسیر آیات کتاب مقدس ما مسلمانان قرآن کریم قلم فرسائی کرده و زحماتی ارزشمند متحمل شده اند نیز بر این مطلب تصریح کرده اند ، که نام پانزده تن از آنان را مشاهده می کنید :
۱ . محمد بن اسماعیل بخاری (متوفای ۲۵۶هـ) :
وی در تفسیر سوره حدید می نویسد :
باب تفسیر سُورَهُ الْحَدِیدِ قال مُجَاهِدٌ ... «مَوْلَاکُمْ» أَوْلَى بِکُمْ .
مجاهد گفته است : (مولاکم) به معنای (اولی) و برتر به شما است .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ) ، صحیح البخاری ، ج ۴ ص ۱۳۵۸ ، تحقیق د. مصطفى دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷ .
ابن حجر عسقلانی در شرح این مطلب می نویسد :
قوله مولاکم أولى بکم قال الفراء فی قوله تعالى «مأواکم النار هی مولاکم» یعنی أولى بکم وکذا قال أبو عبیده وفی بعض نسخ البخاری هو أولی بکم وکذا هو فی کلام أبی عبیده .
فراء در توضیح آیه شریفه : (ماواکم النار هی مولاکم) گفته است : مولی به معنای اولی و برتر به شما است ، ابوعبیده نیز چنین گفته است و در بعضی از نسخه های بخاری به معنای «او اولی به شما است» آمده است ، و همچنین است در سخن ابوعبیده .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، فتح الباری شرح صحیح البخاری ، ج ۸ ، ص ۶۲۸ ، تحقیق : محب الدین الخطیب ، ناشر : دار المعرفه - بیروت .
و عینی نیز در عمده القاری مولا را به معنای اولی تفسیر کرده ومی نویسد :
مَوْلاکُمْ أوْلَى بِکُمْ . أشار به إلى قوله تعالى : «مأواکم النار هی مولاکم» ( الحدید : ۵۱ ) أی : ( أولى بکم ) کذا قاله الفراء وأبو عبیده وفی بعض النسخ : مولاکم هو أولى بکم ، وکذا وقع فی کلام أبی عبیده .
العینی ، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای۸۵۵هـ) ، عمده القاری شرح صحیح البخاری ، ج ۱۹ ، ص ۶۲۸ ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
۲ . أبو عبد الرحمن سلمی (متوفای ۴۱۲هـ) :
وی که از مشاهیر قرن پنجم هجری به حساب می آید در تفسیر آیه «هی مولاکم» می نویسد :
«مأواکم النار هی مولاکم» أی أولى الأشیاء بکم واقربها إلیکم .
جایگاه شما آتش است ؛ یعنی سزاوار تر و نزدیکترین چیزها به شما است .
السلمی ، أبو عبد الرحمن محمد بن الحسین بن موسى الأزدی (متوفای۴۱۲هـ) ، تفسیر السلمی وهو حقائق التفسیر ، ج ۲ ، ص ۳۰۹ ، تحقیق : سید عمران ، ناشر : دار الکتب العلمیه - لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۱هـ - ۲۰۰۱م .
۳ . أبو القاسم القشیری (متوفای ۴۶۵هـ) :
أبو القاسم قشیری نیز در تفسیر آیه «هی مولاکم» مولا را به اَولی معنی کرده است :
و «هی مولاکم» أی هی أوْلَى بکم .
القشیری النیسابوری الشافعی ، أبو القاسم عبد الکریم بن هوازن بن عبد الملک، تفسیر القشیری المسمى لطائف الإشارات ، ج ۳ ، ص ۳۸۰ ، ، تحقیق : عبد اللطیف حسن عبد الرحمن ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت /لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۰هـ ـ ۲۰۰۰م .
۴ . علی بن احمد واحدی (متوفای ۴۶۸هـ) :
واحدی ، مفسر مشهور اهل سنت در این باره می نویسد : مأواکم النار ( منزلکم النار ) هی مولاکم ( أولى بکم )
جایگاه ومنزل شما است، یعنی آتش سزاوار و اولی برای شما است.
الواحدی ، علی بن أحمد أبو الحسن (متوفای۴۶۸هـ) ، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ، ج ۲ ، ص ۱۰۶۸ ، اسم المؤلف: تحقیق : صفوان عدنان داوودی ، ناشر : دار القلم , الدار الشامیه - دمشق , بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۵هـ .
۵ . محمد بن فتوح حمیدی (متوفای ۴۸۸هـ) :
حمیدی ، محدث و مفسر سنی ، صاحب کتاب الجمع بین الصحیحین در باره معنای کلمه مولی می گوید :
ومنه قوله «ذلک بأن الله مولى الذین آمنوا » أی ولیهم والقائم بأمورهم والمولى الأولى بک ودلیله قوله « مأواکم النار هی مولاکم » أی هی أولى بکم .
از مواردی که مولی به معنای اولی آمده این آیه است که فرمود : »این به خاطر آن است که خداوند مولای مؤمنان است» ؛ یعنی سرپرست و مسؤول کارهای شما است ، و مولی در این آیه به معنای اولی و سزاوار به تو است ، دلیل بر این معنی سخن خداوند در این آیه است ، جایگاه شما آتش است ، آتش مولای شما است ؛ یعنی اولی و برتر و شایسته برای شما است.
الحمیدی الأزدی ، محمد بن أبی نصر فتوح بن عبد الله بن فتوح بن حمید بن بن یصل (متوفای۴۸۸هـ) ، تفسیر غریب ما فی الصحیحین البخاری ومسلم ، ج ۱ ، ص ۳۲۲ ، تحقیق : الدکتوره : زبیده محمد سعید عبد العزیز ، ناشر : مکتبه السنه - القاهره - مصر ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۵هـ – ۱۹۹۵م .
۶ . ابن عطیه اندلسی (متوفای ۵۴۶هـ) :
ابن عطیه اندلسی ، مفسر و ادیب نامور سنی در تفسیرش می نویسد :
وقوله «هی مولاکم» قال المفسرون: معناه هی اولى بکم .
مفسران در باره (هی مولاکم) گفته اند : معنای آن این است که آتش برای شما اولی است .
الأندلسی ، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیه ، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ، ج ۵ ، ص ۲۶۳ ، تحقیق : عبد السلام عبد الشافی محمد ، ناشر : دار الکتب العلمیه - لبنان ، الطبعه : الاولى ، ۱۴۱۳هـ- ۱۹۹۳م .
 ۷ . بیضاوی (متوفای ۶۸۵هـ) :
عبد الله بن عمر بیضاوی در تفسیر آیه «هی مولاکم» آن را به اولی گرفته و می نویسد :
«هی مولاکم» هی أولى بکم کقول لبید : فغدت کلا الفرجین تحسب * أنه مولى المخافه خلفها وأمامها .
البیضاوی ، ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر بن محمد (متوفای۶۸۵هـ) ، أنوار التنزیل وأسرار التأویل (تفسیر البیضاوی) ، ج ۵ ، ص ۳۰۰ ، ناشر : دار الفکر – بیروت .
۸ . أبو عبد الله قرطبی (متوفای ۶۷۱هـ) :
قرطبی ، مفسر پرآوازه اهل سنت ، از کسانی است که «مولی» را به معنای «اولی» گرفته و تصریح می کند که مولی به معنای کسی است که سرپرست و متولی مصالح انسان باشد، سپس در باره کسی که همراه چیزی باشد استعمال شده است:
( هی مولاکم ) أی أولى بکم والمولى من یتولى مصالح الإنسان ثم استعمل فیمن کان ملازما للشیء .
الأنصاری القرطبی ، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای۶۷۱ ، الجامع لأحکام القرآن ، ج ۱۷ ، ص ۲۴۸ ، ناشر : دار الشعب – القاهره .
۹. نسفی (متوفای ۷۱۰هـ) :
نسفی ، مفسر مشهور اهل سنت و صاحب کتاب عقائد النسفیه که از کتاب های درسی حوزه های علمیه اهل سنت است ، کلمه «مولی» را به اولی تفسیر کرده و می گوید : «هی مولاکم» هی أولى بکم .
النسفی ، أبی البرکات عبد الله ابن أحمد بن محمود (متوفای۷۱۰ هـ)، تفسیر النسفی ، ج ۴ ، ص ۲۱۷ .
۱۰ . علاء الدین خازن (متوفای ۷۲۵هـ) :
وی در تفسیر آیه «هی مولاکم» می گوید : «هی مولاکم» أی ولیکم وقیل هی أولى بکم .
این مولای شما است یعنی سرپرست، وگفته شده اولی و برتر به شما است.
البغدادی الشهیر بالخازن ، علاء الدین علی بن محمد بن إبراهیم (متوفای۷۲۵هـ )، تفسیر الخازن المسمى لباب التأویل فی معانی التنزیل ، ج ۷ ، ص ۲۱۷ ، اسم المؤلف: ناشر : دار الفکر - بیروت / لبنان - ۱۳۹۹هـ ـ ۱۹۷۹م .
۱۱ . سعد الدین تفتازانی (متوفای۷۹۱هـ) :
تفتازانی ، ادیب ، مفسر و متکلم نام آور سنی از کسانی است که تصریح می کند آمدن «مولی» به معنای «اولی» در کلام عرب شایع بوده و بسیاری از بزرگان علم لغت به آن تصریح کرده اند :
ولفظ المولى قد یراد به المعتق والمعتق والحلیف والجار وابن العم والناصر والأولى بالتصرف قال الله تعالى : «مأواکم النار هی مولاکم» أی أولى بکم . ذکره أبو عبیده وقال النبی صلى الله علیه وسلم أیما امرأه نکحت نفسها بغیر إذن مولاها أی الأولى بها والمالک لتدبیر أمرها ومثله فی الشعر کثیر وبالجمله استعمال المولى بمعنى المتولی والمالک للأمر والأولى بالتصرف شائع فی کلام العرب منقول عن کثیر من أئمه اللغه .
التفتازانی ، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفای۷۹۱هـ) ، شرح المقاصد فی علم الکلام ، ج ۲ ، ص ۲۹۰ ، اسم المؤلف: ناشر : دار المعارف النعمانیه - باکستان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۱هـ - ۱۹۸۱م .
۱۲ . فیروز آبادی ، متوفای ۸۱۷هـ) :
فیروز آبادی ، مفسر و لغوی معروف اهل سنت در تفسیر آیه «هی مولاکم» می نویسد :
«هی مولاکم» أولى بکم النار .
یعنی اولی و برتر به شما است .
الفیروز آبادی (متوفای۸۱۷ هـ)، تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس ، ج ۱ ، ص ۴۵۷ ـ ۴۵۸ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – لبنان .
۱۳ . ابن عادل حنبلی (متوفای۸۸۰هـ) :
وی نیز در تفسیر آیه «هی مولاکم» می گوید : وقوله : «هِیَ مَوْلاَکُمْ» یجوز أن یکون مصدراً أی : ولایتکم , أی : ذات ولایتکم .
جایز است که مولاکم مصدر و به معنای ولایت باشد.
ابن عادل الدمشقی الحنبلی ، أبو حفص عمر بن علی (متوفایبعد ۸۸۰ هـ) ، اللباب فی علوم الکتاب ، ج ۱۸ ، ص ۶۲۸ ، تحقیق : الشیخ عادل أحمد عبد الموجود والشیخ علی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۹ هـ ـ ۱۹۹۸م
۱۴ . جلال الدین محمد بن احمد المحلی (متوفای ۸۵۴هـ) :
جلال الدین المحلی ، در تفسیر جلالین که از نوشته های مشترک او و جلال الدین سیوطی است ، «مولاکم» را به معنای اولی به شما معنی کرده است : «مأواکم النار هی مولاکم» أولى بکم .
محمد بن أحمد المحلی الشافعی + عبدالرحمن بن أبی بکر السیوطی (متوفای۹۱۱ هـ)، تفسیر الجلالین ، ج ۱ ، ص ۶۲۸ ، ناشر : دار الحدیث ، الطبعه : الأولى ، القاهره .
۱۵ . محمد علی شوکانی (متوفای ۱۲۵۰هـ) :
«هی مولاکم» أی هی أولى بکم والمولى فی الأصل من یتولى مصالح الإنسان ثم استعمل فیمن یلازمه . (ترجمه آن قبلا گذشت)
الشوکانی ، محمد بن علی بن محمد (متوفای۱۲۵۵هـ) ، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه والدرایه من علم التفسیر ، ج ۵ ، ص ۱۷۱ ، ناشر : دار الفکر – بیروت .
حتی خود آلوسی در موردی دیگر از کتابش تصریح می کند و می نویسد : کلبی ، زجاج ، فراء و أبو عبیده که چهارتن از برترین دانشمندان علم لغت هستند ، «مولی» را به معنای «اولی» گرفته اند :
وقال الکلبی والزجاج والفراء وأبو عبیده : أی أولى بکم کما فی قول لبید یصف بقره وحشیه نفرت من صوت الصائد : فغدت کلا الفرجین تحسب أنه مولى المخافه خلفها وأمامها أی فغدت کلا جانبیها الخلف والإمام تحسب أنه أولى بأن یکون فیه الخوف .
الآلوسی البغدادی ، العلامه أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای۱۲۷۰هـ) ، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج ۲۷ ، ص ۱۷۸ ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
در این جا بار دیگر اشکال آلوسی بر حدیث غدیر را نقل می کنیم تا مشخص شود که تعصب ، چگونه دانشمندانی همچون آلوسی را به دوگانه گویی وادار کرده است :
ولایخفى أن أول الغلط فى هذا الاستدلال جعلهم المولى بمعنى الأولى وقد أنکر ذلک أهل العربیه قاطبه بل قالوا : لم یجىء مفعل بمعنى أفعل أصلا ولم یُجَوِّز ذلک إلا أبو زید اللغوى ... .
الآلوسی البغدادی ، العلامه أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای۱۲۷۰هـ) ، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج ۶ ، ص ۱۹۵ ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت .
این جا است که باید به تقوی و حقیقت بیینی این گونه افراد آفرین گفت .
نگاهی به تعدد آراء و اقوال ارباب لغت و مفسران ، خود گویای کذب سخن آلوسی و هم فکران او است ؛ زیرا هر خواننده و پژوهشگر منصفی می پرسد : آیا باز هم جائی برای انکار افرادی همچون آقای آلوسی باقی می ماند که بگوید : مردم عرب قبول ندارند ؛ بلکه اصلا در لغت عرب مفعل به معنای افعل نیامده است و آن را جائز ندانسته است جز یک نفر ؟

نتیجه :

با مراجعه به آثار علمی اعم از لغت و تفسیر و تاریخ و مشاهده آراء و انظار اندیشمندان عرب ، ادعای برخی از علمای عرب مانند آلوسی و دیگران کاملا باطل می شود ، چرا که یکی از مشکلات اساسی پیروان مکتب خلفا در عدم پذیرش حدیث غدیر، تفسیر کلمه مولی به اولی است ، و شما مشاهده کردید که تفسیر کلمه «مولی» به معنای «اولی» نه تنها منعی ندارد ؛ بلکه افراد زیادی همین معنی را از آن در یافته و در مقام کاربرد هم هیچ ایرادی ندارد و دانشمندان بزرگ لغت و تفسیر اهل سنت از قرن دوم هجری تا کنون بر این مطلب تصریح کرده اند .