پندی از نهج البلاغه: مغتنم شمردن فرصتها
إضاعةُ الفُرصةِ غصّةٌ
از دست دادن فرصت، مايه غم و اندوه است.(حکمت 118)
شرح حدیث:
عمر انسان كوتاه و زودگذر است و فرصتهاى زندگى كوتاه تر و زودگذرتر از آن. هر روزى كه از عمر انسان مى گذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نيز براى هميشه از دست مى رود و نابود مي شود. و چون فرصتهاى زندگى ديگر قابل بازگشت نيستند، بايد از هر فرصتى بهترين استفاده را بكنيم. استفاده كردن از فرصت، يعنى اينكه هر كارى را در وقت مناسب انجام دهيم.
اگر فرصتى كه امروز براى انجام كارى در اختيار ما است از دست برود، فردا براى آن كار فرصتى نخواهد بود. چون فرصتهاى فردا هم مخصوص كارهاى ديگر است كه هر يك بايد در وقت خود انجام شود و ديگر نمى توانيم كارى را كه فرصت انجامش امروز بوده براى فردا بگذاريم؛ در آن صورت كارهايى هم كه بايد در فرصتهاى فردا انجام شود، عقب مى افتد و اگر كار به همين شكل پيش برود تمام فرصت هاى روزهاى آينده ما نيز تباه مى شوند و از دست مى روند.
پس هر كارى را بايد در فرصت مناسب آن كار انجام داد، وگرنه ممكن است كه ديگر هيچگاه فرصتى براى انجام آن پيدا نشود.
مثلا سنين كودكى و نوجوانى فرصت مناسب تحصيل علم و آموختن دانش است. كسی كه چنين فرصت مناسبى را از دست بدهد در سالهاى بعد گرفتهاريهاى زندگى، اشتغال به كار و تأمين معاش، رسيدگى به امور خانه و همسر و فرزندان و دهها مسئوليت ديگر به او اجازه و فرصت تحصيل نخواهد داد.
بهمين دليل است كه انسان بايد هر فرصتى را كه پيش مى آيد غنيمت بشمارد و از آن بهترين استفاده را بكند. و گرنه از دست دادن فرصت مايه غم و اندوهى مى شود كه به هيچ قيمتى قابل جبران نخواهد بود.
منبع: پندهاى كوتاه از نهج البلاغه، هیئت تحريريه بنياد نهج البلاغه