نقش امام علی (ع) در احيای آثار تمدن اسلامی

نقش امام علی (ع) در احيای آثار تمدن اسلامی

با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگ‌های گوناگون بشری بنای مستحکم و عظیمی‌‌ از فرهنگ و تمدن انسان پایه‌گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل با ارزش‌ها و ملاک‌های نوین اسلامی‌‌ موفق به ایجاد تمدنی شدند که بدان تمدن اسلامی‌‌ گفته می‌شود. از این رو تمدن اسلامی ‌‌تمدن یک ملت یا نژاد خاص نیست بلکه مقصود، تمدن ملت‌های اسلامی‌‌ است که عرب‌ها، ایرانیان، ترک‌ها و دیگران را شامل می‌‌شود) مجموعه مقالات اولین کنفرانس بین‌المللی فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 191)که به وسیله دین رسمی ‌‌یعنی اسلام و زبان علمی‌‌ و ادبی یعنی عربی با یکدیگر متحد شدند(بررسی مختصر فرهنگ و تمدن اسلامی، علی‌اکبر دیانت، تبریز: ابن سینا، ج اول، 1337، ص 7) این تمدن به درجه‌ای از عظمت و کمال و پهناوری است که آگاهی از همه جنبه‌های آن و احاطه بر همه انحای آن کاری بس دشوار است.

تمدن اسلامی‌‌ در زمان امویان در شام وارد دوره پختگی شد و در عصر عباسیان به اوج خود رسید و مرکز این تمدن درخشان شهر بغداد در سال‌های (1258-750 م) و به روزگار خلافت امویان در اندلس در سال‌های 1492-755 م بود(نقش پیامبران در تمدن انسان، ص 140 ) مطالعه در اطلس تاریخ اسلامی‌‌ و چگونگی انتشار اسلام در جهان نشان می‌‌دهد که اسلام در طول چند قرن بر بیشتر سرزمین‌های آباد آن روز جهان مسلط شد و قسمت اعظم آسیا، آفریقا و قسمتی از اروپا را تحت سلطه و اقتدار خود درآورد(علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین‌العابدین قربانی، بی‌جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌‌، ج پنجم 1374، ص 18 ) در مرکز از عراق، ایران، افغانستان و در شرق تا چین و هند امتداد داشت. از جانب شمال شرقی تا سمرقند و بخارا و خوارزم تا کوه‌های یکی از فرغانه را شامل می‌شد(علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، ص 17 )این مناطق با فرهنگ و دین مشترکی به هم وصل شده بود‌ند و ساکنان آن خود را عضو تمدن واحد و وسیعی می‌دانستند که مرکز روحانی و مذهبی آن مکه و مرکز فرهنگی و سیاسی‌اش بغداد بود. (علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، ص16)

این تمدن بیش از همه تمدن‌ها به علم و دانش اهمیت داده و کهن‌ترین دانشگاه‌های جهان را پدید آورده است و با تلفیق علوم گوناگون و افزودن بر آن‌ها میراث عظیم و تکامل یافته‌ای را تحویل بشریت داد. با این اوصاف می‌توان گفت منظور از تمدن اسلامی‌‌ مجموعه افکار، عقاید، علوم، هنرها و صنایع است که با الهام از آموزه‌های دینی توسط مسلمین پدید آمده است.

از آنجا که در ادامه رسالت پیامبر(ص)، ولایت و امامت مطرح شد تا خط سیر سرچشمه های این فرهنگ و تمدن، در جامعه اسلامی و دیگر جوامع تسری یابد؛ائمه اهل بیت(ع)به عنوان پیشگامان حرکت اسلامی و داعیه داران فرهنگ اصیل دینی،به دلیل درک عمیق و دقیق از ارکان فرهنگ اسلامی و با تفسیر صحیح آنها،علاوه بر تقویت پایه های فرهنگ اسلامی،آن را از تحریف و انحراف مصون داشته و با تعلیم علوم نزد خود و تربیت شاگردانی ممتاز در علوم و فنون زمان،بر غنای آن افزودند. در رأس این حرکت امامان معصوم(ع)،امام امیرالمومنین(ع)،قرار داشت؛ شخصیتی که نه تنها در طول دوران حیات خویش، بلکه در زمان حیات حضرت رسول(ص)نیز رتبه ای ممتاز داشت و در پایه گذاری علوم اسلامی نقش به سزایی ایفا نمود. فرزندان علی(ع)نیز به پیروی از ایشان، تداوم بخش این نهضت عظیم فرهنگ ساز بودند که این نقش را در زمان صادقین(ع)و امام ضا(ع)برجسته تر از دوران دیگر ائمه می بینیم. در ادامه مسیر نیز پیروان ایشان بر این امر اهمام گماشته و در راه بسط و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی نقش به سزایی ایفا نمودند که در ادامه تلاش ها و مجاهدت های ائمه اهل بیت(ع)بوده است. وجود بی شمار علمای شیعه - به عنوان شاگردان و رهپویان مکتب اهل بیت(ع)- در علوم مختلف، نشانگر سهم برجسته و قابل توجه مکتب تشیع در پیدایش و بسط علوم و معارف اسلامی است.  (محمد احمدی، نقش اهل بیت(ع) و شیعیان در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی، نشریه الکترونیکی هفت اقلیم)

نقش ائمه علیهم السلام در پیدایش و گسترش علوم اسلامی تا بدانجاست که ابن ابی الحدید از دانشمندان بزرگ اهل سنت، در مقدمه شرح نهج البلاغه امیرمؤمنان علیه السلام را منشأ شاخه های مختلف علوم اسلامی می داند. (مقدمه شرح ابن ابی الحدید)

  • تقويت جريانهای مثبت و سازنده
  • مبارزه مستمر با جريانهای انحرافی
  • اقدامات اصلاحی حضرت علی(علیه السلام)
  • راهکارهای توسعه فرهنگ وتمدن اسلامی:
    • اهميت آموزش مردم 
    • آموزش علوم وخلق آثار علمی
    • ارتباط «چهره به چهره»با مردم
    • تربيت شاگردان برجسته
    • املاي مطالب علمي
    • خطابه و موعظه
    • تمسّك به قرآن و سنّت
    • مناظره و استدلال
    • اهميت دادن به علم حديث و كلام
    • مطالعه تاريخ
    • تدوین ادبيات عرب
    • استفاده از مكان‏هاي مختلف برای تعليم و تربيت

علی بن ابی طالب(علیه السلام) در نخستین روز حکومت خود، به صراحت و روشنی، سیاست خود را چنین بیان نمودند: 

«انگیزه من از حکومت احیای دین و برقراری قسط و عدل در جامعه می باشد و روش من همان سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) خواهد بود.( لو غبت عنکم من یسیر فیکم بهذه السیرة-عبدالرزاق، المصنف، ج 10، ص 125)

مولی الموحدین، علی بن ابی طالب(علیه السلام)، پیش از هر اقدامی، درصدد احیای دین وارزشهای معنوی درحوزه اسلامی برآمد. علی(علیه السلام) برای تحقق این سیاست به دو صورت اقدام نمود:

تقويت جريانهای مثبت و سازنده

زمینه سازی، تقویت و تحرک برای جریانها، سازمانها و گروههایی که در جهت مثبت و خیر می باشند یکی از سیاستهای مهم در حکومت حضرت علی(علیه السلام) بود; زیرا لازمه حاکمیت و گسترش معروف وجود زمینه های مساعد است. بنابراین، آن حضرت(علیه السلام) به طور مستمر، از لحاظ مادی و اداری این موضوع را مورد توجه قرار می داد و به عنوان یک سیاست ثابت، در کلیه برنامه ریزیها آن را در نظر داشت.

از سوی دیگر، آن حضرت(علیه السلام) بر عملکرد دستگاهها و مدیران و به کارگیری خدمتگزاران لایق در امور حساس و کلیدی در جهت تقویت و گسترش ارزشهای دینی و کارهای نیک نظارت داشت.

مبارزه مستمر با جريانهای انحرافی

در هر حرکت اجتماعی، عده ای با روند اصلاح امور مخالف اند. این گروهها، اگر در نظام اسلامی به شکل منطقی با مسائل مخالفت نمایند حکومت آنها را تحمل خواهد کرد و آنها می توانند به زندگی عادی خود مشغول باشند. اما اگر بخواهند عناد بورزند و در مقابل حرکتها و اقدامات نظام بایستند قطعا باید با آنها برخورد مناسبی صورت گیرد. در غیراین صورت، به تدریج با تبلیغات و نفو ذ در ارکان حکومت، مشکلات متعددی را ایجاد خواهند کرد.


اقدامات اصلاحی حضرت علی(علیه السلام)

1- اصلاح نظام فکری و فرهنگ عمومی

2- اصلاح مدیریت و دستگاه اجرایی

آن حضرت(ع) برای رسیدن به مقصود و ایجاد یک جامعه نمونه اسلامی، در این محورها فعالیت خود را آغاز کرد و در مدتی کمتر از پنج سال، توانست انحرافاتی که در جامعه دینی پدید آمده بود تا حد زیادی اصلاح و با عوامل مخرب برخورد کند. ایشان، خود می فرمایند: «ما امروزه با برادران دینی خود بر سر انحرافات، کجرویها، شبهات وتاویلات باطلی که دامنگیرشان شده، در حال جنگ هستیم .(نهج البلاغه، خطبه 120.)

بطور کلی ائمه اطهار عليه م‏السلام براي احیا وگسترش فرهنگ اسلامی  از شيوه‏ هاي گوناگوني همچون ارتباط چهره به چهره، تربيت شاگردان برجسته، املاي مطالب علمي، مناظره و استدلال و... استفاده مي ‏كردند. به این ترتیب مي‏توان گفت از جمله مهم‏ترين وظايف اهل‏ بيت عليهم‏ السلام آن است كه به تدريج، علوم الهي را، كه مايه سعادت بشر است، به مردم بياموزند و زمينه اين امر را فراهم سازند و در اين راه، با توجه به توانايي‏ها و سنجش گروه سني و جنسي مخاطب و با استفاده از ابزارها و شيوه‏هاي متفاوت در شرايط و مكان‏هاي مختلف، به آموزش و پرورش مردم در موضوعات اعتقادي، فقهي، كلامي، مديريتي، تاريخي و نظامي بپردازند. امور مذكور سبب آن گرديد تا مواد آموزشي اهل‏بيت عليهم ‏السلام به عنوان يك سيره علمي و تربيتي در بستر زمان توسعه يابد و علوم گوناگوني از آن دامنه گيرد؛ واسباب گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی فراهم گردد.

راهکارهای توسعه فرهنگ وتمدن اسلامی:


  • اهميت آموزش مردم از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام

امام علي عليه ‏السلام در خصوص شرح وظايف حاكم اسلامي و جايگاه تعليم و تربيت ديني در سيره ائمّه اطهار عليهم ‏السلام، آموزش و پرورش علمي و ديني مردم را اصلي‏ترين حقوق مردم بر امام و حاكم اسلامي مي‏داند و در اين‏باره مي‏فرمايد: خدايا، تو مي‏داني كه آن كارها كه از ما سر زد، نه براي همچشمي‏ بود و نه رقابت در قدرت و نه خواستيم از اين دنيا چيزي افزون به چنگ آوريم، بلكه مي‏خواستيم نشانه ‏هاي دين تو را، كه دگرگون شده بود، بازگردانيم و بلاد (زمين) تو را اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده‏ات در امان مانندو آن حدودي كه مقرّر داشته‏اي جاري گردد.(نهج ‏البلاغه، 1378، خ 131، ص 202)

  • آموزش علوم  وخلق آثار علمی

ثبت آثار علمي زيادي از سوي ائمّه هدي عليهم‏السلام نشانگر پيش‏گامي آنان در اين هدف بزرگ است. برخي از اين آثار يا به وسيله خودشان با عنوان «صحيفه» و يا «مصحف» جمع‏آوري گرديد، همانند صحيفه على عليه‏السلام كه در زمينه حديث، به املاى رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله و به خط امام على عليه‏السلام بود. (محمّدبن يعقوب كلينى، الكافى، 1388ق، ج 1، ص 64.)

 و يا به صورت املا بود و شاگردان به ثبت و ضبط آن پرداخته‏ اند. همانند صحيفه سجاديه كه به املاى امام باقر عليه‏السلام و توسط زيدبن على نوشته شد. در روايتي از امام باقر عليه‏السلام براي پاسخ به مسئله ‏اي‏كه ازايشان پرسيدند، ايشان به كتاب امام علي عليه‏السلام مراجعه كردند و از روي آن پاسخ گفتند.(احمدبن على نجاشى، رجال النجاشى، ص 360.)

  • ارتباط «چهره به چهره»با مردم

امام علي عليه ‏السلام در شيوه «چهره به چهره» با استفاده از ابزارهاي گوناگون در جهت كيفت‏بخشي به علم و ادب اسلامي و اصلاح عقايد فكري و تربيتي مسلمانان تلاش مي‏نمودند. در هنگام جنگ «جمل»، اعرابي از امام علي عليه ‏السلام پرسيد: اي اميرمؤمنان، آيا شما به توحيد و يگانگي خداوند اعتقاد داريد؟ عده‏اي از سپاهيان امام عليه ‏السلام، كه در آن اطراف بودند، با شنيدن اين سؤال خشمگين شدند و به وي گفتند: آيا نمي‏بيني كه امام در چه وضعيتي است؟ چگونه او مي‏تواند به اين مسائل بپردازد، در حالي كه مشغول نبرد با دشمنان است؟ امام علي عليه‏السلام فرمودند: رهايش كنيد؛ زيرا چيزي كه اين اعرابي به دنبال آن است همان چيزي است كه ما از اين قوم (اصحاب جمل) مي‏خواهيم؛ يعني جنگ ما در حقيقت، بر سر مسئله توحيد است. سپس امام عليه ‏السلام با تفصيلي اعجاب‏ برانگيز، به پاسخ اعرابي پرداختند..(شيخ صدوق، التوحيد، بى‏تا، ص 83ـ84.)

  • تربيت شاگردان برجسته

با توجه به جوّ اختناق در مركز خلافت اسلامي و ستم بني‏اميه و بني‏عبّاس و ممانعت آنها از نقل حديث و اجراي حقيقي اصول و مباني اساسي اسلام، ائمّه اطهار عليهم‏السلام در ابعاد سياسي، علمي و اجتماعي مجال كافي در تحقق اهداف خويش نداشتند. بنابراين، آنان اگرچه با مردم در ارتباط بودند، اما در آن شرايط سخت، كه دستگاه حاكم مانع اهدافشان بود، بر آن شدند تا به تربيت شاگردان برجسته‏اي همچون سلمان، عمّار، ابوذر، زراره، ابوبصير، هشام و برخي ديگر بپردازند و از طريق، آنان به آموزش و تربيت مردم همّت گمارند.

در زمان امام صادق عليه‏ السلام، شاگردان ‏بسياري براي استفاده از محضر آن حضرت از مناطق گوناگون، رهسپار مدينه مي ‏گرديدند و پس از فراگيري علم، يا در آنجا ماندگار مي‏ شدند ويابه ‏مناطق ‏خود بازمي‏ گشتند؛چنان‏كه محمّدبن مسلم كوفي مدت چهار سال در مدينه از محضر امام باقر وامام‏صادق عليهماالسلام  بهره ‏برد (شيخ طوسى، اختيار معرفه‏ الرجال رجال كشى، 1404، ج 1، ص 391، ش 280.)وسپس به ‏موطن ‏خودبازگشت.

روش ائمّه اطهار عليهم‏السلام، به ويژه امام صادق عليه‏ السلام، به گونه‏اي بود كه شاگردان خود را به سمت اجتهاد سوق مي‏دادند تا در مناطق گوناگون جهان اسلام و در هنگام عدم دست‏رسي مردم به پيشوايان دين عليهم‏السلام، به تعليم و تربيت آنان بپردازند. بدين‏روي، جميل بن درّاج و زراره حلقه درس داشتند و يا در جواب برخي از شيعيان، كه از امام سؤال پرسيدند هنگامي كه سؤالي براي ما پيش بيايد به چه كسي مراجعه كنيم، امام فرمودند: چرا به محمّدبن مسلم ثقفي مراجعه نمي‏ كنيد كه او نزد پدرم، وجيه و محترم بود و از او حديث شنيده است.( شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 18، ص 105.50)

امام علي عليه ‏السلام نيز با توجه به شايستگي ‏هاي مالك‏اشتر در زمينه ‏هاي ولايت‏مداري، هوشمندي، كارامدي و مديريت سياسي وي، هنگامي كه او را به حاكميت مصر گماردند، درباره وي به مردم آن ديار نوشتند: من بنده ‏اي از بندگان خدا را به سوي شما روانه كردم كه در روزهاي هراس نمي‏خوابد و در ساعت‏هاي ترس، از دشمن روي برنمي‏ تابد... . او مالك‏اشتر نخعي است. به او گوش سپاريد و تا آن‏گاه كه حق مي‏گويد، از او فرمان بريد كه او شمشيري از شمشيرهاي خداست... . اگر به شما فرمان داد كه حركت كنيد، حركت كنيد. ( نهج ‏البلاغه، ن 53.51)

  • املاي مطالب علمي

يكي از روش‏هاي آموزش و پرورش در ساختار آموزشي ائمّه اطهار عليهم‏السلام، چه به طور چهره به چهره و يا از طريق شاگردان، با توجه به شرايط و موقعيت زماني صدر اسلام، استفاده از روش «املا» براي ثبت و ضبط علم و ادب اسلامي بوده است. ائمّه اطهار عليهم‏السلام از اين روش براي آموزش شاگردان خود استفاده مي‏كردند. در اين شيوه، راوي و پرسشگر از امام سؤالي مي‏پرسيد و امام به وي مي‏فرمودند: بنويس، و سپس مطلب را املا مي‏كردند؛ چنان‏كه امام علي عليه‏السلام مي‏ فرمايند: هر گاه از پيامبر پرسشي داشتم، پاسخ مي‏گفت: هيچ آيه ‏اي از قرآن نازل نشد، مگر آنكه آن را برايم قرائت و املا مي‏كرد و من به دست خود مي‏نوشتم.( محمّدبن يعقوب كلينى، الكافى، ج 1، ص 64.52) به همين دليل، در جلسات درس و بحث ائمّه اطهار عليهم‏السلام، عده ‏اي از اصحاب براي يادداشت‏برداري، به همراه نوشت‏افزار، در خدمت امام صادق عليه‏السلام بودند، زراره چنين مي ‏كرد و پس از استماع كلام امام عليه‏السلام، آن را با عين الفاظش مي‏نوشت. ابوبصیرروايت مي‏ كند كه روزي نزد امام صادق عليه‏السلام رفتم. امام به من فرمودند: هم ‏اكنون گروهي از مردم بصره اينجا بودند. مطالبي را از من پرسيدند و پاسخ‏هاي مرا نوشتند. شما چرا نمي‏ نويسيد؟ بدان كه شما نمي‏توانيد آموخته ‏هاي خود را نگاه داريد، مگر آنكه آن را بنويسيد(محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 153. نيز ر.ك. شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 1، ص 53)

  • خطابه و موعظه

از ديگر روش‏هاي نشر فرهنگ دینی ائمّه بزرگوار عليهم ‏السلام، استفاده از روش «خطابه» بوده است. برخي از آنان از جمله امام علي، امام حسن و امام رضا عليهم‏السلام(شيخ صدوق، الامالى، 1400، ص 236. )با توجه به شرايط سياسي حاكم بر جامعه، از اين روش بهره برده‏اند. در روش «خطابه»، خطيب براي اقناع مردم زودتر و ساده‏تر به نتيجه مي‏رسد؛ زيرا وي با يك روان‏شناسي از جنسيت، كمّيت و روحيات مخاطبان، آنان را موعظه و اقناع مي‏كند. از ويژگي‏هاي خطابه اين است كه موضوعات خاص، افراد و گروه خاص، شرايط سنّي و زمان و مكان خاصي در آن لحاظ نيست. پيامبر اكرم و ائمّه اطهار عليهم‏السلام از اين روش براي نيل به اهداف خود بسيار بهره برده‏اند. امام علي عليه‏السلام با ايراد خطبه‏هاي گوناگون در دوران حكومت خود، علاوه بر تربيت ديني مردم، به آموزش مباحث اعتقادي نيز مي‏پرداختند. ايشان موعظه را مايه «صيقل جان»، «برطرف‏كننده غفلت» و «بيداري انسان »مي‏دانستند و به استماع موعظه امر مي‏كردند.( محمّد محمّدى رى‏شهرى، ميزان‏ الحكمه، ج 10، ص 539)

امام علي عليه‏السلام خطاب به امام حسن عليه‏السلام فرمودند: قلبت را با موعظه زنده بدار. (نهج ‏البلاغه، ن 31، ص 658)

تمسّك به قرآن و سنّت

از جمله شيوه‏هاي مهم و كاربردي در سيره ائمّه اطهار عليهم‏السلام براي ترویج فرهنگ دینی، استفاده و استناد به قرآن كريم و حديث و سنّت پيامبر و امامان معصوم عليهم ‏السلام است. آنها معيار و ثقل تعليم و تربيت را قرآن، رفتار و گفتار پيامبر دانسته و به همين دليل در موضوعات آموزشي‏ ومناظرات‏ واحتجاجات علمي، از آن بهره برده‏اند. ايشان معيار و ملاك بازشناسي عقايد درست از نادرست را در تعليم و تربيت اسلامي، مراجعه به قرآن و سنّت مي‏دانند؛ چنان‏كه امام سجاد عليه‏السلام در اين‏باره مي‏فرمايند: قرآني، كه راهنماي مردم و نشانه آشكار هدايت است، تميزدهنده حق از باطل است( صحيفه سجّاديه، 1375، ص 265)

لازم به ذكر است كه پيشوايان دين عليهم‏السلام در سيره تربيتي خود، با اولويت ‏سنجي از شرايط زمان، به اين منابع و ابزارها تمسّك جسته ‏اند. براي آموزش دين اسلام به مردم، آنان گاهي از قرآن و گاهي از سنّت پيامبر كمك مي‏گرفته‏اند. امام علي عليه‏السلام هنگامي كه عبداللّه بن عباس را براي گفت‏وگو با خوارج فرستادند، به او فرمودند: با ايشان به وسيله قرآن مناظره مكن؛ زيرا قرآن بار معاني گوناگون را تحمل مي‏كند. تو چيزي مي‏گويي و آنها چيزي مي‏گويند، بلكه با ايشان به وسيله سنّت پيامبر مناظره كن كه راه گريزي نيابند.( نهج ‏البلاغه، ن 77، ص 789)

  • مناظره و استدلال

از جمله فعاليت‏هاي علمي امامان معصوم عليهم‏السلام، شركت در مناظره و پاسخ‏گويي به شبهاتي بود كه در زمينه مسائل عقيدتي آن دوران ميان مسلمانان و برخي از فرقه‏ ها و ديگر مذاهب رواج داشت. اين افراد گاهي براي دريافت پاسخ و گاهي براي مبارزه با عقايد اماميه به مناظره مي‏ پرداختند. هدف ائمّه هدي عليهم‏السلام در برخورد با مناظره‏كنندگان، بيان و آموزش حقيقت دين، پاك‏سازي عقيده اسلامي از انحراف، و آموزش استفاده از اين ابزار به شاگردان خويش بود. امام صادق عليه‏السلام هر يك از شاگردان خود را در علوم خاصي متخصص كرده بودند و به گزارش هشام‏بن سالم، هنگام مراجعه مردي از شام براي مناظره با امام صادق عليه‏السلام فرمودند: مي‏خواهي در چه علمي (موضوعي) مناظره كني؟ سپس امام عليه‏السلام در همان علم، او را براي مناظره به شاگردان خود معرفي مي‏كردند.( شيخ طوسى، اختيار معرفه‏الرجال، ج 2، ص 554)

موضوع مناظرات بيشتر عقيدتي ـ كلامي (قرآن و توحيد)، مسائل فرقه‏اي و فقهي بود. ائمّه اطهار عليهم‏السلام نيز به تناسب، براي پاسخ به شبهات حضور مي‏يافتند و از مكتب شيعه دفاع مي‏كردند.66 پاسخ‏گويي آنان به مسائل مطرح شده گاهي در قالب استدلال عقلي صورت مي‏گرفت و گاهي نقلي با استناد به آيات قرآن كريم و در برخي موارد، به كمك خرق عادت؛ زيرا هدف آنان تربيت و اصلاح نظام عقيدتي جامعه بود. يكي از معروف‏ترين احتجاجات و مناظرات آنان در دفاع از حقّانيت شيعه و اثبات حقّانيت اهل‏بيت عليهم‏السلام، مناظره امام رضا عليه‏السلام با متكلّمان ديگر اديان بود كه به دعوت مأمون و با پي‏گيري فضل‏بن سهل صورت گرفت(احمدبن طبرسى، الاحتجاج، ج 1 و 2) از جمله ديگر احتجاجات مشهور و معروف، احتجاج امام علي عليه‏السلام با ابوبكر بر سر غصب حق خلافت و جانشيني پيامبر بود.( احمدبن ابى‏يعقوب يعقوبى، تاريخ يعقوبى، 1380، ج 1، ص 527. نيز ر.ك. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 28، ص 184)

امام علي عليه‏السلام در اين مناظره، به ابوبکر، كه حق آن حضرت را غصب كرده بود، فرمودند: اگر از سوي شورا كار آنان را به دست گرفته‏اي، چگونه شورايي بود كه صاحبان رأي و مشورت در آن حاضر نبودند؟ و اگر به بهانه خويشاوندي بر خصمان خود حجت آورده‏اي، ما به پيامبر از تو نزديك‏تريم! (نهج‏البلاغه، ح 181، ص 885.)

  • نامه و پيمان ‏نامه

يكي ديگر از شيوه ‏های نشر معارف دینی ائمّه دين عليهم‏السلام، روش «مكاتبه» و نگارش نامه بوده است. اگرچه آنان برخي آثار علمي را براي هدايت مردم به وجود آورده‏اند، اما گاهي ـ براي نمونه ـ امام علي عليه‏السلام از طريق نگارش نامه علاوه بر تذكر به مسلمانان در عمل به فرامين اسلامي، معيارهاي صحيح دين را از اين طريق به آنان آموخته‏اند. آن حضرت در نامه‏هاي خود خطاب به قثم بن عبّاس، سلمان فارسي، و ابن عبّاس ( نهج ‏البلاغه ، ن 68-66)و ديگر اطرافيان، به مديريت خود در هدايت و تربيت نخبگان جامعه، استحكام بخشيده‏اند. آن حضرت در نامه‏اي تربيتي خطاب به حارث همداني به وي چنين نگاشته ‏اند: به ريسمان‏ قرآن ‏چنگ ‏بزن و از آن نصيحت بجوي؛ حلالش را حلال بدان و حرامش را حرام. حقي را كه پيش از اين بوده است تصديق كن... نام خدا را بزرگ شمار و جز براي حق بر زبان مياور. از مرگ و جهان پس از مرگ زياد ياد كن و آرزوي مرگ مكن، مگر به شرطي محكم و استوار. ( نهج ‏البلاغه ، ن 69)

نيز در گزارش ديگري، امام صادق عليه‏السلام به اصحاب خود نامه نوشتند و دستور دادند كه آن را پيوسته مطالعه كنند و به يكديگر تعليم دهند و بدان عمل نمايند.( محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 17، ص 173.)

در برخي موارد، ائمّه اطهار عليهم‏السلام در قالب پيمان‏نامه ميان دو يا چند گروه از مردم، رفتارهاي تربيتي را يادآوري و آنان را به اجراي آن ملزم كرده ‏اند؛ همانند پيمان ‏نامه ‏اي كه امام ‏علي عليه‏السلام ميان«ربيعه»ويم ن‏نوشتند.دراين‏پيمان‏نامه، به مواردي همچون، يادگيري و پيروي از قرآن، امر به معروف، نهي از منكر و تعهد بر پيمان و عدم نقض آن اشاره شده است: اين پيمان‏نامه‏اي است كه اهل يمن و مردم «ربيعه»، چه آنها كه شهرنشين هستند و چه آنها كه بيابان‏ نشين هستند، بر آن توافق كرده‏اند كه از كتاب خدا پيروي كنند و مردم را به آن فراخوانند و از مردم بخواهند كه آن را بپذيرند، و هر كس را كه به كتاب خدا دعوت كند و بدان فرمان دهد اجابت كنند... عهد و پيمان خدا در اين عهدنامه‏برعهده‏شماست،وازپيمان‏خداسؤال‏خواهندكرد. ( نهج‏البلاغه، ن 74)

  • اهميت دادن به علم حديث و كلام

علم حديث و كلام از جمله علومي است كه مورد عنايت ائمّه اطهار عليهم ‏السلام در آموزش به شيعيان بوده است. آنان با عنايت به اصول اين فن، به تعليم و تربيت شاگردان در ترويج احاديث نبوي و علوي پرداخته‏اند. براي مثال، امام علي عليه‏السلام در آموزش شيعيان براي مراجعه به راوي و شناخت ويژگي‏هاي او، مي ‏فرمايند: و حديث ما را فرانگيرد، جز سينه‏هاي امين و خردهاي استوار.( نهج البلاغه، ح 231). هرگاه خبري شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اينكه بشنويد و نقل كنيد؛ زيرا نقل‏كنندگان علم بسيارند، ولي انديشه‏كنندگان در آن اندكندو(نهج البلاغه، ح 94)

ائمّه اطهار عليهم‏السلام در زمينه علم كلام نيز با تشكيل كرسي‏هاي اين علم، به تربيت شاگردان برجسته‏اي همچون هشام‏ بن حكم، قيس ماصرو هشام‏بن سالم پرداختند. اين شاگردان نيز آثاري كلامي در دفاع از حريم شيعه تدوين كردند.( حمدبن على نجاشى، رجال النجاشى، ص 433)شاگردان تربيت شده اين مكتب در كلام، و در مناظره با خصم به حدّي توانا بودند كه با قدرت استدلال خويش، رقيب را به سكوت وامي‏داشتند؛ چنان‏كه عمّار خطاب به عثمان گفت: مرا از سخن و اظهار حقايق بازندار و از اينكه جلوي گفته‏هاي مرا بگيري خودداري كن. معلم من (علي عليه‏السلام) مطالب را به من تعليم داده و مرا از گزند تو حفظ كرده است.( ابراهيم‏بن محمّد ثقفى كوفى، الغارات)

  • مطالعه تاريخ

«تاريخ» در اصطلاح، علم به وقايع و حوادث و اوضاع و احوال زندگاني گذشتگان، ثبت و ضبط حوادث تلخ و شيرين و بيان فراز و نشيب‏هاي زندگي پيشينيان است. قرآن كريم تاريخ را آيينه عبرت انسان‏ها معرفي مي‏كند و در اين‏باره مي‏فرمايد: «در سرگذشت آنها، درس عبرتي براي صاحبان انديشه است. يوسف: 111.

تاريخ به دليل اهميتي كه در اسلام دارد، مورد توجه خاص ائمّه اطهار عليهم‏السلام و شيعيان آنها قرار گرفته است. امام علي عليه‏السلام در نامه‏ها و خطبه ‏هاي خويش، در آموزش و تربيت مردم، بخشي از سخنان خود را به مطالعه تاريخ و عبرت‏گيري از آن اختصاص داده‏اند. آن حضرت در مقاطع گوناگون تاريخي، از اتفاقات سياسي، نظامي و تاريخ اجتماعي پيش(نهج‏البلاغه، خ 1، 38، 91 و 103.)و پس از اسلام و فلسفه تاريخ سخن به ميان آورده و شيعيان را به تعمّق و تفكر در تاريخ و مطالعه آن فراخوانده‏اند. ايشان در نامه‏اي خطاب به امام حسن عليه‏السلام، در توجه ايشان به تاريخ و درس گرفتن از آن چنين مي‏فرمايند: پسرم، من اگرچه به اندازه پيشينيان زندگي نكرده‏ام، اما با نظر در اعمال آنها و تفكر در تاريخ و سير در آثار باقي‏مانده از ايشان، گويي يكي از آنها هستم... پس برايت بخش‏هاي زلال و سودمند تاريخ را از بخش‏هاي تيره و زيان‏بارش بازشناخته و از هر جرياني بهترين آن را برايت چيده‏ام و زيبايش را برگزيده‏ام و بخش‏هاي ناشناختني را به كناري زده‏ام. از موضع پدري دلسوز، كه در كار فرزند خود مي‏نگرد، در كار تو نگريسته‏ام و برايت از ادب چيزهايي اندوخته‏ام تا بياموزي و به كار بندي.( نهج البلاغه، ن 31) اخبار گذشتگان را بر (دل خويش) عرضه بدار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش كن. بر خانه‏ها و آثارشان بگذر و در آنچه كرده‏اند و آن جاي‏ها كه رفته‏اند و آن جاي‏ها كه فرود آمده‏اند، نظر كن. ( نهج‏البلاغه، ن 31، ص 659)

  • تدوین ادبيات عرب

از جمله تلاش‏هاي ماندگار پيشوايان دين در انتقال مفاهیم قرآن به مسلمانان، تدوين ادبيات عرب براي قرائت آن بوده است. ابراهيم‏بن محمّد ثقفي كوفي مي‏نويسد:ابوالاسود مي‏گويد: يكي از روزها خدمت علي عليه‏السلام رسيدم و ديدم آن حضرت در حال تفكر و و انديشه است. عرض كردم يا اميرالمؤمنين، در چه موضوعي فكر مي‏كنيد؟ فرمودند: امروز يكي از نزديكان من هنگام محاوره و مكالمه، مرتكب اغلاطي شد و الفاظ و كلمات را درست تلفظ نكرد و من از اين جهت در فكر و انديشه فرورفتم و بايد براي اين كار چاره‏اي بينديشم. ابوالاسود مي‏گويد: در اين هنگام، علي عليه‏السلام صفحه‏اي به من دادند كه در آن نوشته بودند: كلام بر سه قسم است: اسم، فعل و حرف، و پس از آن، اصول و قوانيني به من تعليم دادند و اصل علم نحو از اينجا پديد آمد(ابراهيم‏بن محمّد ثقفى كوفى، الغارات، ص 355)

  • استفاده از مكان‏هاي مختلف برای تعليم و تربيت

پیشوایان دین از هر فرصت زمانی ومکانی برای ترویج فرهنگ دینی استفاده می کردند.

منزل: در روايتي به نقل از كليني، امام باقر تا پاسي از شب، مسائل علمي و معارف ديني را به زراره مي‏آموختند.( محمّدبن يعقوب كلينى، الكافى، ج 3، ص 370)

مسجد: در روايتي آمده است كه مكان جلوس صادقين عليهماالسلام در مسجدرسول‏ خدا صلي ‏الله عليه‏ و‏آله مشخص بود(محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 154)

مكان‏هاي عمومي: در مكان‏هايي كه محلّ استراحت و يا تجمّع مردم بود، معصومان عليهم‏السلام با توجه به نيازهاي تربيتي مردم به صورت عام و ياران خويش به طور خاص، در اين اماكن به خطابه و موعظه مي‏پرداختند.(نهج‏ البلاغه، خطبه‏ هاى امام على عليه‏ السلام در مقاطع و مكان‏هاى گوناگون از جنگ جمل و صفّين.)


منابع:

  • دانشنامه اسلامی اهل بیت علیهم السلام
  • تعليم و تربيت در سيره ائمّه اطهار (عليهم‏ السلام،محمّدجواد ياوري از سامانه نشریات موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی
  • گنجینه معارف،احیای ارزشهای اسلامی در عصر حاکمیت حضرت علی(ع)،  فصلنامه معرفت، شماره 18 , عبدالمحمدی، حسین از سایت حوزه