مطالعه تطبیقی صلح کُل در ادبیات عرفانی و آموزههای علوی
چکیده
در این مقال بر آنیم تا به بررسی و نقد صلح کل در ادبیات عرفانی با مطالعه تطبیقی در سیره و اندیشه امیرالمؤمنین علی(ع) بپردازیم.
ناگفته پیداست که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه با توجه به جایگاه والای انسانها اصالت را به صلح داده و جنگ را امری عرضی و فرعی دانسته است که با پایبندی به چارچوب اخلاقی و انسانی، صدمات ناشی از جنگ به حداقل میرسد.
در اسلام تأکید بر این اصل است که هر آنچه را برای خود میپسندید، برای دیگران نیز بپسندید. طبق بررسی های به عمل آمده در هیچ نبردی نیز امیرالمؤمنین(ع) آغازکننده نبرد نبود. در واقع ایشان بیش از هر کسی از صلح کل و مصالحه استقبال کرده اند؛ اما صلح و دوستی از اصول اولیۀ تصوف و عرفان نیز هست و از پایه های مهم ادبیات عرفانی شمرده میشود.
در دوره های ابتدایی عرفان و در میان فرقه های ابتدایی این اصل کمتر وجود دارد، اما در سده¬های بعدی در تصوف عاشقانه این اندیشه بیشتر آشکار است. بنابراین طبق گزارش ارائه شده، بر آن هستیم تا به روش توصیفی ـ تحلیلی و به صورت کتابخانه¬ای به بررسی صلح کل در ادبیات عرفانی و آراء امیرالمؤمنین(ع) بپردازیم. یافتههای تحقیق نشان میدهد «صلح کُل» به صورت مطلق وجود ندارد و ما در خلقت جهان هستی شاهد واقعیتی به نام شرّ و شرّ گزاف هستیم. دیدگاه و احادیث امیرالمؤمنین(ع) تا حدود زیادی برای جوامعی که از ابتدای خلقت، شاهد منازعه، اختلاف و نبرد بوده، کاربردی¬تر است. بنابراین باید امید داشت که تنها زمانی صلح کل برقرار شود که نظام هستی به دست منجی سپرد شود.
کلیدواژهها: امیرالمؤمنین(ع)، ادبیات عرفانی، صلح کل، تسامح، جنگ.
فهرست مطالب (مشاهده متن)
مقدمه
موضوعی مانند عرفان که امری شهودی است و با عقل عادی درک نمی شود، همواره از دو سو دچار افراط و تفریط، همراه با تعصب و پیشداوری های دور از منطق شده است. ناگزیر « تسامح و تساهل» که از ارکان عرفان و تصوف است، در فضای معنایی غبارآلود در معرض شدیدترین صدمات قرار گرفته است. از سوی دیگر، متصوفانی بودند که کوشیدند کارهای ناشایست خود را در پشت نقاب تسامح و تساهل مخفی سازند و از این طریق، آگاهانه یا ناآگاهانه ضربه های سختی بر اندام عرفان و تصوف زدند.