محبت در نهج البلاغه
از نیکوترین و اساسی ترین روشهای تربیت، روش محبت است که بیشترین تناسب را به فطرت آدمی و سرشت انسانی دارد. نیروی محبت در تربیت، نیرویی برانگیزاننده و تحول آفرین است و اگر درست و به اعتدال به کار گرفته شود، تأثیری شگفت در پاکی آدمی و تحقق تربیت کمالی دارد.
با توجه به میزان گسترده تأثیر محبت در تربیت و نقشی که محبت در مشاکلت و مشابهت دارد، اولیای خداوند آن را بهترین بستر تربیت می دانستند و آن را محور تربیت قرار می دادند، چنانکه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بدان اشاره کرده و فرموده است:
«نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَة».(1)
ما درخت نبوتیم و فرود آمدنگاه رسالت، و جای آمد و شد فرشتگان، و معدن های دانش و چشمه سارهای بینش. یاور و دوست ما، امید رحمت می برد، و دشمن و کینه جوی ما، انتظار قهر و خشم خدا.
انسان به هر چه محبت پیدا کند، بدو متمایل می شود و رنگ و بو و حال و هوای او را می گیرد و همسانی صورت می پذیرد؛ به بیان امام علی (علیه السلام):
«مَن أحبّ شیئاً لَهِجَ بِذکِره».(2)
هر که چیزی را دوست بدارد، به یادکرد آن حریص می شود.
بنابراین روش محبت کارسازترین روش در اصلاح آدمی و متصف کردن متربی به صفات نیکوی انسانی است و در تربیت خردمندانه بیشترین نقش به محبت اختصاص می یابد. امیر مؤمنان (علیه السلام) در حکمتی والا فرموده است:
«التَوَدُّدُ نِصفُ العَقل».(3)
دوستی ورزیدن نیمی از خرد است.
آنچه آدمیان را به هم پیوند می دهد و زمینه تربیت مطلوب را فراهم می سازد، محبت است و از این رو باید بیش از هر روش دیگر مورد عنایت قرار گیرد. امام علی (علیه السلام) محبت را چنین عاملی معرفی کرده است:
«المَودّةُ قِرابةٌ مُستَفادةٌ».(4)
دوستی ورزیدن با مردم، خویشاوندی ای است که سودمند است.
بی گمان در تربیت، تا پیوندی انسانی و ارتباطی عاطفی و زمینه دوستی فراهم نشود، نمی توان گامی در جهت اهداف مطلوب برداشت. این امر شاخصهی تربیت انسانی است.
پی نوشت:
1) نهج البلاغه، خطبه 109.
2) غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 177.
3) نهج البلاغه، حکمت 142.
4) نهج البلاغه، حکمت 211.
منبع: مشرب مهر، روشهای تربیت در نهج البلاغه،مصطفی دلشاد تهرانی