شعر درباره امام علی (ع) با عنوان گل بی خار از حجت الاسلام سیدفضل الله رضازاده
یک گل بی خار بنگر تو به یک گلزار نیست
گر گلی خواهی بچینی خالی از آزار نیست
آن گل بی خار کز عطرش دو عالم گشته شاد
جز محمد با علی و عترت اطهار نیست
آن درختی را که طیب خوانده در قرآن خدا
که نظیر او به خوبی بین این اشجار نیست
شاخه هایش عترتد و پیکرش زهرا بود
ریشه ی آن طیبه جز احمد مختار نیست
نفس پیغمبر که در قرآن خدا فرموده است
معدن جود و کرم جز حیدر کرار نیست
آنکه با زهرا و آن نور دو چشمش در سه شب
کرد اثاری مه در عالم چنان ایثار نیست
به چه زیبا میوه دارد این درخت طیبه
که نظیر عطر و بویش نزد یک عطار نیست
حضرت مهدی که باشد شاخه ای از این شجر
مشکلات ما کند حل و بر او دشوار نیست
ای ولی الله ای مهدی بکن بر ما نظر
غیر تو ای نور حق بر ما کسی غمخوار نیست
یوسف زهرا توئی و عاشقان در انتظار
بهر عاشق شربتی شیرین تر از دیدار نیست
واسطه فیضی تو بین خالق و مخلوق او
بی ولای تو رهی بر خالق غفّار نیست
چو توئی شمس ولایت ای ولیّ امر ما
همچو نور روی تو در بین این انوار نیست
ای ولیّ الله اعظم ای شه دربان ملک
کیست در عالم که محتاج به آن سرکار نیست
چون که گردد ظاهر، او از بهر نشر دین حق
هیچ سازش با ستمکاران دگر در کار نیست
بر تنش دِرع پیمبر بر سرش دستار او
غیر ابر رحمت حق زبر آن دستار نیست
چون ببارد ابر عدلش بر خلائق در جهان
جز گل الفت دگر در شهر و کُسهار نیست
بر سر چشمه کنار هم روند آن گرگ و میش
پس دگر از گرگ و میشی آن زمان فرّار نیست
زندگی با عدالت را که باشد چون بهشت
جز به دست حضرت مهدی کوثر وار نیست
چشمه ی فیض الهی چونکه باشد آن ولی
هیچ نهری همچو نهر عدل او سرشار نیست
بی محافظ هر کجا در بین مردم می رود
عاشقش هستند مردم چونکه بد رفتار نیست
می رسند در خدمتش مردم به هر صبح و ماء
چونکه بهر بررسی حاجب به آن دربار نیست
این جهان را او کند روشن ز انوار علوم
مثل آن نور خدا در بین این اخبار نیست
او نریدُ ان نَّمُنَّ را خواند و آگاهی بداد
که بجز مهدی مراد از آیه و اخبار نیست
گفت انجز ما وعدتَ لی همان موعود حق
چونکه این وعده ز بهر سایه ی ابرار نیست
می کُشد او این ستمکاران خون آشام را
پس دگر یک کافری با مسلمی هم دار نیست
روی گیتی را منوّر می کند از دین حق
هیچ از ادیان باطل در زمین آثار نیست
این زمین را یکسره وارث بگردند صالحین
چونکه در روی زمین یک دانه از فجّار نیست
آن عصای موسی عمران ببلعد سِحرها
حاجتی دیگر به تانک و توپ و یک سیار نیست
تحت فرمان ولی مطلقند چون ابر و باد
حاجتی دیگر برای او به یک طیّار نیست
دست الله است مهدی و هم او عین الله است
فاش می گویم چنین زیرا که از اسرار نیست
این (رضازاده) کند جان را فدای مقدمش
چونکه بهر یار جز این جان بی مقدار نیست