شعر چهاردهمین قرن شهادت امام علی (ع) از مصطفی هادوی

شعر چهاردهمین قرن شهادت امام علی (ع) از مصطفی هادوی

ندای قَد قُتِلَ 


ندای ( قد قُتِل ) بعد چارده قرن
فکند زلزله چون بوتراب را کشتند 

 شکست پشت زمین زین مصیبت عظما
چرا که مرشد هر شیخ و شاب را کشتند 

 دریغ و درد که دون همتان نا بخرد
میان ظلمت شب آفتاب را کشتند 

 رسید نغمه ( فُزُت ) ز خاک تا افلاک
چرا که عامل ام الکتاب را کشتند 

   روی صبح زخمی شد ، ز تازیانه شب
فروغ دیدۀ ختمی مآب را کشتند 

 حساب روز قیامت مگر ز خاطر رفت
ز فرط جهل که صاحب حساب را کشتند 

 کسی که عقده گشا بود و باب رحمت بود
دریغ و درد که آن فتح باب را کشتند 
 
فغان ز جور ستم پیشگان که از ره کین 
ز روی جهل و ستم آن جناب را کشتند 

 کسی که بحر سخا بود و ابر رحمت بود
به آسمان صفا آن سحاب را کشتند 

 «شهیر» آتش دل کی دگر شود خاموش
چرا  که  حامی  اسلام   ناب   را   کشتند 

***** 

نقطۀ پرگار عالم امکان 


چو کرد جلوه به عالم جمال لم یزلی
گل بهار شکوفا شد از جمال علی 

 پس از گذشت زمان بعد چارده قرن
نبوده است به عالم کسی مثال علی 

 ز وصف و قدر و کمالش چه می توان گفتن
که عالمی شده مبهوت از کمال علی 

 تمام عالم امکان یکی چو قطره بُوَد
به پیشِ بحر گهر زای بی مثال علی 

 حیات تازه بجانش دمیده هر که گرفت
ز دست ساقی باقی می وصال علی 
 
علی است نقطۀ پرگار عالم امکان 
همه خصال نکو هست در خصال علی 

 زبان الکن من نقل کی تواند کرد
که هست نقل محافل همه مقال علی 

مقام و منزلتش در بیان نمی گنجد
ببین جمال علی و بگو جلال علی 

همین بس است «شهیرا» تو را به هر دو جهان
که در سرت بُوَد عشق علی و آل علی

مصطفی هادوی
(شهیر اصفهانی)