واژه اکمال دین در فرهنگ غدیر

واژه اکمال دین در فرهنگ غدیر

اکمال · کامل کردن, تمام کردن (مصدر ) کامل کردن تمام نمودن رسانیدن : اکمال نفوس . جمع : اکمالات . · قی به معنی قی و استفراغ باشد دین · یکی از ایزدان در آیین زردشتی موکل بروز بیست و چهارم هر ماه شمسی ( دین روز ) . · ( اسم ) 1 - نام ایزدیست . 2 - روز بیست و چهارم هر ماه شمسی . 3 - آیین کیش جمع ادیان . 4 - راه روش . یا دین اسلام اسلام . یا دین محمدی اسلام واژه كمال در لغت مقابل نقص به كار مى‏ رود و هنگامى چيزى بدان متصف شود كه هدف مورد نظر را بر آورده نمايد بنابراين تعيين دقيق حد و مرز معناى آن وابسته به هدفى است كه از متعلق آن مد نظر است. هنگامى كه اين واژه براى دين به كار مى ‏رود اول بايد هدف آورنده آن را شناخت. قدر جامع و مشترك همه اديان الهى كه همان دين پذيرفته شده در نزد خداى سبحان است، اسلام است؛ ان الدين عندالله الاسلام(1)؛ و اگر كسى غير از آن دينى را انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد و من يتبغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه.(2) و معناى دين در واقع تسليم و انقياد و فرمانبردارى در برابر خداى سبحان و فرمان هاى اوست و به عبارت ديگر دين در لغت به معناى خضوع و انقياد در برابر برنامه و مقررات معيّن مى ‏آيد و در قرآن به معناى مجموعه معارف و احكام و مقرراتى اطلاق شده كه از جانب خداى سبحان نازل گشته تا برنامه زندگى بندگان باشد و مردم نيز بايد در برابر آن مقررات و معارف تسليم و منقاد باشند و دين در قرآن به كمال وصف شده است و حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز آن را به كمال وصف كرده است. از جمله در خطبه 86 فرمود: خداى سبحان كتاب و قرآن را بر شما نازل كرد كه بيانگر همه چيز است و تمام امورى كه به هدايت و سعادت و نجات انسان‏ها مربوط است در آن بيان شده است و پيامبر را آن مقدار در ميان شما عمر داده كه براى شما و او دينى را كه مورد رضاى اوست و در كتاب آسمانى اش نازل كرده كامل نمايد و بر زبان پيامبرش اعمالى را كه بر شما لازم بود رسانده است.(3) در روز غدير با نصب على ابن ابيطالب (عليه السلام) دين كامل شد زيرا رهبرى پيدا كرد كه هم دين شناس است و هم عادل و معصوم است و هم دين را در همه ابعاد زندگى فردى و اجتماعى اجرا مى‏كند. امام باقر(عليه السلام)فرمودند: دين داراى پنج پايه است: 1- نماز 2- زكات 3- حج 4- روزه 5- ولايت. از حضرت سئوال شد كدام يك از اين پنج پايه ارزشمندتر است؟ فرمود: ولايت با فضيلت‏ترين و با ارزش‏ترين آنهاست و براى اين كه كسى خيال نكند كه ولايتى كه افضل بناهاى اسلام است به معناى محبت و اعتقاد به حقانيت اهل بيت و يا ولايت تكوينى است فرمود: ولايت كليد و مفتاح همه آنها و والى دليل بر آنهاست.(4) با توجه به اين كه دين خدا كامل است و در روز غدير به كامل بودن خبر داده است لازم است بدانيم كه كمال دين تنها به بيان احكام الهى نيست بلكه اين دين به مبيّن و شارح معصوم و مجرى معصوم دارد كه هم دين را به طور صحيح بيان كند و هم از تحريف و ايجاد بدعت در دين جلوگيرى نمايد و هم آن را به طور صحيح و كامل اجراء نمايد و اين، تحقق پيدا نمى‏كند جز اين كه پيامبر مسئول اين وظيفه مهم را مشخص نمايد و از اين رو در روايات، كمال دين را به ولايت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى‏داند و اين امر در روز عيد غدير خم تحقق پيدا كرده است. آیه اکمال دین «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً؛(5) امروز کافران از دین شما ناامید شده اند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمتم را براى شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام براى شما دین و آیین باشد.» شرح واژه هاى آیه یوم در چهار معنا استعمال شده است: 1. مدّت زمانى که از طلوع فجر آغاز و به غروب خورشید ختم مى شود. بنابراین معناى یوم در مقابل لیل است مانند: «یوم سبتهم»(6) و «فعدّةٌ من أیّام اخر»(7) 2. به معناى مجموع شبانه روز، مانند نماز یومیّه. 3. به معناى عصر، روزگار و برهه اى از زمان، همچون: «تلک الایّام نداولها بین النّاس».(8) 4. به معناى مرحله، چنان که درباره خلقت آسمان و زمان فرمود: «فى ستّة أیّام».(9) الف و لام الیوم در آیه اکمال، براى عهد است و اشاره به روز معیّن و مشخّصى دارد که نزد گوینده و شنونده معلوم است. بدین ترتیب، واژه الیوم به معناى امروز در مقابل دیروز و فردا مى باشد و الیوم دوم تأکید و تکرار آن براى اهمیت آن روز بزرگ است. تمام شدن یک چیز بدین معنى است که به جایى برسد که تمام اجزاى آن بدان ملحق شود و احتیاج به چیز دیگرى نداشته باشد، در حالى که ناقص، به اشیاى خارج از خودش احتیاج دارد.(10) کمال شى ء به این است که به جایى برسد که غرض از آن شى ء حاصل شود.(11) دین در لغت به معناى خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات معین است(12) و در اینجا بر مجموعه احکام و معارفى اطلاق شده که از جانب خداى سبحان نازل گشته تا برنامه زندگى بندگان او باشد. اسناد اکمال به دین نشان مى دهد که چیزى به این مجموعه اضافه شده است ولیکن از سنخ سایر اضافات نیست، بلکه از امورى است که تغییر اساسى در دین ایجاد کرده و آن را از جهت عمودى پیش برده است. ذکر کلمه لَکُم براى اشاره به این است که در اکمال دین ، منفعت و مصلحت مکلّف ملاحظه شده است.

روایات مؤیّده
روایات فراوانى از طرق معروف اهل سنّت و شیعه نقل شده است که به صراحت بیان مى کنند که آیه اکمال در روز غدیر خم و به دنبال ابلاغ ولایت على(ع) نازل گردید. در ادامه به نمونه هایى اشاره مى شود:
  •  حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب «ما نزل من القرآن فى علىٍ(ع)» از ابوسعید خدرى (صحابى معروف) نقل کرده که پیامبر(ص) در غدیر خم على(ع) را به عنوان ولایت به مردم معرفى کرد و مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت لکم...»نازل شد. در این هنگام، پیامبر اکرم(ص) فرمود:
     «اللّه اکبر على اکمال الدّین و اتمام النّعمة و رضى الرّبّ برسالتى و بالولایة لعلىّ (ع) من بعدى ثم قال من کنت مولاه فعلىّ مولاه...؛(13) اللّه اکبر بر کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و خشنودى خداوند از رسالت من و ولایت على(ع) بعد از من. سپس فرمود: هر کس من مولاى اویم، على(ع) مولاى اوست. خداوندا! آن کس که او را دوست بدارد، دوست بدار و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار! هر کس که او را یارى کند، یارى اش کن و هر کس دست از یاریش برداشت، دست از او بردار!»
  • جلال الدین سیوطى این گونه نقل کرده است:
     «لمّا نصب رسول اللّه(ص) علیّاً یوم غدیر خمٍّ فنادى له بالولایة هبط جبرئیل علیه بهذه الآیة (الیوم اکملت لکم دینکم؛(14)وقتى که پیامبر خدا(ص) در روز غدیر خم على بن ابى طالب(ع) را به جانشینى خود نصب کرد و به ولایت او ندا داد، جبرئیل با آیه «امروز دین شما را کامل کردم...» بر آن حضرت نازل شد.»
  •  امام باقر(ع) فرمود:
    «آخر فریضةٍ انزلها اللّه تعالى الولایة ثمّ لم ینزل بعدها فریضةً ثمّ نزّل (الیوم اکملت لکم دینکم) بکراع الغمیم؛(15) آخرین فریضه اى که خداى تعالى نازل کرد، ولایت بود که پس از آن فریضه اى را نازل نکرد. آن گاه آیه (الیوم اکملت لکم دینکم) را در منطقه کراع الغمیم (نام وادى بین مکه و مدینه که در حوالى جحفه واقع شده و ماجراى غدیر در آن اتفاق افتاده است.) نازل کرد.»
و به طور کلّى، در کتاب الغدیر شانزده روایت در این زمینه، ودر تفسیر برهان و نور الثقلین ده روایت از طرق مختلف نقل شده که این آیه درباره على(ع) و در روز غدیر خم نازل گردیده است.(16)
  • مرحوم علامه سید شرف الدین مى نویسد: «نزول این آیه در روز غدیر در روایات صحیحى از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده و اهل سنّت، شش حدیث با اسناد مختلف از پیامبر(ص) در این زمینه نقل کرده اند که صراحت در نزول آیه در این جریان دارد.»(17)
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمود:
«يوم غدير خم افضل اعياد امتى و هو اليوم الذى امرنى الله تعالى ذكره فيه بنصب اخى على ابن ابيطالب (عليه السلام) علماً لامتى يهتدون به من بعدى و هو اليوم الذى اكمل الله فيه الدين و اتمّ على امتّى النعمة و رضى بهم الاسلام ديناً؛(18) روز غدير خم از با فضيلت‏ترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كه خداى سبحان به من امر كرد تا برادرم على را به عنوان نشانه امتم منصوب كنم تا آنها بعد از من به وسيله وى هدايت شوند و اين روز همان است كه دين در آن كامل شده و نعمت بر امتم تمام گرديد. و اسلام به عنوان دين براى آنها پسنديده شده است.»
در حديث ديگرى امام رضا(عليه السلام) فرمود: «و امرالامامة من تمام الدين(19)؛ تمام و كمال دين به امر امامت است.»
 سرّ آن همان است كه گفته شد، امام هم اين را تبيين مى‏كند و هم از تحريف آن جلوگيرى مى‏نمايد و هم نمى‏گذارد در دين بدعت ايجاد شود و هم دين را درست اجرا مى‏كند.

پی نوشت ها

1. سوره آل عمران، آيه 19.
2.همان، آيه 85.
3.نهج البلاغه، خطبه 86.
4.اصول كافى، ج 2، ص 18.
5. سوره مائده، آیه 3.
6. سوره اعراف، آیه 163.
7.سوره بقره، آیه 184:»پس تعدادى از روزهاى دیگر.«
8. سوره آل عمران، آیه 140، »و ما این روزها را بین مردم مى گردانیم.«
9. سوره اعراف، آیه 54،»در شش روز«.
10. المفردات راغب اصفهانى، دفتر نشر الکتاب، ص 76 - 75.
11. همان، ص 441.
12. ظهور ولایت در صحنه غدیر، محمد صفایى،نشر اسراء، 1380ش، ص 47.
13. فرائد السمطین، محمد جوینى، بیروت، مؤسسة المحمودى، 1398 ق، ج 1، ص 78، ح 46 و 47؛ الغدیر، علامه امینى، تهران، دارالکتب السلامیة، ج 1، ص 230.
14. درالمنثور، سیوطى، ج 3، ص 19؛ ر.ک: الغدیر، ص 232 - 231.
15. نورالثقلین، جوینى، ج 1، ص 588.
16. الغدیر، ص 237 230، تفسیر برهان، ج 1،ذیل آیه 3 مائده، به نقل از: تفسیر نمونه، ج 4، ص 267.
17. المراجعات، سید شرف الدین چاپ چهارم، ص 38.
18. تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 589.
19.همان.