چرا با وجود سفارشات مکرر پیامبر (ص) مردم حضرت زهرا (س) را رها کردند؟

چرا با وجود سفارشات مکرر پیامبر (ص) مردم حضرت زهرا (س) را رها کردند؟

با همه ی سفارشات پیامبر چرا مردم فاطمه سلام الله علیها رها کردند؟
ديدن ابوسفيان‌ سخت نيست، همچنان‌كه ديدن ديگر مظاهر دنيايي سخت نيست.
ولي ديدن اميرالمؤمنين‌علي سخت است، اگر مي‌شد با همين عقل و شعور عادي علي را ديد، در صدر اسلام خيلي‌ها مي‌ديدند و برخی اتفاقات نمی افتاد.
در صدر اسلام چه فکري بر ذهن مردم حاكم بود كه نتوانستند با آن همه توجّهي كه پيامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم نسبت به فاطمه‌زهراسلام الله علیها به مردم داد، او را ببينند؟
چه بينشي بود که در آن بينش نور فاطمه سلام الله علیها برايش ناپيدا بود، و از نور فاطمه‌اي که مي‌توانستند وليّ‌‌الله زمان خود، يعني اميرالمؤمنين‌علي علیه السلام را ببينند، محروم شدند؟ نه علي را ديدند، نه فاطمه را، فاطمه‌اي كه پيامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم به همة مردم معرفي‌اش كردند. به‌طوري كه راوي مي‌گويد: روزي پيامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم از منزل خارج شدند در حالي‌ كه دست فاطمه‌ سلام الله علیها را گرفته بودند، فرمودند: هر كس ايشان را شناخته كه مي‌شناسد و هر كس وي را نشناخته بداند كه او فاطمه دختر محمّد است، و پاره‌اي از جان من است، او قلب و روحِ ميان دو پهلوي من [و وجود من] است، هر كس او را بيازارد، مرا آزرده و هر كس مرا بيازارد، خدا را آزرده است.
اين‌كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم مي‌فرمايند: فاطمه روح و قلب من است و هر كس او را بيازارد، عملاً خدا را آزرده است. يعني اي مردم! فاطمه چراغ روشن آينده است تا بتوانيد حق را از باطل تشخيص دهيد. حالا كه خودتان نمي‌توانيد به مقام قدسي او آگاهي پيدا كنيد، لااقل از نقش زميني او كه نمايانگر جبهة حق از باطل است غافل نباشيد، لااقل با چشم او حادثه‌ها را ارزيابي كنيد. و شيعه همه تلاشش اين بود كه لااقل با چشم فاطمه حادثة بعد از رحلت پيامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم را ارزيابي كند. و به همين منظور پيامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم بارها فاطمه سلام الله علیها را به مردم معرفي كردند.
مگر نه اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند فاطمه قلب و روح من است؛ چرا اصحاب که همه هدایتگر به بهشتند مورد غضب فاطمه سلام الله علیها شدند؟!
چرا به جای اینکه حرمت او و خانه اش را نگه دارند، با مشعل های آتش به سوی او رفتند؟!
چرا برای برای بیعت گرفتن آنقدر عجله به خرج دادند!؟
آیا آنقدر خشونت لازم بود؟!