مسمط ترکیب بند در وصف مولی الموحدین علی بن ابیطالب

مسمط ترکیب بند در وصف مولی الموحدین علی بن ابیطالب

کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)
کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمومنین امام علی(ع) در روزهای چهارشنبه25 دیماه (افتتاحیه کنگره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان) و اختتامیه کنگره  26 دی 1398 در موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)‌ برگزار گردید. دبیر خانه کنگره از تاریخ دهم خرداد الی 30 آبانماه شروع به اعلام فراخوان و دریافت آثار در ۳۴ محور در بخشهای مقاله(475اثر)-پایان نامه(69اثر)-کتاب(131اثر)-شعر(305اثر)- هنرهای تجسمی (102اثر)انجام داد.در مجموع  ۱۰۸۲ اثر به دبیرخانه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ ارسال شد. بعد از ارزیابی اولیه، و نهایی و معرفی آثار برگزیده  مقالات منتخب در کتاب کنگره مقالات منتشر شد.

به نام نامی حیدر قلم به دست شدم
علی شراب طهوراست، من که مست شدم

تبارکَ و تعالی، زنیست هست شدم
خدا پرست شدم تا علی پرست شدم

میان این دو پرستش هنوز حیرانم
گهی به سجده ام این می‌کشد گهی آنم


بشر که قدرت فهمیدنش همین قدَر است
چگونه فرض کند مرتضی علی بشر است؟

نه ممکن است نه واجب، علی کسی دگر است
مسلّم است خدا نیست از بشر که سر است

به عجز خم شو زانو بزن در این درگاه
بگو که اشهد انّ علی ولی الله


به ما نگیر امیرا ! که کفرمان به لب است
جنون شاعری است و کنایه از ادب است 

به هرجهت کمی اغراق نیز مستحب است
چقدر نام علی در دهان ما رطب است

سه هو کشیدم و رفتم به عالم بالا
هو العلی و هو العالی و هو الاعلا


من آتشم که نگیرد دلم قرار از تو
مسلّم است که لا یُمکِنُ الفِرار از تو

به جز نگاه نداریم انتظار از تو
مرا بکش که بمانم به یاد گار از تو

شهید گوشه چشمت تلف نخواهد شد
بهشت هم ببرندم نجف نخواهد شد


نه حِمیَری، نه کُمیتم نه دعبلم، اینم
فقط پر است زعشق علی مضامینم 

به غیر ساقی کوثر نپرس از دینم
خلاصه کورم و غیر از علی نمی‌بینم

که سرّ عاشقی ام پیش مرتضی علنی است
بگو که کور تو مشتاق " مَن یَمت یَرنی "است



چقدر تا بشناسم تو را زمان برداشت
مگر که عشق تو را ساده می‌توان برداشت

خدا که پیش تو سد های آسمان برداشت
" تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت "

نخواست در قد و اندازه بشر باشی
اراده کرد که از کائنات سر باشی


چه محشری است که، قُد دَلّ ذاته بالذّات
هُوَ الشّفیع ُ بِحقٍ، بعَرصة ِالعَرَصات

خوشیم ما به همین، فی حیاتنا و ممات
بگیر دامن " شمسُ الضُّحاء فی الظلمات

که حیدر است دو عالم کلید باب نجات
" به طاق ابروی مردانه علی " صلوات


خدا بدون علی مسجدالحرام نداشت
بقای کعبه بدون علی دوام نداشت

علی نبود که بتخانه احترام نداشت
طواف سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت

به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت
علی که شد متولد در آن، ورق برگشت


گرفت خاک، زنعلین بو تراب شرف
خدا برای همین ریخت، دُر به پای نجف

کسی که خاک رهش نیست عمر کرده تلف
قیامتی است که " لا یُدرَک و لا یوصَف

جهان و هر چه در آن است نیست قابل او
زبان ناطقه لال است در فضائل او


زمین که نقطه کوری در آسمان علی است
فلک چراغ شبستان آستان علی است

ملک سه نوبته نهج البلاغه خوان علی است
قلم گرسنه یک خطبة البیان علی است

و عنده کلماتی که ما نمی‌دانیم
علی پر از کلماتی که ما نمی‌دانیم


گشود یک تنه راه نجات را حیدر
سپرد دست پیمبر برات را حیدر

شبی که برد دل کائنات را حیدر
شکست پشت هبل های لات را حیدر

به خواب رفت و بر آشفت خواب گیتی را
بنازم آن جگر لیلةُ المَبیتی را


به عزم حمله اگر ذوالفقار بر خیزد
سر است و دست، که در کارزار می‌ریزد

که زَهره دارد با مرتضی در آویزد ؟
ببین که تیغ به دست علی است یا ایزد ؟

چنان به روز احد ذوالفقار هو هو زد
که در مقابل او مرگ نیز زانو زد


کشید روز ازل تا کمان ابرو را
تمام عرش گرفتند ذ کر یا هو را

بکِش به خاک سر کوی مرتضی رو را
علی است آن که ملک سجده می‌کند او را

همین که نام علی را به عرش می‌بردند
پیمبران اولو العزم غبطه می‌خوردند


دعا به نام علی مستجاب بر می‌گشت
همیشه با نظر بوتراب بر می‌گشت

علی که ماه زکویش خراب بر می‌گشت
به یک اشاره او آفتاب بر می‌گشت

چنان کشیده عبای عبو دیت بر دوش
که در نماز علی تیر می‌رود از هوش


به گوش ما چه پیامی گذاشت روز غدیر
نبی چه حسن ختامی گذاشت روز غدیر

عجب شراب مدامی گذاشت روز غدیر
خدا چه سنگ تمامی گذاشت روز غدیر

کنار دست پیمبر عجب وزیری بود
غدیر و خم، چه مراعات بی نظیری بود


بیا که دست خداوند در زمین این جا ست
اساس مذهب و اصل اصول دین این جا ست

تمام هستی طاها و یا و سین این جا ست
بیا که قائدُ غُرِّ المُحَجَّلین این جا ست

عمود خیمه " اکملت ُ دینُکم " علی است
بنوش، ساقی روز غدیر خم علی است

چه خوش شناخته ای نازنین امیرت را
هزار رحمت حق باد ذات و شیرت را

بنازم آن قلم نافذ دلیرت را
بیار حضرت علّامه الغدیرت را

بر این کرانه گسترده میمهانم کن
بریز باده و آسوده از جهانم کن


قیامتی است علی ، در میان اوراقم
حواری علی ام مثل جُرج جرداقم

گدای در بدری،  مستحق انفاقم
برای دیدن رویش به مرگ مشتاقم

خلاصه این که ند یدیم در قفای علی
نه ابتدای علی را نه انتهای علی

عباس شاه زیدی ـ خروش اصفهانی

 

این مقاله در جلد ششم کتاب کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ موجود می باشد.جهت استفاده از متن کامل مقاله به لینکهای زیر مراجعه کنید