شعر چهاردهمین قرن شهادت امام علی (ع) از محمدرضا لطیفی
بهشت خداوند، شهر دل، نجف است
در این حوالی و شاید در این حوالی تر
که هست حال من و شعر و عشق عالی تر
در این حوالی و در سینه ای که بی تاب است
که بدر صبر شده در غمی هلالی تر
چهارده سده بعد از شهادت مولاست
هنوز جام عدالت ز پیش خالی تر
*****
چهارده سده از مرگ بو تراب گذشت
چقدر حال جهان خسته و خراب گذشت
پس از شهادت عالیجناب حضرت عشق
شبانه روز جهان ، غرق اضطراب گذشت
*****
چهارده سده کار جهان پر آشوب است
ولی به عشق شما حال عاشقان خوب است
*****
بگو بهشت خداوند ، شهر دل ، نجف است
بگو بدون ولایت ، حیات ، بی هدف است
چقدر خوب مرا شیعه ی علی ، نام است
چقدر سعد سر آغازم و سرانجام است
*****
کسی شبیه من خسته عاشقی جوید
نشسته است و ز چشمان یار می گوید:
منم که بلبل طبعم ز عشق گویا شد
خمار چشم علی را ز شوق جویا شد
علی که پای من خسته کعبه تا کوفه
به شاهراه وصالش به شوق پویا شد
*****
علی که بعد شهادت چهارده قرن است
هنوز آینه ها مبتلای او هستند
علی که این همه قرن است هر چه آزاده است
به سرزمین عدالت فدای او هستند
تمام مردم آزاده در تمام جهان
هنوز عاشق او آشنای او هستند
*****
امامم امام فاطمه سلام الله است
چهارده شده تعداد قرن های فراق
چهارده سده ظلم و خیانت است و نفاق
چگونه من بسرایم غم مکرر را
که بو هریره گرفته است جای بوذر را
اگرنه داعش وحشی سقیفه ای فام است
چرا جنایتشان تحت نام اسلام است
ولی هنوز امامم امام فاطمه است
ز شور عشق به جانم هنوز زمزمه است
هنوز بوی شهادت پر است در جانم
هنوز مرتضوی - فاطمی است ایمانم
چهارده سده بعد از شهادتت مولا
بود تمام وجودم پر از حضور شما
محمدرضا لطیفی
(اصفهان)