اشعار ابو تمام طائی درباره غدیرخم
شاعر معروف عرب و عربیت ابو تمام طائی ادیب قرن دوم و سوم در موضوع غدیر خم چنین می گوید:
و یوم الغدیر استوضح الحق اهله
بضحیآء لا فیها حجاب و لا ستر
«و در روز غدیر حق مىخواستب راى اهلش واضح شود
در روز روشن آفتاب برآمده که در آن هیچ حجاب و پردهاى نبود.
اقام رسول الله یدعوهم بها
لیقربهم عرف و یناهم نکر
رسول خدا على را بر پا داشت، و مردم را در آن روشنائى فراخواند،
تا اینکه شایستگى و پسندیدگى به آنها نزدیک شود، و زشتى و بدى از آنها دور گردد.
یمد بضبعیه و یعلم انه
ولى و مولاکم فهل لکم خبر
دو بازوى على را به بالا مىکشید، و مردم را اعلام مىنمود که اوست
ولى خدا و مولاى شما! پس آیا شما چنین علم و اطلاع حاصل از مشاهده را دارید؟!
یروح و یغدو بالبیان لمعشر
یروح بهم غمر و یغدو بهم غمر
پیامبر با بیان و وضوح، شب و صبحگاه به جماعتى رفت و آمد داشت که شبانگاه آنها در ظلم تشدید فرو مىرفتند،
و صبحگاه نیز در ظلمتشدید فرو مىرفتند.
فکان لهم جهر باثبات حقه
و کان لهم فى بزهم حقه جهر
و آن جماعت چنان بودند که براى اثبات حق على و اعتراف به آن، سخن خود را بلند و آشکارا کردند،
همچنانکه براى گرفتن و ستردن حق على نیز سخن بلند کرده و آشکارا نمودند».