جایگاه امامت از نگاه حضرت زهرا (علیها السلام)
کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)
کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمومنین امام علی(ع) در روزهای چهارشنبه25 دیماه (افتتاحیه کنگره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان) و اختتامیه کنگره 26 دی 1398 در موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع) برگزار گردید. دبیر خانه کنگره از تاریخ دهم خرداد الی 30 آبانماه شروع به اعلام فراخوان و دریافت آثار در ۳۴ محور در بخشهای مقاله(475اثر)-پایان نامه(69اثر)-کتاب(131اثر)-شعر(305اثر)- هنرهای تجسمی (102اثر)انجام داد.در مجموع ۱۰۸۲ اثر به دبیرخانه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع) ارسال شد. بعد از ارزیابی اولیه، و نهایی و معرفی آثار برگزیده مقالات منتخب در کتاب کنگره مقالات منتشر شد.
چکیده
در آموزههای اسلامی، ولایت و امامت یکی از اصول اعتقادی و زیربنای زندگى اجتماعى، سیاسى و فرهنگى مسلمانان میباشد. امامت در باور شیعه از جایگاهى خاص برخوردار است تا جایىكه از نماز، روزه، حج، و جهاد نیز برتر و بالاتر میباشد. زیرا امامت تداوم و استمرار رسالت است که در اداره امور نظام اجتماعى و مسلمان از همان شأن و جایگاهى برخوردار میباشد كه رسول خدا(ص) برخوردار است.
سیره عملی و نظری حضرت زهرا(س) در بیان ضرورت و جایگاه امامت و دفاع از حریم ولایت پس از رحلت پیامبر اكرم(ص) تا زمان شهادتش، از فرازهاى مهم تاریخ اسلام میباشد که تعیینکننده محور ارزشهای اجتماعى و سیاسى در حركت تاریخى اسلام است.
ازاینرو، پژوهش حاضر میکوشد با نگاه توصیفى ـ تحلیلى، نگرش حضرت زهرا(س) درباره جایگاه ولایت و امامت در نظام هستی كه باهدف حاكمیت بر محور حق و عدل است را، به تصویر بکشد، که توجه به فرازهایی از خطبهها و فرمایشات آن حضرت(س) درباره امامت، نشان میدهد که امامت در معرفت به توحید، نبوت، سعادت انسان، نظم اجتماعی، ایجاد وحدت در جامعه بشری یک امر ضروری هست.
مقدمه
حوادث و وقایعی كه در حیات بشر پدید میآیند، هرکدام بهنحوى در سرنوشت بشریت مؤثرند و طبعاً طرز برخورد با آن وقایع باید مسئولانه باشد؛ زیرا اسلام دینى است كه انسان را به موضعگیری مثبت در رابطه با جهان و واقعیتهای آن دعوت میکند و میخواهد در رابطه با حوادث و جریانات بیتفاوت نباشد.
براساس این معیار، میتوان فاطمه زهرا(س) را از پیشروان حركت اسلامى دانست كه همچون سیاستمدارى قهار درصحنه زندگى ظاهر میشود. بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)؛ پرجنجالترین موضوع در بین امت اسلامی، موضوع ولایت و امامت امت بوده است؛ عدهای با ایجاد انحراف در مسیر ولایت و امامت، حوادثى را براى دنیاى اسلام پدید آوردند كه آثار آن بهمرور براى عالم اسلام تلخ و ناگوار میباشد.
ولایت و امامتی که توسط خدای تعالی و رسول گرامی اسلام(ص) تا آخرین لحظات حیات آن حضرت جایگاهش برای مردم تعیین و روشن گردیده بود؛ اما بعد از رحلت آن حضرت(ص) جریانی سعی نمود حکومت و اقتدار اسلام را به نفع خود تغییر دهد و از مسیر اصلیاش خارج نموده؛ رهبری و ولایت امت اسلامی را بر عهده بگیرد و در مقابل، عدهای که در رأس آنها خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، همواره با بهترین تدابیر و تحمل سختترین شرایط، به جهت حفظ اسلام و جلوگیری از گمراهی امت اسلامی، از آن دفاع و حمایت نمودند؛ زیرا امامت مرز بین حق و باطل و هدایت و گمراهی میباشد، همانطور که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَنْ مَاتَ وَلَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ، مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة»؛ «هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.» (مجلسی، بحارالأنوار، ج32، ص321؛ تفتازانی، شرحالمقاصد فی علمالکلام، ج2، ص275).
در روایت دیگری میفرماید: «علیّ مع الحق و الحق مع علیّ حیث کان؛ علی با حق است و حق با علی است هرجا که باشد» (هیثمی، مجمعالزوائد، ج7، ص236). چون طبق فرمایش حضرت زهرا(س)حضرت علی (علیه السلام) مرکز دایره امامت است (دشتی، نهجالبلاغه، ص44)، لذا امامت مرز بین حق و باطل است.
ازاینرو اولین و باعظمتترین حامی ولایت که جان خویش را در این راه فدا نمود، پاره تن رسول خدا|، حضرت زهرا(س) بود که با بیان حقانیت ولایت حقه امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حقخواهیهای خویش، پایههای حاکمیت ظلم و الحاد را متزلزل ساخت و آب حیاتی در پیکره درخت ولایت و امامت جاری نمود که پس از قرنها، همچنان جاری است و روزبهروز با تمام طوفانها و خطراتی که درخت ولایت را مورد تهاجم خود قرار داده است، آن را قویتر و مستحکمتر و بارورتر مینماید. تا با ظهور منجی بشریت، این درخت حیات طیبه، به باروری کامل برسد.
{أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِی السَّماء} (ابراهیم/24).
ازاینرو در این تحقیق سعی نمودهایم، ضرورت و جایگاه امامت را از منظر صدیقه طاهره(س) مورد بررسی قرار دهیم؛ با این دغدغه که حضرت زهرا(س) وجود خود را فدای ولایت و امامت نمود و امامت در نگرش ایشان از چه جایگاه و ضرورت در نظام هستی برخوردار است؛ زیرا هرچه شخصیت فردی باعظمتتر باشد، توجه او به موضوعی، اهمیت آن را بیشتر مشخص مینماید، حال اگر فردی یکی از چهارده معصوم باشد که سرور همه عالمیان هستند و با تمام هستی خود به دفاع از موضوعی قیام نماید، کاملاً آشکار است که موضوع موردنظر، از نهایت درجه اهمیت از دیدگاه او برخوردار است.
لذا باید امامت را از این دریچه که حضرت زهرا(س)جان مبارک خویش را در راه آن فدا نمود، مورد کنکاش قرار داد. زیرا سعادت دنیوی و اخروی انسان به مسئله امامت گرهخورده است و به اینجهت، امامت و رهبری امت از اهمیت فوقالعاده مهمی برخوردار است و مشاهده میکنیم که موضوع امامت از بدو ظهور اسلام از جانب خدای تعالی و بهوسیله زبان ناطقش یعنی رسول اکرم(ص) بهصورت بسیار جدی و اساسی، همراه نبوت در موقعیتهای مختلف و به انواع گوناگون تبلیغ و بیان گردیده تا هرگونه شک و شبههای را در این موضوع باقی نماند که درنهایت در روز غدیر خم، با عبارت «من کنت مولاه، فهذا علیّ مولاه» (نسائی، خَصائصُ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب (علیه السلام) ، ص101، و طبرانی، المعجم الكبیر، ج5، صص195-212) جداییناپذیری امامت و نبوت، به صریحترین وجهی تبیین شده است.
همچنین در روایتی که در کتب اهلسنت نقلشده، پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرمایند: «ولو أنّ عبد عبدالله عزوجل بین الصفا و المروة ألف عامٍ ثمّ ألف عامٍ ثمّ ألف عامٍ و لم یدرك محبّتنا إلاّ كبّه الله عزوجل على منخریه فی النار ثمّ تلا: {قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى}» (شورى/23)؛ «و اگر بندهی خدای عزوجل را بین صفا و مروه، هزار سال، سپس هزار سال، سپس هزار سال عبادت کند و محبت ما اهلبیت را درک نکند، خدای تعالی او را در آتش میاندازد. سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «بگو: از شما اجری در مقابل رسالتم نمیخواهم، مگر مودت و دوستی با نزدیکانم» (ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص66) که اکثر علمای اهلسنت میگویند منظور از «القربی» اهلبیت پیامبر(ص) است.
احمدبن حنبل در کتاب فضائلالصحابة، از سعیدبن جبیر و ایشان از ابنعباس روایت میکند زمانی که آیه شریفه نازل شد، اصحاب گفتند: این کسانی که قرآن میگوید چه کسانی هستند که مودت آنان واجب شده است فرمود: «علی (علیه السلام) و فاطمه و فرزندان فاطمه(س)» (احمدبن حنبل، فضائل الصحابة، ج2، ص669).
علمای شیعه همه معتقدند که مراد از «القربی» اهلبیت(ع) است که مصداقهای بارز آن علی (علیه السلام) ، حضرت فاطمه(س)، امام حسن (علیه السلام) ، امام حسین (علیه السلام) و نُه امام پس از امام حسین (علیه السلام) هستند که از فرزندان ایشان میباشند (طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص48)، زیرا محبت حقیقی بهدنبالش اطاعت و تبعیت را در عمل و سیره بههمراه دارد. (مطهری، جاذبه و دافعه على (علیه السلام) ، ص59)