اقدامات امام علی (ع) در تقسیم بیت المال

اقدامات امام علی (ع) در تقسیم بیت المال

امام علی (ع) در چند سال زمامداریش تمام کوشش خود را در ریشه کن کردن فقر و الغا امتیازهای طبقاتی به کار برد. آن بزرگوار کوشید تا فقر و تهیدستی، نیاز و حاجتمندی که خلق و خوی اسانی را می میراند و مردم را به ذلت و بدبختی صوق می دهد از بین ببرد و روح مردانگی و آقایی را که به مرور بعد از رحلت پیامبر (ص) از بین رفته بود به حال اول برگرداند. امام به خاطر شناخت کاملی که از برنامه های حیات بخش اسلام داشت و انسان را به حکم قرآن جانشین خدا روی زمین می دانست به خوبی آگاه بود که راه نجات انسانها از ذلت و خواری الغا امتیازات طبقاتی غلطی است که در جامعه حاکم شده و باید با برنامه های انقلابی، همه آنها از بین برود و فقر  تهیدستی ریشه کن گردد.

برپایی مساوات اقتصادی

 امام می خواست همان برنامه مساواتی که در عصر سول خدا (ص) بود را به حال خود بازگرداند و عطایای بی حساب و کتابی که در عصر عمر و مخصوصا در حکومت عثمان به وجود آمده بود در هم بریزد . لذا امام (ع) قبل از انکه پایه های حکومتش استوار شود بیانی دارد که حکایت از اندیشه و تصمیم قاطع آن حضرت بر این حرکت انقلابی مالی دارد آنجا که می فرماید: 
«اگر دو پایم در این لغزشگاه استوار ماند، خیلی چیزها را تغییر می دهم.»[1]
این سخن حاکی از تاسف و نگرانی امام از انحرافاتی است که در جامعه اسلامی آن روز به وجود آمده بود و در جای دیگر هنگامی که در زمان عثمان سعد بن عاص، حق مسلم امام را از بیت المال به منظور محاصره اقتصادی آن حضرت دریغ داشت فرمود: 
بنی امیه از میراث محمد(ص) جز کمی در اختیار من نمی گذارند به خدا سوگند! اگر زنده ماندم همچون شکمبه حیوان که خاک آلود است و قصاب آن را دور می ریزد آنها را از صحنه حکومت بیرون خواهم ریخت [2]
امام (ع) به محض رسیدن به قدرت تمام املاکی که عمر آنها را مخصوص بیت المال گردانیده بود و سپس عثمان آنها را به نزدیکان خود داده بود مالکیت شخصی آنها را ملغی کرد و جزء بیت المال قرار داد و فرمود: 
«سوگند به خدا! اگر به کابین زنها هم در آمده باشد و کنیزکانی با آن خریده باشند همه را به بیت المال برمی گردانم زیار عدالت وسعتی است و کسی که عدالت بر او تنگی کند ستم بر او بیشتر سنگینی می نماید[3]
می توان گفت: بزرگترین اقدام انقلابی حضرت در دوران حکومتش این بود که امتیازات کلیه سران کشور را از آنها گرفت و دستور داد که همه مردم چه نظامی و چه غیر نظامی ، چه عرب و چه غیر عرب، همه به طور مساوی از بیت المال بهره مند شوند، البته این انقلاب مالی و اقتصادی بر جمعی از سران گران آمد کم کم لب به اعتراض گشودند در میان آنان طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعد بن عاص و مروان بن حکم و برخی دیگر از بزرگان قریش و غیره بودند و تا آنجا پیش رفتند که بیعت را شکستند و تحت عنوان خونخواهی  عثمان با امام اعلان جنگ دادند و جنگ جمل را بپا کردند در حالی که خود از تحریک کنندگان قتل عثمان بودند. 

واکنش امام علی (ع) به حرکت های منفی

ولی امام (ع)  مقابل این حرکتهای منفی که می خواست برنامه های اصلاحی و انقلابی حضرت را تحت تاثیر گذارد سخت مقاومت کرد و حتی یک قدم هم عقب نشینی نکرد و هنگامی که بعضی اصحاب ملاحظه کردند که معاویه نسبت به یارانش بخشش بسیار دارد به امام عرض کردند : ای امیرمومنان مردم عموما علاقه مند دنیا هستند و برای آن تلاش می کنند اگر از این اموال مقداری بیشتر به اشراف عرب و به قریش و به کسانی که مخالف و دور شدن آنها دوست نداری می بشیدی وضع بهتر می شد و پراکندگی ایجاد نمی گردید و بهتر می توانستی در میان مردم به عدالت عمل کنی و آنگاه در آخر و پس از استقرار حکومتت بیت المال را به مساوات تقسیم می کردی. حضرت در پاسخ این سخن فرمود:
آیا به من امر مى کنید تا با ستم کردن در حق کسانى که بر آنان حکومت دارم پیروزى بجویم؟!
به خدا سوگند تا شب و روز مى آید و مى رود، و ستاره به دنبال ستاره حرکت مى کند دست به چنین کارى نمى زنم.
اگر مال از خود من بود همه را در پرداخت کردن برابر مى داشتم تا چه رسد به اینکه مال، مال خداست!
بدانید که پرداخت مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است، 
 و این کار شخص را در دنیا سربلندى مى دهد ولى در آخرت موجب سرشکستگى است،
 او را در دیده مردم باارزش اما نزد خداوند خوار مى کند. 
کسى مالش را در برنامه غیر حق و نزد غیر مستحق صرف نکرد مگر اینکه خداوند او را از سپاسگزارى همان مردم محروم کرد، و محبّتشان متوجه غیر او گشت، 
و اگر روزى قدمش بلغزدو به یارى آنان نیازمند شود همان مردم بدترین دوست و پست ترین رفیق خواهند بود.[4]
حضرت در اولین سخنرانی خود به این حقیقت تغییر ناپذیر اشاره کرد و فرمود: 
«من خود از بیت المال شما حتی درهمی برای شما گزندی ندارم تا مادامی که یک ریشه یا شاخه ای از خرما برای من در مدینه برپاست بنابراین شما خود تصدیق می کنید و باور دارید که من از خود جلوگیری می کنم و به شما بخشش بیجا نخواهم کرد.»
عقیل بلند شد و گفت:«تو را به خدا آِا مرا با یک غلام سیاه در مدینه یکسان قرار می دهی؟
فرمود: تو بنشین آیا کسی دیگر اینجا نبود که سخن بگوید؟ آری تو فزونی بر او نداری مگر به سابقه خدمات در اسلام یا تقوا[5]
سخت گیری اما در تساوی و حقوق و لغو امتیازات همه درباره حقوقی بود که بین مجاهدین و یا اشخاص به خاطر حاجاتشان داده می شد زیرا معنا ندارد که در این خصوص سفید و سیاه را بر سیاه یا عرب را بر عجم امتیازی باشد حتی سوابق در خدامت اسلامی و تقوا و غیره موجب تفضیل در گرفتن بیت المال نیست بلکه ارزشهای معنوی نزد خداوند پاداش خواهند داشت.

پی نوشت ها

[5]روضه کافی، ص158

منبع

  • تجلی امامت : تحلیلی از حکومت امیرالمومنین علی (ع) ، مولف: سیداصغر ناظم زاده قمی، الهادی: قم: 1372، ص64-66