نگاهی به الزامات، مبانی و موانع تربیتی کرامت انسان در آموزه‌های حضرت علی (علیه‌السلام)

نگاهی به الزامات، مبانی و موانع تربیتی کرامت انسان در آموزه‌های حضرت علی (علیه‌السلام)

کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)
کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امیرالمومنین امام علی(ع) در روزهای چهارشنبه25 دیماه (افتتاحیه کنگره در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان) و اختتامیه کنگره  26 دی 1398 در موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)‌ برگزار گردید. دبیر خانه کنگره از تاریخ دهم خرداد الی 30 آبانماه شروع به اعلام فراخوان و دریافت آثار در ۳۴ محور در بخشهای مقاله(475اثر)-پایان نامه(69اثر)-کتاب(131اثر)-شعر(305اثر)- هنرهای تجسمی (102اثر)انجام داد.در مجموع  ۱۰۸۲ اثر به دبیرخانه کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ ارسال شد. بعد از ارزیابی اولیه، و نهایی و معرفی آثار برگزیده  مقالات منتخب در کتاب کنگره مقالات منتشر شد.

چکیده

هدف پژوهش حاضر، تبیین الزامات، مبانی و موانع تربیتی کرامت انسان در آموزه‌های حضرت علی(ع)  بوده است. روش پژوهش نیز تحلیلی ـ اسنادی بود که ازجمله روش‌‌های کیفی در حوزه پژوهش‌های علوم انسانی به‌شمار می‏رود. 
در این پژوهش، پس از توضیح و تحلیل مطالبی که در قرآن و متون روایی پیرامون کرامت انسان و انسان‌شناسی حضرت علی(ع)  وجود دارد، برخی اصول و روش‌‌های تربیت کرامت انسان بر اساس نظر ایشان استنباط شده است.
 نتایج نشان داده که تقوا، مبنا و رکن اساسی انسان‌شناسی حضرت علی(ع)می‌باشد. مهم‌ترین الزامات تربیت کرامت انسان در دو بُعد درونی عبارت‌اند از: تقوا، ایمان و اعتقاد، بصیرت و آگاهی، پرهیز از دنیاپرستی، نگرش مثبت و کرامت‌مدار به انسان‌ها و در بُعد بیرونی شامل: امانت بودن مسئولیت، ارزش‌ابزاری موقعیت‌های مختلف زندگی اجتماعی، نگرش اخلاقی به زندگی، مسئولیت؛ فرصتی اخلاقی و معنوی، عمران و آبادانی در کنار وظایف فرهنگی، حقوق و وظایف متقابل، توجه به قدرت و نظارت الهی، توجه به مشارکت و نقدپذیری در زندگی و مدیریت فرصت‌ها. مهم‌ترین موانع تربیت کرامت انسان از دید حضرت علی(ع) عبارت‌اند از: دنیاپرستی، کبر و بخل. در راستای تربیت کرامت، دلالت‌های تربیتی در حوزه مبانی: تقوا، نظم و حساب‌رسی در امور، آزادگی، دادگری و ظلم‌‌ستیزی، زهدورزی، خدمت به خلق و عمل صالح، دانش‌‌اندوزی توأم با عمل و در حوزه روش‌های تربیتی: محاسبه نفس، زهدورزی، محبت، تذکر، معاشرت با صالحان، عفو و تغافل، تنبیه و تشویق، پیش‌گیری و کنترل، روش الگوبرداری. بنابراین، توجه به آموزه‌های حضرت علی(ع)  زمینه تحقق و پرورش صلح در بُعد فردی و اجتماعی را مهیا می‌سازد.
 کلیدواژه‌ها: امام علی(ع) ، تربیت، انسان کامل، کرامت انسانی، صلح.

مقدمه

 شناخت انسان و ابعاد وجودی او مسئله‌ای است که از دیرباز مورد توجه مذاهب، مکاتب و فرهنگ‌های گوناگون بوده است و کم‌تر نظام فکری و فلسفی را می‌توان یافت که به‌گونه‌ای به شناسایی انسان نپرداخته باشد. توجه به انسان تنها به این سبب نیست که او یکی از موجودات این عالم است و باید مورد شناسایی قرار گیرد، بلکه اهمیت انسان‌شناسی از آن‌جهت است که در واقع شناخت ماهیت و حقیقت خویشتن است و راهی برای درک هدف آفرینش انسان می‌باشد. معمولاً مورخان فلسفه، آغاز چنین نگرشی را به سقراط نسبت داده‌اند که با نقل شعار «خودت را بشناس» هدف اصلی فلسفه را انسان‌شناسی قرار داده است و نشانگر این است که آدمی نسبت به خود و حقیقت وجودی خود بی‌اعتنا نبوده است. در آموزه‌های تمام ادیان الهی نیز پس از خداشناسی، شناخت انسان بیش‌ترین اهمیت را دارد تا آن‌جا که یکی از اهداف اساسی انبیا، توجه دادن انسان به خویشتن بوده است (گرامی، مؤلفه‌های غلوّ نزد امامیه، ص‌19).
 لذا چنین به نظر می‌رسد چه در اندیشه فلاسفه، چه ادیان الهی و مکاتب بشری، توجه به انسان و هدف از آفرینش او دغدغه همیشه بشر بوده است. با دقت در اندیشه‌های فلسفی و مکاتب، این موضوع برداشت می‌شود که به انسان از دو دیدگاه می‌توان نگریست، یکی این منظر که «انسان چیست و چه صفاتی دارد»؟ و دیدگاه دوم این‌که انسان چه باید بشود؟ یعنی «انسان ایده‌آل» و «انسان کامل» کیست؟ به بیان دیگر؛ انسان چه هدفی در حیات خود را باید در نظر بگیرد تا با سیر به‌سوی آن به کمال وجودی خویش نایل آید؟ (نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، ص‌2). پس توجه به انسان کامل در مکاتب و آیین‌های قدیم تا به امروز یکی از اصول و مبانی جهان‌بینی و یکی از محورهای اساسی معرفت و اندیشه بشری بوده و همواره توجه و اهتمام فلاسفه و متفکران را به خود جلب کرده است (حسن‌زاده آملی، گنجینه گوهر روان، ص66). لذا رسیدن به ایده‌آل و کمال انسانی را شاید بتوان مهم‌ترین هدف ادیان و مذاهب و فلسفه دانست.
 در آیین زرتشتی از انسان کامل به «سوشیانت» تعبیر شده که به معنی نجات‌دهنده و سودرساننده است. سوشیانت‌ها یاوران آیین مزدیسنا هستند که هدفشان رستگاری و نجات مردم از جهل و ظلم است و الگوی تمام‌عیار آیین زرتشت می‌باشد که جز خیر و صلاح و رفاه و آسایش هدف دیگری ندارند (نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، ص18). آیین بودا انسان کامل یا به قولی رهرو کامل را کسی می‌داند که به «نیروانه» رسیده باشد. «نیروانه» یا «نیروانا» را حالتی می‌دانند که در درون فرد از فردیت خبری نیست و هرچه هست آرامش است، یعنی وصول به کمال و نجات از رنج در همین جهان نه جهانی برتر (همان، 50). در آیین کنفوسیوس بالاترین مقام انسانی را «انسان قدیس و معصوم» داراست، ولی چون رسیدن به این مقام را غیرممکن می‌دانند، همگان باید بکوشند تا خود را به مقام «انسان آزاده» برسانند. انسان آزاده یا کامل کنفوسیوس طرفدار حق و حقیقت است. مسئولیت‌پذیر؛ صبر و بردباری دارد ولی غرور و تکبر ندارد و کینه به دل نمی‌‌گیرد؛ با همگان سازگاری دارد و شکست‌ها و بدبختی‌ها را به‌خوبی تحمل می‌کند؛ زیرا به گمان وی خطاهای خود بشر موجب بدبختی است. کنفوسیوس آموختن را تنها راه نیل به انسان آزاده‌شدن می‌داند و خود نیز در این راه گام‌های اساسی برداشت (همان، ص119).
 انسان کامل در اندیشه فلاسفه نیز جایگاه داشته است؛ افلاطون کمال انسان را در ارتباط با سیستم سیاسی ـ اجتماعی و هم‌چنین نظام فکری و فلسفی انسان می‌داند. علت غایی و کمال نفس آدمی از دیدگاه افلاطون میل به سعادت است: «سعادت کامل نصیب مهم‌ترین و عادل‌ترین نفوس است.» به‌زعم افلاطون، انسان کامل، فیلسوف و درنتیجه زمامداری است که دوستدار کل حکمت‌و علم می‌باشد؛ طالب راستی و درستی است و از بی‌خردی و دروغ می‌پرهیزد؛ او خویشتن‌دار است و از حرص و آز و طمع و پستی به‌دور است و باید به تهذیب نفس و آراستگی باطن بپردازد. به‌طور کلی باید از شجاعت، علوّ همت و سرعت فهم، حافظه قوی و حُسن سیرت برخوردار باشد. ارسطو نیز انسان کامل را انسان بزرگوار و فرزانه می‌نامد که دارای سنجش صحیح، خطرپذیری، نیکوکار و بدون کینه است که همواره جویای حقیقت است (همان، ص‌13). البته باید گفت نقدهایی بر نظر آن‌ها در نیل به مقصود وارد است.
مکاتب گوناگون هم در گذر زمان به مسئله انسان کامل پرداخته‌اند. انسان کامل در مکتب سوسیالیسم، انسانی است که منِ خود را در جمع مستهلک کرده باشد و در او (من) به (ما) تبدیل شده باشد و اشتراک‌ها در جامعه را جایگزین اختصاص‌ها کند (مطهری، ده گفتار، ص‌37). اما اگزیستانسیالیست‌ها انسان کامل را انسانی می‌دانند که آزادی و اختیار مطلق داشته باشد و در جهت یکّه بودن و فردیت کوشش نماید و دست به‌گزینش و انتخاب آزادانه بزند (همان، ص333).
در ادیان ابراهیمی نیز کمال‌پذیری انسان و نیل به انسان کامل هدف بوده است و در متون اصلی یهودیت، اندیشه آفرینش انسان به‌صورت خدا، قابلیت خداگونه شدن انسان و نیل به کمال، القاء شده و آموزش داده می‌شود. مسیحیان نیز کمال‌پذیری را در ارتباط با اطاعت خداوند می‌دانند البته به‌رغم آن‌که عیسی به پیروانش می‌گوید که مانند پدر آسمانی‌شان کامل شوند، اندیشه گناه اولیه انسان را سدّ راه تربیت و کمال‌پذیری انسان می‌داند (شاکر، موسوی، قرائتی بین‌ادیانی از انسان كامل با رویكرد عرفانی، ص‌19ـ 38).
به نظر می‌رسد دین اسلام نگاه کامل‌تر و جامع‌تری به انسان و تربیت انسان کامل دارد. در مکتب تصوف و عرفان نیز از انسان کامل سخن به میان آمده، منصور حلاج نخستین کسی است که از انسانی که مراتب کمال را پیموده و مظهر کامل صفات عالی شده نام برده است و خود را نیز سالکی می‌داند که به چنین مقامی نائل شده است. بایزید بسطامی پس از حلاج اصطلاح (الکامل التمام) را برای انسان نمونه خود به کار برد (نصری، خدا و انسان در فلسفه یاسپرس، ص‌218ـ 219)؛ اما استاد مطهری معتقد است تعبیر انسان کامل تا قرن هفتم هجری در ادبیات اسلامی وجود نداشته است و برای اولین‌بار محی‌الدین ابن عربی تعبیر انسان کامل را در آثار خود به کار برده است. به‌زعم ابن عربی انسان کامل روح عالم است و به خاطر کمالاتی که دارد همه‌چیز مسخر اوست (مطهری، ده گفتار، ص‌20).
 آن‌چه که از مطالعه در مکاتب بشری و ادیان الهی در مورد نیل به انسان کامل به دست می‌آید، این است که تربیت، ابزاری است که می‌توان از آن برای رسیدن به هدف یاری گرفت که البته در نظام بشری و مکاتب الهی روش‌های متفاوت آن مطرح شده است. شکی نیست که موضوع تربیت در مکتب اصیل اسلام ـ که نظام حاکم بر تعلیم و تربیت ایران نیز هست ـ دارای اهمیت خاصی بوده است. در نظام تربیتی ایران که داعیه تعلیم و تربیت اسلامی دارد رسیدن به حیات طیبه و تربیت انسانی کامل، هدف غاییِ تعلیم و تربیت ذکر شده است و راه وصول به آن را آموزه‌های قرآن و الگوهایی همچون پیامبر و اهل‌بیت^ نقل شده است:
... تعلیم و تربیتی که تحقق‌بخش حیات طیبه، جامعه عدل جهانی و تمدن ایرانی باشد، در پرتو چنین سرمایه انسانی متعالی است که جامعه بشری آماده تحقق حکومت جهانی انسان کامل را یافته است و در سایه چنین حکومتی ظرفیت و استعداد بشر به شکوفایی و کمال خواهد رسید (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، فصل اول، ص1).
 بنابراین با توجه به چشم‌انداز این سند، پرورش و تربیت انسان‌های کامل بر اساس تربیت اسلامی، مأموریت تعلیم و تربیت ایران است. از مطالعه متون تربیت اسلامی چنین برداشت می‌شود که شناخت و تربیت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد، یکی از طریق مطالعه ویژگی‌های انسان کامل در قرآن و سنت، و راه دوم شناخت انسان کامل از طریق مصادیق واقعی است؛ چون انسان کامل اسلامی فقط انسان ایده‌آلی و ذهنی نیست، انسان کامل؛ هم در حد اعلا و هم در درجات پایین‌تر در خارج وجود پیداکرده است. وجود پیامبر اکرم| نمونه انسان کامل اسلام است و نمونه دیگر علی(ع)  می‌باشد؛ شناخت علی، شناخت شخصیت علی(ع)  است نه شخص شناسنامه‌ای علی(ع) ، اگر شخصیت جامع علی(ع)  را بشناسیم انسان کامل اسلام را شناخته‌ایم (مطهری، ده گفتار، ص15).
 چه در قرآن و چه در نهج‌البلاغه ویژگی مهم انسان کامل «تقوی» بیان شده است. قرآن دلیل برتری و کرامت انسان را تقوی معرفی می‌کند: {إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقاكُمْ} (حجرات/13) سپس در آیات متعدد به تقوی سفارش می‌کند (بقره/179، آل‌عمران/89، نساء/131 و...) در جای‌جای نهج‌البلاغه و کلام امام علی× نیز تقوی مهم‌ترین مؤلفه برای کمال انسان بیان شده است (شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه16، 112، 189، 193 و...). امام× در خطبه‌193 معروف به خطبه‌همام یا متقین حدود صد صفت برای انسان کامل بیان کرده است که به شهادت تاریخ، زندگی و روش و صفات خود حضرت است.
 بنابراین در این پژوهش موضوع انسان کامل از منظر انسانی مورد بررسی قرارمی گیرد که تمام مراحل کمال را یکی پس از دیگری در دوران حیات خود طی نموده است. امام علی× اول‌حافظ قرآن و قرآنِ مجسّم است که همواره با قرآن بود و با قرآن زیست و از قرآن گفت (دشتی، مدیریت بحران در حکومت امام علی×، ص8). او در سخنان خود سیمایی کامل از انسان با تمام نقاط قوت و ضعفش ترسیم نموده و راه‌های وصول به کمال را برای انسان‌های قرون و اعصار بازگو کرده است، پس تلاش شده تا با توجه به اندیشه و کلام امام علی(ع) و سیره قولی و فعلی ایشان، اصول انسان‌شناسی امام تبیین شود و با توجه به ویژگی‌هایی که در خطبه‌ها، نامه‌ها و کلام امام آمده است، به تعریفی برای انسان کامل دست یافت. و در نهایت با بیان آسیب‌ها و موانع نیل به این هدف از نظر امام، دلالت‌های تربیتی و طرق رسیدن به این مقصود را یافت.

این مقاله در جلد هشتم کتاب کنگره بازخوانی ابعاد شخصیتی امام علی (ع)‌ موجود می باشد.جهت استفاده از متن کامل مقاله به لینکهای زیر مراجعه کنید