فضایل امام علی (ع) از زبان پیامبر (ص)

فضایل امام علی (ع) از زبان پیامبر (ص)

روایت شده است: روزی سلمان فارسى و ابوذر غفارى و جمعی از اصحاب مقابل پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زانو زدند و اندوه بر چهره ايشان آشكار بود و گفتند: اى رسول خدا! پدر و مادرمان به فداى تو باد. ما از گروهى درباره برادر و پسر عمويت سخنانى مى‏ شنويم كه اندوهگين مى‏ شويم و اكنون از شما اجازه مى‏ خواهيم كه پاسخ آنان را بدهيم. پيامبر فرمودند: چه چيزى در باره‏ برادر و پسر عمويم على بن ابى طالب مى‏ گويند؟ گفتند:
 مى ‏گويند چه فضيلتى براى على در مورد پيشى گرفتن او به اسلام آوردن است و حال آنكه به هنگام ظهور اسلام او كودك و كوچك بوده است و امثال اين سخنان.
 پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسيدند: همين موضوع شما را اندوهگين مى‏ سازد؟ گفتند: آرى به خدا سوگند. پيامبر در توضیح فضایل امام علی(علیه السلام)  را این چنین بیان نمودند:

ایمان آوردن انبیاء گذشته در کودکی از زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله)

  • حضرت ابراهیم(علیه السلام)
شما را به خدا سوگند از شما مى‏ پرسم كه مگر از كتابهاى گذشتگان نمى ‏دانيد كه چون ابراهيم(علیه السلام) را پدرش از بيم پادشاه سركش بيرون برد و مادرش ابراهيم(علیه السلام) را كنار توده‏ هاى خاكى كه بر لبه جويى بود و در فاصله هنگام غروب تا آغاز شب از آن آب مى‏ گذشت قرار داد، «1» همين كه مادر كودك را آنجا بر زمين نهاد، كودك برخاست و بر چهره و سر خود دست مى‏ كشيد و مكرر و فراوان لا اله الا الله مى‏ گفت و سپس پارچه ‏يى را گرفت و بر خود پيچيد و مادرش كه او را چنين ديد سخت به بيم و ترس افتاد. آنگاه ابراهيم برابر مادرش شروع به هروله (حركت در حالى كه شانه‏ ها را تكان دهند) كرد و چشمهاى خود را به سوى آسمان دوخت و خداوند عز و جل در اين باره چنين فرموده است: 
 «همچنين ما به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا از يقين- دارندگان باشد، پس چون شب تاريك بر او نمودار شد ستاره رخشانى ديد. گفت:اين پروردگار من است.» تا آنجا كه مى‏ فرمايد: «من از آنچه شما شريك خدا قرار مى ‏دهيد بيزارم.» «آيات 75 تا 78 انعام»

  • حضرت موسی(علیه السلام)
و نيز مى‏ دانيد كه فرعون چنان در جستجوى موسى(علیه السلام) بود كه شكم زنان باردار را مى ‏دريد و كودكان را مى‏ كشت براى اينكه موسى(علیه السلام) را بكشد، و همين كه مادرش موسى(علیه السلام) را زاييد فرمان داده شد كه كودك را در صندوقى نهد و آن را به دريا (رود نيل) افكند و مادر سرگردان شد تا آنكه فرزند با او به گفتگو آمد و گفت: اى مادر مرا به دريا بيفكن و چون اين سخن را گفت مادرش به وحشت افتاد و گفت: پسركم بيم آن دارم كه غرق شوى. موسى فرمود: اندوهگين مباش كه خداوند مرا پيش تو بر مى ‏گرداند و مادر سرانجام چنان كرد و موسى(علیه السلام) در آن صندوق بر روى دريا چندان باقى ماند كه به ساحل رسيد و با تمام وجود در اختيار مادرش قرار گرفت، بدون آنكه هيچ خوراكى خورده يا مايعى آشاميده باشد و سالم و معصوم به دامان مادر برگشت و روايت شده است كه اين مدت هفتاد روز يا هفت ماه طول كشيده است و خداوند متعال در مورد كودكى موسى (علیه السلام) چنين فرموده است:
«تا تربيت و پرورشت به نظر ما انجام گيرد، آنگاه كه خواهرت در جستجوى تو بود و مى‏ گفت مى‏ خواهيد شما را راهنمايى كنم به كسى كه كفالت اين طفل را بر عهده بگيرد و ترا پيش مادرت باز گردانديم تا چشمش روشن گرديد.» ( 39 و 40 طه) 

  • حضرت عیسی(علیه السلام)
 و مگر در باره عيسى بن مريم (علیه السلام) خداى عز و جل چنين نفرموده است كه «از زير آن درخت او را ندا كرد كه غمگين مباش كه خداى زير پاى تو چشمه آبى جارى كرد ...» « 25تا 31 مريم.» 
و مگر عيسى (ع) به هنگام تولد و هنگامى كه مادرش به او اشاره كرد سخن نگفت و قرآن در اين مورد مى ‏گويد:
 «گفتند چگونه با كودكى كه در گهواره است سخن گوييم؟ عيسى گفت: همانا كه من بنده خدايم كه كتاب آسمانى به من عنايت شده است.» «3» 
بنابراين مى ‏بينيد كه عيسى (ع) به هنگام تولد سخن گفته است و به او در همان سن و سال كتاب آسمانى و نبوت خاصه عنايت شده است و چون سه روز از عمر او گذشته به گزاردن نماز و پرداخت زكات سفارش شده است و روز دوم تولدش با مردم سخن گفته است.

ولادت امام علی(علیه السلام) و ایمان آوردن ایشان:

در ادامه پیامبر چنین فرمودند:  به هنگام تولد على حبيب من جبرئيل فرود آمد و به من گفت: اى حبيب خدا! پروردگارت سلام مى‏ رساند و به‏ تو مژده و شاد باش تولد برادرت على را مى ‏دهد و مى ‏فرمايد: هنگام ظهور پيامبرى تو و آشكار شدن وحى بر تو نزديك شده است كه اينك ترا با برادر و وزير و خليفه و همانند خودت تأييد كردم و به وسيله او نام ترا بلند آوازه و بازويت را استوار ساختم. من شتابان برخاستم و ديدم فاطمه دختر اسد و مادر على در حال درد زايمان است و او ميان زنان و قابله ‏هاست. حبيب من جبريل به من دستور داد كه ميان خودت و فاطمه دختر اسد پرده ‏يى بياويز و پس از اينكه على را بدنیا آمد او را ببین.
من چنان كردم كه فرمان داده شده بودم. سپس جبريل به من گفت دست راست خود را دراز كن كه على هم سر سلسله اصحاب يمين تو است. من دست راست خود را به سوى فاطمه دختر اسد دراز كردم.  ناگاه على را در دست خود ديدم در حالى كه دست راست خود را بر گوش راست خود نهاده و بر آيين حقيقت اذان و اقامه می‏ گفت و گواهى به يگانگى خداوند و پيامبرى من مى‏ داد

قرائت کتب انبیاء پیشین از زبان امام علی(علیه السلام)

امام علی(علیه السلام) پس از گواهی به یگانگی خداوند و پیامبری رو به پیامبر کرد و گفت: اى رسول خدا! اجازه مى ‏فرمايى كه بخوانم؟ گفتم: آرى بخوان
  •  صحیفه آدم: و سوگند به آن كس كه جان محمد در دست اوست، او شروع به خواندن صحيفه‏ هايى كه بر آدم(علیه السلام) نازل شده است كرد، همان صحيفه ‏ها كه پسر آدم شيث(علیه السلام) براى برپا داشتن احكام آن قيام كرده بود و از نخستين حرف تا آخرين حرف آن را خواند و اگر شيث حاضر می بود همانا اقرار مى‏ كرد كه على از او بهتر آن را حفظ دارد.
  • تورات موسی: سپس تورات موسى(علیه السلام) را چنان خواند كه اگر موسى (ع) حضور مى‏ داشت، اقرار مى‏ فرمود كه على بهتر از او آن را حفظ دارد. 
  • سپس زبور داود(علیه السلام) را خواند همان گونه كه اگر داود حضور مى‏ داشت چنان اقرار مى‏ كرد.
  • انجیل عیسی : و پس از آن انجيل عيسى(علیه السلام) را همان گونه خواند كه اگر عيسى (علیه السلام) به حضورش مى‏ آمد همچنان اقرار مى كرد.
  •  قرآن: و سپس قرآنى را كه خداوند بر من نازل فرموده است، از آغاز تا پايان چنان خواند كه او را چنان ديدم همچون خودم كه اينك آن را از حفظ مى‏ دانم حافظ آن بود، بدون اينكه در آن هنگام من آيه ‏يى از آيات قرآن را شنيده باشم. آنگاه على با من و من با او چنان با يك ديگر سخن گفتيم كه پيامبران و اوصياى ايشان با يك ديگر سخن مى‏ گويند و سپس على (ع) به حالت كودكى خود برگشت.

قدر و منزلت  اهل البیت علیهم‌السلام نزد خداوند
 سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله )خطاب به اصحاب خود فرمود: 
و شما براى چه اندوهگين مى شويد و چرا از گفتار مردمى كه نسبت به خداوند متعال در شك و ترديدند افسرده مى‏ شويد؟ مگر نمى‏ دانيد كه من برترين پيامبران و جانشين و وصى من برترين اوصيا است و اينكه پدرم آدم(علیه السلام) چون نام من و على و دخترم فاطمه و حسن و حسين را و نام فرزندان ايشان را بر پايه عرش با نور نوشته ديد، عرضه داشت: بار خدايا، اى‏  سرور من! آيا آفريده‏ يى كه در پيشگاهت گرامى‏ تر از من باشد آفريده‏ يى؟ فرمود: اگر صاحبان اين نامها نبودند، همانا آسمان برافراشته و زمين گسترده و هيچ فرشته مقربى را نيافريده بودم و هيچ پيامبر مرسلى، و نه ترا خلق كرده بودم، و چون آدم ترك اولى كرد و از او لغزشى سر زد از خداوند متعال به حق ما مسألت كرد كه توبه‌‏اش را بپذيرد و لغزش او را بيامرزد و خداوند خواسته او را پذيرفت و اجابت فرمود، و ما همان كلماتى بوديم كه آدم آنها را از خداوند عز و جل فرا گرفت «1» و خداوند توبه ‏اش را پذيرفت و لغزشش را آمرزيد و به آدم فرمود: بر تو مژده باد كه صاحبان اين نامها از ذريه و فرزندان تو هستند و آدم خداوند خود را ستود و به وجود ما بر فرشتگان افتخار كرد و اين نمونه ‏ي ى از فضيلت ما و بخشش و فضل خداوند بر ماست.
سلمان و همراهانش برخاستند و مى ‏گفتند: ما رستگارانيم و پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به ايشان فرمودند: 
آرى شما رستگارانيد و بهشت براى شما آفريده شده است و دوزخ براى دشمنان ما و دشمنان شما آفريده شده است.(2)

پی نوشت:
(1)بحارالانوار،ج35،ص22و37؛روضه الوعظین ص72 و امالی شیخ طوسی:ص80.
(2)آفتاب کعبه، محمدباقر انصاری، قم: نشر مولود کعبه،1376،صص64-65.