دلایل شکلگیری حکومت امام علی (ع)
امام علی (ع) شایستهترین فرد برای تصدی حکومت بود و شایستگیاش از جانب خدای سبحان تایید شده است و خدای سبحان رسماً حضرت را بر مقام منیع رهبری برگزیده بود. حضرت مردم را در گزینش و رهبری آزاد گذارده است. گزینش حضرت بر این مقام به صورت شفاف شکل گرفت، به ویژه در جریان غدیر این موضوع مهم را خدای سبحان به گوش همگان رسانید؛ لیکن دست سیاست بازان، مسیر رهبری را تغییر داده و امام علی (ع) از مدیریت سیاسی فاصله گرفت. این برهه، ربع قرن به طول میانجامد و در این مدت رفتار خلفا بر مردم آشکار میشود. این زمینهها باعث میشود که مردم به یقین بر این حقیقت باورشان آید که شایستهترین فرد بر امر رهبری، علی (ع) میباشد. به همین جهت انقلابی که علیه عثمان پدیدار شد، دو پیآمد مهم به دنبال داشت، یکی قتل عثمان و دیگر رویکرد عظیم مرد برای بیعت با علی(ع). اینک بستری فراهم آمده است که امام علی (ع) بر سریر عدالت مستقر شود، علی که شایستهترین فرد بر این منصب میباشد و تصدی وی به امر خدا و رضایت رسول الله بوده و اینک یک جریان عظیم به رهبری به وی روی آورده است. در عین حال، امام در مرحله اول نخست بیعت را نمیپذیرد و به مردم میفرماید دیگری را برگزینید.
این واقعیتها گواهی میدهند که امام اصرار دارند تا سقف حکومت خویش را بر ستون محکم رضایت و پذیرش مردم پایه نهد و مشارکت و بیعت مردم را در سطح وسیع توسعه دهد تا ضمن شفاف ساختن مواضع احزاب این نکته را مبرهن سازد که حکومت دینی بدون اقبال و رضایت مردم فرصت استقرار نمییابد. این شواهد را در چهار محور میتوان بررسی نمود:
- رویکرد مردم
پی آمد انقلاب مهم عثمان، رویکرد عظیم مردم به سوی بیعت با امام علی (ع) بود. مردم که امام علی (ع) را شایستهترین فرد یافتند و در بیعت گرفتن به او از یکدگیر پیشی گرفتند. و آنگونه که متشکل و همسو شده بود که اگر برای بیعت با خلفا پیشین از ابراز زور بهره میگرفتند، در بیعت با امام علی (ع) مردم دست از پا نمیشناختند؛ حتی برخی از سران احزاب چالشگر که از رضایت قلبی به این امر نداشتند، جو سیاسی جامعه آنان را واداشت تا پیش از دیگران به بیعت مبادرت کنند که این نه از ترس شمشیر یاران علی (ع) بود، بلکه از ترس مرگ سیاسی خویش بود، امام علی (ع) دراین باره اینگونه سخن میگوید:«با شعار بیعت بیعت، همانند شتر ماده که به بچهاش روی میآورد، به من روی آرودید؛ دست خود را پس نهادم، آن را کشیدید، از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید.»(نهج البلاغه، خطبه136)و نیز میفرماید: «ناگهان دیدم مردم همانند یال کفتال از هر سو به جانب من روی آورده اند، آنگونه که حسنین فشرده شدند و دو پهلویم آزرده گردیدند. همانند گوسفند سرنهاده در هم به من روی آرودند»[1]این دو فراز، از شرح گویایی از رویکرد مردم برای بیعت با علی (ع) میباشد. گرچه شواهد در این باره فراوان است و طبق شواهد تاریخی تمام عراق و حجاز با حضرت بیعت نمودند.
- امتناع از بیعت
بعد از رویکرد عظیم مردم برای بعیت امام علی (ع)، نخست از بیعت سرباز میزدند به آنان فرمودند:« مرا وانهید و به سراغ دیگری بروید» (نهج البلاغه، خطبه 92)سخن امام علی (ع) درهنگام رویکرد و اصرار مردم بر بیعت عنوان شده است که با فریاد رسا میفرماید: «مرا رها کنید» امام در سخن خویش بیمیلی خویش را نسبت به بیعت و حکومت آشکار میسازد و میفرماید «من به رهبری تمایلی ندارم.»[2]و نیز میفرماید:« من بر رهبری شما تمایلی نداشتم، شما مردم بر این امر اتفاق نمودید و مرا وادار ساختید و می فرماید: من وزیر و مشاور باشم، بهتر از آن است که رهبر و فرمانده شما باشم، اگر دیگری را بر این امر انتخاب کنید، من مطیعترین فرد نسبت به وی خواهم بود (نهج البلاغه، خطبه 205). و خلاصه امام به طور شفاف میفرماید: تصمیم، تصمیم شما مردم است و شما کلا در گزینش خود آزاد هستید، هرکسی که شایسته میدانید، انتخاب کنید.[3]انگیزه رد بیعت:این رد بیعت از سوی امام علی (ع) دو انگیزه مهم دارد. نخست اینکه امام میخواهد در گزینش حکومت و رهبری کاملا آزاد باشند و حکومت امام با رضایت مردم شکل گیرد. دیگر اینکه امام با این موضعگیری موضع احزاب چالشگر را روشن میسازد که آنان با اختیار خویش آشکارا بیعت میکنند تا بهانهای برای نکث پیمان و چالشگری بدست نگیرند. در نهایت امام علی (ع) در مرحله نخست بیعت مردم را رد میکند تا موقعیت و پایگاه مردمی نظام خویش را مستحکم سازد؛ امام که تصمیم دارد با به دست گرفتن زمام امور اصلاحات عظیمی را پایدار سازد، باید در مرحله نخست پایگاه چنین حکومتی را پایدار سازد و پشتوانه عظیم مردی برای حکومت خویش فراهم آورد، تا با پشتوانه عظیم هم در استقرار نهادهای سیاسی و اجتماعی حکومت خویش موفق شود و هم توان مهار توطئههای فتنه انگیزان و چالشگران را فراهم آورد و این همان پایه دوم حکومت علوی یعنی ارزش نهادن به رویکرد مردم و جمهوریت نظام است.
- سخنان امام
امام علی (ع) در دوران حکومت خویش به ویژه مواقعی که چالشگران فتنه بر میانگیختند، به خصوص وقتی که افرادی چون طلحه و زبیر سخن از بیعت اجباری با علی (ع) میراندند، امام موضع بیعت مردم با رضایت و طیب خاطر را مطرح میسازد، در هنگام عزیمت به بصره برای مهار فتنه ناکثین در نامه به اهل کوفه نگاشت. «مردم نه اکراه و نه اجبار بر بیعت با من داشتند، بلکه با کمال میل با من دست بیعت دادند.و نیز خطاب به طلحه و زبیر میفرماید:این نکته را شما طلحه و زبیر به خوب میدانید، گرچه پنهان میدارید که من به سراغ مردم نرفتم، مردم به سراغ من آمدند، من از مردم درخواست پیمان ننمودم، آنان با من بیعت کردند، شما نیز از آنان بودید، بیعت مردم به گونهای شکل گرفت که نه دست زور بالای آنان قرار داشت و نه منصب و مال دنیایی به آنان وعده داده شده بود.و خلاصه، امام همام به دو نکته در بیعت با خویشتن پافشاری کردند؛ یکی رضایت خاطر بیعت کنندگان؛ و دیگری شفاف بودن امر بیعت که چون یک موضوع اجتماعی است، باید در ملا عام و به صورت شفاف باشد و همه بدانند چه اتافقی میافتد تا زمنیه نکث پیمان فراهم نشود. «بیعت با من نه پنهانی و نه بدون میل خاطر صورت میگیرد[4]
- شکلگیری حکومت دینی
در گفتار امام این نکته شفاف است که حضرت مشروعیت نهاد سیاسی را از مرحله پذیرش و مقبلویت آن جدا انگاشته است و رهبری هر فردی اگرچه از جانب خدای سبحان مشروعیت مییابد، لیکن اگر مردم پذیرای آن نباشند و به هر انگیزهای از آن روی گردانند، طبیعی است که حکموت دینی شکل نخواهد گرفت؛ زیرا استقرار حکومتهای دیگر راههای دیگری مانند زور و تزویر و زمینهسازی و حیلهگری دارند؛ اما حکومت دینی چون پیمودن آن راهها را نمیپسندد، تنها راه استقرار آن، رویکرد مردمی است.«وَ لَعَمْرى لَئِنْ كانَتِ الاِْمامَةُ لاتَنْعَقِدُ حَتّى يَحْضُرَها عامَّةُ النّاسِ فَما اِلى ذلِكَ سَبيلٌ، وَلكِنْ اَهْلُها يَحْكُمُونَ عَلى مَنْ غابَ عَنْها، ثُمَّ لَيْسَ لِلشّاهِدِ اَنْ يَرْجِـعَ، وَ لا لِلْغائِبِ اَنْ يَخْتارَ.به جانم سوگند، اگر جز با حضور همه مردم امامت منعقد نگردد، چنین کارى شدنى نیست، ولى آنان که حضور دارند، ثبوت حکومت را بر غائبان حکم مى کنند، پس فرد حاضر حق رویگردانى، و غائب حق انتخاب غیر را ندارد.»(نهج البلاغه، خطبه 172)اندیشه تابناک امام از سخن دیگر وی نیز آشکار است که شکلگیری زعامت را به حضور مردم و رویکرد عموم مردم میداند:«اَما وَ الَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَبَرَاَ النَّسَمَةَ لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ، وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَنْ لايُقارُّوا عَلى كِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم،اََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها، وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاْسِ اَوَّلِهاوَ لاََلْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَةِ عَنْز!هان! به خدایى که دانه را شکافت و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود و اگر نبود عهدى که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگى هیچ ستمگر و گرسنگى هیچ مظلومى سکوت ننمایند، دهنه شتر حکومت را بر کوهانش مىانداختم، و پایان خلافت را با پیمانه خالى اولش سیراب مىکردم، آنوقت مىدیدید که ارزش دنیاى شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است!»(نهج البلاغه، خطبه 3)محور اول سخن امام بر رویکرد مردم است که اگر رویکرد مردم نبود، وظیفهای در شکلگیری حکومت نبود و محور دوم سخن امام بر تعهد الهی است که خدای سبحان از دانشمندان متعد بر بیعدالتیهای اجتماعی پیمان گرفته است که بر نتابند.این چهار محور، گواه آشکارند که شکلگیری نظام حکومتی امام، مردمی بوده است و امام همام مردم را در انتخاب نظام آزاد نهاد و هیچگونه تحمیلی از جانب وی صورت نگرفت. بلکه مردم با آزادی کامل حکومت علی (ع) برگزیدند و اصولاً از سخنان امام میتوان بهره گرفت که حکومت دینی بدون رویکرد مردم امکان شکلگیری ندارد، امام برای استقرار حکومت خویش نه زمینهسازی نمود، نه به سراغ مردم رفت، این مردم بودند که به سراغ امام علی (ع) آمدند.