آیه انذار شاهدی بر حقانیت امام علی (ع)
پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرزندان و نوادگان عبدالمطلب را (در آغاز بعثت) براى دعوت به اسلام در خانه اش جمع كرد[1]آنان در آن روز چهل مرد يكى كمتر يا يكى زيادتر بودند (چنانكه محدّثين ذكر كرده اند) و سپس به آنان فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب ! خداوند مرا به پيامبرى بر همه مردم جهان برانگيخت و بخصوص مرا پيامبر شما نمود، و فرمود:
«وَاَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ»[2]؛ «و خويشاوندان نزديكت را انذار كن».
و من شما را به دو كلمه اى كه گفتن آن در زبان آسان است ، ولى در ميزان گران و سنگين مى باشد و شما در پرتو اين دو كلمه ، سرور عرب و عجم خواهيد شد و همه امّتها به خاطر اين دو كلمه مطيع شماخواهند گرديد و شما در پرتو آن وارد بهشت مى شويد و از آتش دوزخ ، نجات مى يابيد، دعوت مى كنم و آن دو كلمه عبارت است از:الف : گواهى به يكتايى و بى همتايى خدا و گواهى به اينكه من رسول خدا هستم .هر آن كس پاسخ مثبت به اين دعوتم بدهد و در پيشبرد اين دعوت مرا يارى كند، او برادر، وصىّ و وزير و وارث من ، بعد از من است.
در ميان آن جمعيّت (چهل نفر) هيچ كس به اين دعوت ، پاسخ نداد تنها امير مؤ منان على(عليه السلام) از ميان آن جمعيت ، در پيش روى رسول خدا(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) برخاست ، با اينكه كوچكترين آنان از نظر سال[3]بود و ساق پايش از ساق پاى همه آنان نازكتر و ناتوانترين آنان به چشم مى خورد[4]، گفت : «اى رسول خدا! من تو را در اين راستا يارى مى كنم».
پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به او فرمود:
«اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِى وَوَصِيّى وَوَزِيرِى وَوارِثى وَخَلِيفَتِى مِنْ بَعْدِى».«بنشين كه تو برادر من و وصىّ من و وزير و وارث و جانشين من بعد از من هستى».
بايد دانست كه اين خويشى و قومى پدرى در پذيرش دين جديد براى حضرت على (ع) كافى نبود (پسر عمو بودن امام على با حضرت پيغمبر علت ايمان حضرت على نبود) چه بسا اقوام و فاميلى كه مصرّانه نسبت به عادات آباء و اجدادى خود وفادار بودند، مثل عقيل برادر بزرگتر امام على (ع) در جنگ بدر (اولين جنگ بين اسلام و بتپرستان) در رديف دشمنان قرار داشت.
عزیز سید جاسم در بیان این حادثه در کتاب « امام علی (ع) نماد حق» می نویسد:
«از میان تمامی اعضای خانواده و خویشاوندان جز علی بن ابی طالب کسی به فراخوانی پیامبر (ص) پاسخ مثبت نداد و او بود که انچنان پیروزمندانه به یاری پیامبر (ص) شتافت که پیوند همیشگی او با پیامبر و نبردهای او در سالهای بعد در آن تبلور یافته و خلاصه شده بود همان آشوبها و نبردها و کشمکشهایی که علی (ع) به یاری آن شتافت و گفت: «به خدا سوگند لجاجتهای این گروه تو را اندوهگین نسازد که گمراهی آنان بر زیان خودشان است و ای پیامبر (ص) من یاور تو هستم و من با کسی که با تو بجنگد می جنگم». و پاسخ جسورانه امام علی (ع) به رغم اینکه نوجوان بود پاسخ یک ملت به شمار می رفت و پاسخش زیبا و قاطع بر تاریخ می درخشد».
اما امام على (ع) به علت آن نبوغ ذاتى كه خدا به او بخشيده بود و تعليم و تربيتى كه در اول زندگى به وسيله ى پيغمبر به او داده شده بود و همچنين به علت رفتار و روش پيغمبر، تمام اين عوامل او را به تفكر واداشت تا در اين موضوع تأمّل كند و نخستین کسی بود که به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد.
پی نوشت ها
[1]طبق قرائن تاريخى ، اين جريان در سه سال اول بعثت بوده و بعضى مى گويند در سال دوم بعثت بود.
[2] سوره شعراء، آيه 214.
[3]در اين وقت على(عليه السلام)حدود دوازده سال داشت .
[4]يعنى همه آنان قوى هيكل بودند و حضرت در ظاهر، كوچك و ناتوان به نظر مى آمد.
منابع
- گذری بر زندگی امام علی (ع)، حسن بن یوسف، علامه حلی، ص2،33
- امام علي عليه السلام آفتاب اسلام متمدن، محمدحسین طهماسبی
- امام علی (ع)، نماد حکومت حق، عزیز سید جاسم، ترجمه و تحقیق: موسی دانش،:بنیاد پژوهشهای اسلامی:مشهد،1381،ص60-61.