تابعین راوی غدیر
اسامی راويان حديث «غدير خم» از تابعين1 به ترتيب حروف- الفبا
- ابوراشد حبرانى:ابو راشد حبرانى (نام او- خضر- يا- نعمان است). عجلى (كه از علماء حديث است) او را از جمله تابعين مورد وثوق و اعتماد دانسته و درباره او گفته:
در دمشق أحدى افضل از او نبوده، و ابن حجر در «التقريب» صفحه 419 موثّق بودن او را اعلام داشته، حديث نامبرده در صفحه 103 ذكر شده است.
- ابوسلمه:ابوسلمه (نام او عبداللّه- اسماعيل نيز گفته شده) ابن عبد الرحمن بن عوف زهرى مدنى در «خلاصه خزرجى» صفحه 380 از ابن سعد نقل شده كه:
نامبرده مردى فقيه و مورد وثوق و اعتماد است و حديث بسيار از او نقل شده كه:
نامبرده مردى فقيه و مورد وثوق و اعتماد است و حديث بسيار از او نقل شده و در (تقريب) ص 422 مراتب مذكوره نسبت باو تأييد و وفات او بسال 94 ثبت شده،- طرق حديث منسوب باو بجابر انصارى منتهى ميشود و طريق مزبور صحيح است و رجال آن همه مورد اعتماد و وثوقند. به صفحه 50 مراجعه شود.
-
ابوسليمان مؤذن:در «التقريب» ابو سلمان ضبط شده و نامبرده از بزرگان تابعين است و حديث او در نظر علماء مقبول است. روايت او در قسمت مناشده در رحبه- مشتمل بر رجال ثقه و مورد اعتماد خواهد آمد.
- ابوصالح سمّان- ذكوان مدنى- آزاد كرده جويريّه (بانوى غطفانى):ابو صالح سمّان- ذكوان مدنى- آزاد كرده جويريّه (بانوى غطفانى).
ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه 78 از احمد نقل نموده كه؛ نامبرده موثّق است، از جمله بزرگترين و موثقترين مردم است، و در سال 101 درگذشته.
بطرق مذكوره در ص 104 مراجعه نمائيد و در موضوع نزول آيه تبليغ درباره على عليه السّلام حديث او خواهد آمد.
- ابوعنفوانه مازنى:طريق روايت او از جندع در صفحه 53 گذشت.
- ابوعبدالرحيم كندى:طريق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه بلفظ «زاذان» خواهد آمد.
-
ابوالقاسم اصبغ بن نباته- تميمى:ابو القاسم اصبغ بن نباته- تميمى. كوفي. نامبرده از زمره تابعين مورد وثوق و اعتماد است. عجلى و ابن معين باين موضوع اشعار نموده اند. طريق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد و در صفحه 61 ذكر شده است.
- ابو ليلى كندى:ابو ليلى كندى- نام او سلمة بن معاويه است. سعيد بن بشر و معلى نيز گفته شده- طبق اشعار «التقريب» صفحه 435 نامبرده از رجال تابعين و موثّق است. احمد بن حنبل در «مناقب» از على بن حسين روايت نموده كه او از ابراهيم بن اسمعيل از پدرش از سلمة بن كهيل. از نامبرده (ابو ليلى كندى) از زيد بن ارقم چنين نقل كرده گويد: هنگامى كه در انتظار مشايعت از جنازه اى بوديم در جواب پرسشى كه يكى از حاضرين در آنجا از او نمود و باو گفت:
اى ابو عامر (كنيه زيد بن ارقم است) آيا در روز غدير خم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شنيدى كه فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه-؟ گفت آرى. ابو ليلى گويد: من سئوال او را تكرار كردم و بزيد گفتم: اين سخن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را شنيدى؟ گفت: بلى اين سخن را چهار مرتبه فرمود
- اياس بن نذير:ابن حبّان او را از افراد مورد وثوق و اعتماد ذكر نموده، بروايت نامبرده در داستان احتجاج على عليه السّلام بحديث غدير در روز (جمل) قريبا آگاه خواهيد شد.
- جميل بن عمّاره
- حارثة بن نصر
- حبيب بن ابى ثابت اسدى كوفي
- حرث بن مالك
- حسين بن مالك بن حويرث
- حكم بن عيينه كوفي كندى
- حميد بن عمّاره خزرجى
- حميد طويل ابو عبيده ابن ابى حميد بصرى
- خيثمة بن عبد الرحمن جعفى كوفي
- ربيعه جرشى:ربيعه جرشى-در خلاصة« خزرجى» جرسى ضبط و ثبت شده- در يكى از سالهاى 60- 61- 74 كشته شده و صحت اين امر مورد اختلاف است.
در «التقريب» صفحه 123 مذكور است كه: نامبرده فقيهى است كه دار قطنى و غيره وثوق و اعتماد باو را اشعار نمودهاند، طريق منسوب باو در صفحه 78 گذشت.
- ابو المثنّى رياح بن حارث نخعى كوفي:ابن حجر در «التقريب» اشعار نموده كه نامبرده مورد وثوق و از بزرگان تابعين است و در جلد 3 «التهذيب» صفحه 299 موثق بودن او را از عجلى و ابن حبّان حكايت نموده، طريق منسوب باو در داستان ركبان خواهد آمد.
- ابو عمرو- زاذان بن عمر كندى- بزار- يا بزاز- كوفي:در «ميزان الاعتدال» نامبرده از بزرگان تابعين ثبت شده و ابن حجر در جلد 3 «التهذيب» صفحه 303 موثق بودن او را از جمعى ذكر نموده- وفات او بسال 82 ثبت شده- بداستان مناشده مراجعه نمائيد.
- ابو مريم- زرّ بن حبيش اسدى:از بزرگان تابعين است و در يكى از سالهاى 81- 82- 83 درگذشته. ذهبى در جلد 1 تذكره اش در صفحه 40 گويد: نامبرده پيشوا و رهبر بوده و در «التقريب» اشعار شده كه نامبرده ثقه و بزرگوار است و در زمان جاهليت و اسلام زيست نموده و بطوريكه در جلد 3 «التهذيب» صفحه 322 مذكور است. جمعى او را موثق شمرده اند و ابو نعيم در جلد 4 «حليه» صفحات 181- تا- 191 شرح حال مستقل و مفصلى از او نوشته، طريق منسوب باو در داستانهاى (مناشده) رحبه و ركبان خواهد آمد.
- زياد بن ابى زياد:حافظ هيثمى در «مجمح الزوايد» و ابن حجر در «التقريب» او را توثيق نموده اند، طرق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- زيد بن يثيع- همدانى كوفي:بر حسب مندرج در صفحه 136 «التقريب» نامبرده مورد وثوق و اعتماد و از بزرگان تابعين بوده و در زمان جاهليت و اسلام زيست كرده- طرق بسيارى منسوب باو در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- سالم بن عبد اللّه بن عمر بن خطاب فرشى عدوى مدنى:سالم بن عبد اللّه بن عمر بن خطاب فرشى عدوى مدنى- ذهبى در جلد 1 تذكره اش در صفحه 77 شرح حال او را نوشته و اشعار داشته كه: نامبرده فقيهى است با برهان و يكى از كسانى است كه علم و عمل و زهد و شرف در او جمع شده و طبق مندرج در «التقريب» نامبرده يكى از فقهاء هفت گانه است، روايت او مورد وثوق و از اهل عبادت بوده و در متانت و شخصيت همانند پدرش بوده و در عداد بزرگان طبقه سوّم است، نامبرده در پايان سال 106 (بنابر تاريخ صحيح) وفات يافته- طريق منسوب باو در داستان ركبان خواهد آمد و در صفحه 106 نيز ذكر شده است.
و بخارى «1» در جلد 1 از تاريخش- در قسم يك صفحه 375 از طريق عبيد از يونس بن بكير از اسماعيل بن نشيط عامرى از جميل بن عامر روايت نموده كه: سالم (نامبرده) براى او حديث كرد كه با يك واسطه گفتار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را شنيده كه در روز غدير خم فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه
- سعيد بن جبير اسدى كوفي:سعيد بن جبير اسدى كوفي- ذهبى در جلد 1 تذكرهاش در صفحه 65 شرح حال او را نگاشته و او را بطور كامل و رسا، ستايش نموده و بر طبق مندرج در صفحه 116 خلاصه خزرجى نقل از لالكائى- نامبرده مورد وثوق و اعتماد است و پيشوائى است با برهان- و از ابن مهران نقل شده كه: سعيد (مذكور) چشم از جهان بست در حالى كه همه اهل اين رمين بعلم او محتاج بودند! و در صفحه 133 «التقريب» مندرج است كه: نامبرده موثق و روايت او مورد اعتماد و از فقهاء طبقه سوم است. نامبرده در سال 95 هجرى قبل از رسيدن بسن پنجاه سالگى در برابر حجاج (و بأمر او) بقتل رسيده، و در جلد 4 «تهذيب التهذيب» صفحه 13 از طبرى نقل كرده كه نامبرده مزد موثقي بوده و حجّت بر مسلمين است. طريق منسوب باو در صفحه 48 و 99 گذشت.
- سعيد بن ابى حدّان:سعيد بن ابى حدّان (ذى حدّان نيز باو گفته شده) كوفي- در «تهذيب التهذيب» نگاشته كه ابن حبّان او را از اشخاص مورد وثوق شمرده- حديث او در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- سعيد بن مسيّب قرشى مخزومى، داماد ابى هريره:سعيد بن مسيّب قرشى مخزومى. داماد ابى هريره- در سال 94 وفات يافته، ذهبى در جلد 1 «تذكرة الحّفاظ» صفحه 47 مي نگارد: بقول احمد بن حنبل و غيره- روايات مرسل سعيد- صحيح هستند. و ابن مدنى گفته: در تابعين كسى را بوسعت دامنه علم او نمي دانم، بنظر و عقيده من نامبرده از اجّله تابعين است، و ابو نعيم او را در شمار اولياء آورده و در جلد 2 «حلية الاولياء» صفحه 161 شرح حال او را ثبت نموده است. از طريق جمعى از حفاظ روايت او در موضوع (تهنيت) خواهد آمد و حديث ديگر او در صفحه 79 و 80 گذشت.
- سعيد بن وهب همدانى كوفي:ابن معين در صفحه 122 خلاصه تهذيب الكمال او را- توثيق نموده- نامبرده بسال 76 درگذشته، گروه بسيارى از پيشوايان حديث بطريق او داستان (مناشده) رحبه را چنانكه خواهد آمد روايت نموده اند.
- ابو يحى- سلمة بن كهيل حضرمى كوفي:متوفاى در سال 121- احمد و عجلى بشرح مندرج در صفحه 136 «خلاصة التهذيب» و صفحه 154 «التقريب» نامبرده را توثيق نموده اند. طريق منسوب باو در صفحات 54 و 57 و 66 و 72 ..،
گذشت.
- ابو صادق سليم بن قيس هلالى:متوفاى سال 90 هجرى- نامبرده از جمله كسانى است كه باو و بنگارشاتش. در نزد فريقين (سنى و شيعى) استدلال مي شود. چنانكه خواهد آمد، نامبرده در مواضع متعدد از كتابش حديث غدير را روايت نموده. كتاب او هم اكنون موجود و در دسترس است.
- ابو محمّد سليمان بن مهران اعمش:ذهبى و غيره او را توثيق نموده اند و از فرط راستى و درستى او را مصحف مي ناميدند. ذهبى در جلد 1 «تذكره» صفحه 138 شرح حال او را ثبت كرده وفات او بسال- 147 ر 148 واقع شده و ولادت او در سال 61 بوده- طريق منسوب باو در صفحات 64 و 71 و 92 گذشت و در حديث (مناشده) و در آيه تبليغ نيز خواهد آمد.
- سهم بن حصين اسدى:روايت او در صفحه 83 ذكر شد.
- شهر بن جوشب:شرح حال و طرق منسوب باو در آيه اكمال دين و در حديث تهنيت و در حديث موضوع روزه غدير خواهد آمد.
ضحّاك بن مزاحم:ابو القاسم: متوفاى 105 هجرى- احمد و ابن معين و ابو زرعه او را توثيق نموده اند: طريق او كه از ابن عباس روايت كرده در صفحه 97 گذشت و حافظ حموينى در «فرايد السمطين» در باب دهم نقل از ابو القاسم احمد طبرانى از حسين نيّرى از يوسف بن محمّد بن سابق از ابى ملك حسن از جوهر از ضحاك (مذكور) از عبد اللّه بن عباس روايت كرده كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز غدير خم (ضمن دعاى درباره على عليه السّلام) گفت: بار خدايا. او را يارى فرما و بسبب او (مسلمين را) يارى كن- و او را مورد رحم و عطوفت خود قرار ده و بسبب او (مسلمين را) رحم كن- و نصرت خود را شامل حال او فرما و بسبب او (مسلمين را) نصرت فرما- بار خدايا دوست بدار آنكه را كه او را دوست دارد و دشمن دار آنكه را كه او را دشمن دارد و اين الفاظ از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باسناد ديگر از عمرو ذى مرّه از أمير المؤمنين عليه السّلام روايت شده است.
- طاوس بن كيسان يمانى جندى:متوفاى 106 هجرى، ابو نعيم او را در جلد 4 «حليه» صفحه 20- 23 ذكر نموده و در صفحه 23 گويد: حديث نمود ما را احمد بن جعفر ابن مسلم از- عباس بن على نسائى از محمّد بن على بن خلف از حسين اشقر از ابن عيينه از عمرو بن دينار از طاوس (مذكور) از بريده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه
- طلحة بن مصرف ايامى «يمامى» كوفي:طلحة بن مصرف ايامى «يمامى» كوفي- ابن حجر گويد: نامبرده مورد اعتماد و وثوق؛ و مردى است اهل قرائت و موصوف بفضل- در سال 112 يا بعد از آن درگذشته است. طرق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- عامر بن سعد بن ابى وقاص مدنى:طبق مندرج در صفحه 185 «التقريب» نامبرده مورد اعتماد و وثوق بوده و از طبقه سوّم تابعين است. در سال 104 درگذشته. بصفحه 78 مراجعه شود.
- عايشه بنت سعد:در سال 117 درگذشته. ابن حجر در «التقريب» صفحه 473 او را توثيق نموده، حديث مشار اليها در صفحات 77 و 80 و 82 مذكور شد.
- عبد الحميد بن منذر بن جارود عبدى:نسائى و همچنين ابن حجر در صفحه 224 «التقريب» او را توثيق نموده اند. روايت او از ابى الطفيل در داستان (مناشده) رحبه بطريقى كه رجال سند همگى مورد وثوقند خواهد آمد.
- ابو عماره:عبد خير بن يزيد همدانى كوفي مخضرمى، ابن معين و عجلى بطوريكه در «خلاصه» صفحه 269 مندرج است. او را توثيق نموده اند و ابن حجر در «التقريب» صفحه 225 او را توثيق نموده و نامبرده را از بزرگان تابعين بشمار آورده و طريق منسوب باو بلفظ سعيد در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- عبد الرحمن بن ابى ليلى:متوفاى 82 ر 3 ر 4- طبق مندرج در جلد 2 «الميزان» صفحه 115 نامبرده از پيشوايان و موثقين تابعين است و در «تذكره» فقه او مورد ستايش قرار گرفته و در «التقريب» توثيق شده، حديث مناشده در رحبه بطرق بسيار از او خواهد آمد و حديث از او در صفحه 41 و 79 گذشت.
- عبد الرحمن بن سابط:(عبد الرحمن بن عبد اللّه بن سابط نيز گفته شده) جمحى، مكّى- ابن حجر در «التقريب» او را توثيق نموده و نامبرده را از طبقه متوسط تابعين بشمار آورده- وفات او در سال 118 ثبت شد. طرق منسوب باو در صفحات 77 و 78 گذشت.
- عبداللّه بن اسعد بن زراره:براهيم اشعرى از پدرش از مثنى ابن قاسم حضرمى از هلال بن ايوب صيرفى از ابن كثير انصارى از عبد الله بن اسعد بن زراره از پدرش اسعد بن زراره مذكور حديث غدير را از رسول خدا روايت نموده و ابوبكر جعابى در " نخب " و ابو سعيد منصور سجستانى در " كتاب الولايه " از ابى الحسن احمد بن محمد بزاز صينى (چينى) باملاء او در ماه صفر سال 394 ضبط نموده كه گفت : ابوالعباس احمد بن سعيد كوفى حافظ در سال 330 حديث نمود و ابوالحسين محمد بن محمد بن على شروطى بما خبر داد و گفت كه ابوالحسين محمد بن عمر بن بهته. و ابو عبد الله حسين بن هارون بن محمد قاضى صينى (چينى) و ابو محمد عبد الله بن محمد اكفانى قاضى بما خبر داده گفتند كه : احمد بن محمد بن سعيد بما خبر داده گفت كه : محمد بن فضل بن ابراهيم اشعرى براى ما حديث نمود (تا آخر سند مذكور كه ابن عقده آورده - و شمس الدين جزرى در " اسنى المطالب " ص 4 نامبرده را در شمار راويان حديث غدير از زمره صحابه ذكر نموده است.
- ابو مريم عبد اللّه بن زياد اسدى كوفي:ابن حبان (بطوريكه در صفحه 168 خلاصه خزرجى مذكور است) او را توثيق كرده و ابن حجر در صفحه 130 «التقريب» وثوق و اعتماد باو را اشعار نموده بصفحه 102 مراجعه شود.
- عبداللّه بن شريك عامرى كوفي:بشرح مندرج در صفحه 202 «التقريب» مردى است موصوف بصداقت؛ ولى شيعه بودن او جوزجانى را بافراط نسبت باو افكنده و او را تكذيب نموده! احمد و ابن معين و غيرهما بطوريكه در جلد 2 «ميزان ذهبى» صفحه 46 مذكور است او را موثق دانستها ند، طريق منسوب باو در صفحه 80 گذشت.
- ابو محمّد عبد اللّه بن محمّد بن عقيل هاشمى مدنى:تاريخ وفات او بعد از يكصد و چهل هجرى ثبت شده، در خلاصه خزرجى و در تقريب. از ترمذى نقل شده كه نامبرده در حديث، موصوف براستى بوده و احمد و اسحق و حميدى بحديث منسوب باو استدلال مينمودند، بطريق جابر در صفحه 50 مراجعه شود. در جلد 5 «البداية و النهايه» صفحه 213 از ابن جرير طبرى مذكور است كه او از قول مطلب بن زياد از عبد اللّه بن محمّد بن عقيل (مذكور) روايت نموده و او از جابر بن عبد اللّه شنيده كه او گفت، در جحفه، در غدير خم بوديم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از چادر يا خيمهاى بيرون شد، پس دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، استاد ما. ذهبى گفت اين حديث (از نظر راويانش) حسن است و بتحقيق آنرا ابن لهيعه روايت نموده بطوريكه در صفحه 50 گذشت و در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى خواهد آمد.
- عبداللّه بن يعلى بن مرّه،:طرق منسوب باو در حديث مناشده خواهد آمد و بعضى از طرق نامبرده در صفحه 91 گذشت.
- عدىّ بن ثابت انصارى كوفي خطمى:متوفاى 116؛ ذهبى در جلد 2 «الميزان» صفحه 193 درباره او مينگارد: دانشمند، راستگو، و محقق شيعه و امام مسجد آنها است و اگر شيعه مانند او بودند، هر آينه بد آنها كم بود (!!)؛ احمد و عجلى و نسائى او را موثق دانستهاند. طرق روايات منسوب باو در صفحه 45 و 46 گذشت و در- حديث (تهنيت) خواهد آمد.
- ابو الحسن عطية بن جناده عوفي. كوفي: متوفاى 111، سبط ابن جوزى در صفحه 25 تذكره خود و همچنين حافظ هيثمى در جلد 9 «مجمع الزوايد» صفحه 109 بنقل از ابن معين، و يافعى در جلد 1 «مرآت الجنان» صفحه 242. نامبرده را توثيق نموده اند، حجاج بن يوسف (لعنه اللّه) او را چهارصد تازيانه رد كه به على عليه السّلام دشنام گويد و او اين كار را نكرد؛ طرق روايات منسوب باو در صفحه 63 و 72 گذشت و در آيه تبليغ خواهد آمد.
- على بن زيد بن جدعان بصرى:متوفاى 129 ر 131 ابن ابى شيبه او را موثق دانسته و از ترمذى نقل شده كه نامبرده موصوف بصداقت است، و ذهبى او را به پيشوائى ستوده، بآنچه از او در صفحه 45 و 46 و 47 گذشت مراجعه نمائيد. و طرق بسيارى از او در داستان «تهنيت» خواهد آمد و خطيب در جلد 7 تاريخ خود صفحه 377 با دقت در سند روايت نموده و گفته: عبد الرحمن معدّل در اصفهان بما خبر داد، از محمّد بن عمر تميمى حافظ: از حسن بن على بن سهل عاقولى، از حمدان ابن مختار. از حفص بن عبد اللّه بن عمر از سفيان ثورى از على بن زيد. از انس كه او گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
- ابو هارون، عمارة بن جوين عبدى:متوفاى 134. طرق روايات منسوب باو در صفحه 47 گذشت و بعض آن در آيه اكمال دين و در داستان «تهنيت» خواهد آمد.
- عمر بن عبد العزيز، خليفه أموى:خليفه أموى. متوفاى 101، استدلال و احتجاج او بحديث غدير خواهد آمد.
- عمر بن عبد الغفار:در داستان سوگند دادن جوانى بر ابى هريره، از او روايتى خواهد آمد
- عمر بن على (أمير المؤمنين عليه السّلام):طبق مندرج در صفحه 281 «التقريب» نامبرده مورد وثوق و اعتماد است و از طبقه سوم از تابعين است، در زمان وليد و بقولى پيش از آن وفات يافته بصفحه 102 مراجعه نمائيد.
- عمرو بن جعدة بن هبيره:- ام سلمه - زوجه پيغمبر صلى الله عليه و آله - ابن عقده از طريق عمرو بن جعده بن هبيره از جدش از ام سلمه اين روايت را آورده كه ام سلمه گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم دست على عليه السلام را گرفت و او را بلند نمود تا بحدى كه سفيدى زير بغل او را ديدم. آنگاه فرمود : هر كس من مولاى اويم : على عليه السلام مولاى او است. سپس فرمود : اى مردم. من دو چيز گران و نفيس در ميان شما واميگذارم. كتاب خدا و عترت من، و اين دو هرگز از يكديگر جدا نميشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند. و اين روايت را سمهودى شافعى در " جواهر العقدين " بنابر مندرج در ص 40 " ينابيع الموده " آورده و شيخ احمد بن فضل بن محمد باكثير مكى شافعى در " وسيله المال " از طريق ابن عقده از ام سلمه بهمين الفاظ روايت نموده است.
- عمرو بن مرّه:عمرو بن مرّه. ابو عبد اللّه كوفي همدانى متوفاى 116. باو: ذو مرّه گفته مي شود، در جلد 8 «تهذيب التهذيب» از عجلى نقل نموده كه نامبرده تابعى مورد اعتماد و وثوقى است. و ذهبى در جلد 1 تذكره اش صفحه 108 شرح حال او را ثبت و او را بموثق بودن و نهايت دقت و پيشوائى ستايش نموده، حديث منسوب باو در صفحه 103 گذشت «پس هر كس خدا و رسولش مولاى او هستند اين، على عليه السلام مولاى او است.» و در داستان (مناشده) رحبه طرق بسيارى كه باو منتهى مي شود خواهد آمد كه تعدادى از آنها صحيح است و رجال سند آن مورد وثوق و اعتماد مي باشند.
- ابو اسحاق عمرو بن عبداللّه سبيعى همدانى:بقول ذهبى در ميزانش نامبرده در زمره تابعين كوفه از پيشوايان و اهل دقت نظر است و در جلد 1 تذكره خود در صفحه 101 شرح حال او را نگاشته و او را ستايش نموده و در «التقريب» نامبرده مردى مورد وثوق و اهل عبادت و پر فيض ذكر شده؛ در سال 127 و بقولى بيشتر وفات يافته؛ حديث او در صفحه 67 و 72 گذشت و در داستان (مناشده) و (تهنيت) طرق بسيارى كه باو منتهى مي شود خواهد آمد.
- ابو عبداللّه عمرو بن ميمون اودى:ذهبى در جلد 1 تذكره صفحه 56 او را به پيشوائى و مورد اعتماد و وثوق ذكر كرده و در صفحه 288 «التقريب» بعنوان ثقه و عابد ثبت شده. نامبرده در كوفه مسكن گرفته و بسال 74 و بقولى بعد از آن درگذشته؛ طرق منسوب باو در صفحه 97 گذشت و احتجاج او بحديث غدير خواهد آمد.
- عميرة بن سعد همدانى كوفي:خواهر سهل و مادر رفاعة بن مبشّر؛ طرق منسوب باو در داستان (مناشده) امير المؤمنين عليه السّلام در رحبه خواهد آمد و ما در اين سند نظرى داريم كه در محل خود بدان اشعار خواهيم نمود.
- عميره بنت سعد بن مالك مدنى. خواهر سهل و مادر رفاعة بن مبشّر
- عيسى بن طلحة بن عبيداللّه تميمى:عيسى بن طلحة بن عبيد اللّه تميمى. ابو محمّد مدنى. يكى از دانشمندانيست كه ابن معين او را توثيق نموده، و بموجب شرح حالى كه خزرجى در صفحه 257 خلاصه اش نگاشته، نامبرده در خلافت عمر بن عبد العزيز وفات يافته. طريق منسوب باو در صفحه 89 گذشت.
- ابوبكر فطر بن خليفه مخزومى (آزاد شده بنى مخزوم):(آزاد شده بنى مخزوم) حنّاط- مرد مورد وثوق و متّصف براستى است، احمد و ابن معين و عجلى و ابن سعد او را توثيق نمودهاند، طبق مندرج در «تهذيب التهذيب» در سال 150 ر 153 يا بيشتر وفات يافته، حديثى از او در مورد (مناشده) در رحبه بطرق بسيار و صحيح كه رجال سند آنها مورد وثوق هستند خواهد آمد و طريق منسوب باو در صفحه 92 و 101 گذشت.
- قبيصة بن ذؤيب:و حافظ ابن المغازلى ):بطوريكه در " العمده " تاليف ابن بطريق 53 مذكور است( با ذكر سند و باسناد خود از بكر بن سواده از قبيصه بن ذويب و ابى سلمه بن عبد الرحمن از جابر بن عبد الله روايت نموده باينكه : رسول خدا صلى الله عليه و آله در خم فرود آمد و مردم از آنجناب دور و متفرق گشتند. پس آنجناب على عليه السلام را امر فرمود كه مردم را جمع نمايد و پس از اجتماع آنها رسول خدا صلى الله عليه و آله در حاليكه تكيه بدست على عليه السلام داشت در ميان آنها ايستاد و پس از اداى حمد و ثناى خداوند. خطاب بانها فرمود : دورى و تفرقه شما بحدى بر من ناگوار آمد كه پنداشتم حتى درختى كه من تكيه بر آن دارم بيش از هر درخت ديگرى مورد بى علاقگى و خشم شما است (كنايه از نهايت تاثر از تفرقه و دورى مسلمين از آنحضرت است) سپس فرمود : ليكن على پيوسته بمن نزديك است بطورى كه هيچ امرى را بر نزديكى و دوستى من اختيار نميكند. و بهمين سبب است كه خداوند او را براى من بمنزله من براى او قرار داده و همانطور كه من از او خشنود و راضى هستم خداوند نيز از او راضى و خوشنود گشته سپس دست على را بلند كرد و فرمود. هر كس كه من مولاى اويم پس على مولاى او خواهد بود. بار خدايا دوست بدار آنكه را كه او را دوست دارد و دشمن دار آنكه را كه او را دشمن دارد - جابر گويد - در اين هنگام مردم با شتاب و نگرانى (از ابراز تاثر پيغمبر صلى الله عليه و آله) بسوى آنجناب شتافتند و با تضرع و گريه از تفرقه و دورى خود معذرت خواسته و عرضه داشتند : يا رسول الله تفرق و دور شدن ما از حضرتت براى اين بود كه مبادا اجتماع ما بر آنجناب گران و ناگوار باشد اكنون كه اين معنى موجب ناراحتى و خشم شما گشته، پناه بخدا ميبريم از خشم پيغمبرش - در اين موقع رسول خدا صلى الله عليه و آله ابراز رضايت فرمود و معذرت آنها را پذيرفت
- ابو مريم قيس ثقفى مدائنى:بطوريكه در صفحه 395 خلاصه خزرجى مذكور است. نسائى او را توثيق نموده طريق منسوب باو در صفحه 102 گذشت و رجال سند آن مورد وثوق هستند.
- محمّد بن عمر بن على أمير المؤمنين عليه السّلام:در خلافت عمر بن عبد العزيز و بقولى سال 100 هجرى وفات يافته. ابن حبان او را توثيق نموده و ابن حجر گفته كه نامبرده از طبقه ششم و متصف براستگوئى است. بعد از (سى) وفات يافته. بطرق منسوب باو در صفحات 102 و 103 مراجعه نمائيد.
- ابو الضحى مسلم بن صبيح همدانى كوفي عطار:بطوريكه در صفحه 321 «خلاصة التهذيب» و صفحه 422 «التقريب» مذكور است ابن معين و ابو زرعه او را توثيق نمودهاند. طرق منسوب باو در صفحه 73 گذشت.
- مسلم ملائى:طرق منسوب باو در صفحات 54 و 78 گذشت.
- ابو زراره مصعب بن سعد بن ابى وقاص زهرى مدنى:طبق مندرج در صفحه 334 «التقريب» موثق است در سال 103 وفات يافته. بصفحه 79 مراجعه نمائيد.
- مطلّب بن عبداللّه قرشى مخزومى مدنى:ابو زرعه و دار قطنى او را توثيق نموده اند. حديث او در صفحه 94 گذشت.
- مطر ورّاق:شرح حال و حديث او درباره روزه غدير و در مورد آية اكمال دين و حديث تهنيت خواهد آمد.
- معروف بن خربود:ابن حبان او را توثيق نموده، بصفحه 58 مراجعه نمائيد. حديث او بعدا نيز خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.
- مهاجرين مسمار زهرى مدنى:ابن حبان او را توثيق نموده. طرق منسوب باو در صفحات 77 و 82 گذشت.
- موسى بن اكيل بن عمير نميرى:طريق منسوب باو در صفحه 89 گذشت.
- ابو عبداللّه ميمون بصرى آزاد كرده عبد الرحمن بن سمره:ابن حبان بطوريكه در جلد 9 «مجمع الزوايد» صفحه 111 مذكور است او را توثيق نموده و ابن حجر در صفحه 17 «القول المسدّد» گويد: ميمون مورد توثيق عده واقع شده و نسبت بحفظ او بعضى از علماء رجال سخن گفتهاند و ترمذى حديثى از او را تصحيح نموده- طرق حفاظ منسوب باو بسيار است و در صفحات 64 و 65 و 68 و 73 گذشت و ابن كثير طرق او را تصحيح نموده.
- نذير الضبى كوفى:از بزرگان تابعين است. حديثى منسوب باو در داستان (مناشده) أمير المؤمنين عليه السّلام در روز جمل- در مورد خود ذكر خواهد شد.
- هانى بن هانى همدانى كوفي:بطوريكه در تقريب مذكور است، نسائى گفته است باكى بر او نيست، حديث او در موضوع (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- ابو بلج يحيى بن سليم فزارى واسطى:ابن معين و نسائى و دار قطنى بطوريكه در صفحه 383 خلاصه خزرجى- مذكور است او را توثيق نمودهاند و حافظ هيثمى در جلد 9 «مجمع الزوايد» صفحه 109 او را توثيق نموده طرق منسوب باو در صفحات 95 و 97 گذشت و حديثى كه بطريق او از ابن عباس روايت شده صحيح است و تمام رجال سند آن ثقه و مورد اعتمادند.
- يحى بن جعدة بن هبيره مخزومى:بر حسب مندرج در صفحه 389 «التقريب» مورد اعتماد و وثوق است و از طبقه سوم است. بصفحه 72 مراجعه نمائيد.
- يزيد بن ابى زياد كوفي:يكى از پيشوايان كوفه است، در سال 136 در سن نود سالگى يا نزديك بآن وفات يافته، حديث او در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
- يزيد بن حيان تيمى كوفي:عاصمى در «زين الفتى» و نسائى طبق مندرج در صفحه 370 «خلاصه خزرجى» او را توثيق نمودهاند و ابن حجر در تقريب خود او را موثّق دانسته و در شمار طبقه وسطى از تابعين معرفي نموده است.
طرق منسوب باو در صفحات 65 و 73 گذشت و حافظ عاصمى در «زين الفتى» باسنادش از اسحق بن ابراهيم مروزى «ثقه» از يزيد بن حيان كوفي (ثقه در حرم «2») روايت نموده كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در غدير خم بپا خاست. پس موعظه و تذكر فرمود، سپس فرمود: اى مردم: اينست و جز اين نيست كه من بشرى هستم همانند شما، نزديك است كه فرستاده حق مرا برسد و اجابت كنم .... تا آخر حديث.
- ابو داود يزيد بن عبد الرحمن بن اودى كوفي:بر حسب مندرج در صفحه 372 «خلاصه خزرجى» ابن حبان او را توثيق نموده، طرق منسوب باو در صفحه 40 گذشت و در داستان «مناشده» جوانى با ابى هريره حديث او خواهد آمد.
- ابو نجيح يسار ثقفى متوفاى 109 هجرى:بر حسب مندرج در صفحه 384 «خلاصه خزرجى» ابن معين او را توثيق نموده. طرق منسوب باو در ص 78 گذشت.
آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين
1. تابعى كسى است كه خودش پيغمبر را ديدار نكرده باشد، يا اگر ديده باشد، در حال ملاقات مسلمان نبوده، ولى اصحاب آن حضرت را در حال اسلام درك نموده باشد و چنانچه كسى هيچ يك از صحابه را در حال اسلام نديده باشد، ولى تابعين را (در حال اسلام) ملاقات كرده باشد، وى را تبع تابعين (جمع:اتباع) نامند.
منبع اصلی:
- ترجمه الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، ج1بخش اول، علامه عبدالحسین امینی، احمد امینی نجفی.