علمای راوی غدیر قرن چهارم و پنجم هجری

علمای راوی غدیر قرن چهارم و پنجم هجری

(طبقات راويان حديث غدير از علمآء) بترتيب تاريخ وفاتشان توجّه و عنايت بموضوع مهم غدير خم در انحصار صحابه و تابعين نبوده و بلكه علمآء قرن‏هاى بعدى نيز در حفظ و اجراء اين سيره مهم و اثر زوال ناپذير نهايت مراقبت را داشته‏اند و با بررسى تاريخ مربوط، ملاحظه ميشود كه در هر قرنى گروه بسيارى از حفاظ با دقت نظر اين نشانه نمايان دين را از گروه پيشين دريافت و بر طبق تحقيقاتى كه در اين امر خطير نموده‏اند به طبقه بعدى كه جايگزين آنها شده‏اند با خضوع و تسليم بصحت آن، سپرده‏اند. اينك تعدادى از آنان را براى اثبات اين مدّعى نام مى‏بريم، كه در هر قرنى گواه بر تحقق اين داستان ميباشند، و احاطه به همه راويان اين حديث از طبقه علماء موكول بدامنه قدرت خواننده بزرگوار است كه در حدود كوششى كه داير بشناسائى اساتيد فن حديث بكار خواهند برد، به منظور خود نائل گردند.
    • حافظ عبد اللّه بن صقر بن نصر- ابو العباس سكرى- بغدادى:متوفاى 302، خطيب در جلد 9 تاريخش صفحه 483 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته و دار قطنى صداقت او را تأييد كرده، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 78 ذكر شده است.
    • حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى:حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى- صاحب سنن (در سال 303 در سن 88 سالگى درگذشته) ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 268 از دار قطنى حكايت نموده كه: نسائى فقيه‏ترين استادان مصر و اعلم علماء عصر خود در حديث بوده، و از نيشابورى حكايت نموده كه: نسائى پيشوائى است بدون معارض، و سبكى در جلد 2 طبقات خود صفحه 84 از قول ابى جعفر طحاوى حكايت نموده كه: نسائى پيشوائى است از پيشوايان مسلمين، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 123 از قول ابن يونس حكايت نموده كه: نسائى پيشوائى بوده در فنّ حديث كه موصوف است به ثقه و دقت نظر و قوه حفظ، نامبرده (نسائى) حديث غدير را در «سنن» و در «خصايص» بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آنطرق صحيح و رجال آنها ثقه هستند از جمله آن طرق رواياتى است كه خواهد آمد و قسمتى هم از آن در ص 46 و 64 و 65 و 72 و 77 و 88 و 92 و 94 ذكر شد.
    • حافظ حسن بن سفيان بن عامر- ابو العباس- شيبانى- نسوى- بالوزى:حافظ حسن بن سفيان بن عامر- ابو العباس- شيبانى- نسوى- بالوزى - بالوز از قراء( نسا) ميباشد كه سه يا چهار فرسخ از نسا فاصله دارد-( انساب سمعانى)- صاحب مسند كبير متوفاى 303، سمعانى در «انساب» او را در فقه و علم و ادب مقدم داشته و در جاى ديگر او را به نام پيشوائى با اتقان و با ورع و حافظ ياد كرده، و سبكى در جلد 2 «طبقات» ص 210 از حاكم نقل كرده كه: نامبرده محدّث عصر و زمان خود در خراسان بوده كه در دقت نظر و كثرت احاطه و فهم و فقه و ادب بر همگان مقدّم بوده، حديث از او در ص 46 گذشت و روايت او در داستان مناشده امير المؤمنين عليه السّلام در روز جمل و در داستان مراسم تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ احمد بن على موصلى- ابو يعلى:صاحب مسند كبير متوفاى 307، ابن حبان و حاكم و ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 274 او را توثيق نموده‏اند و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 130 او را با اوصاف حفظ و نيك انديشى و داراى تصنيف پسنديده و رعايت عدالت در آنچه روايت ميكند، و داراى نيروى ضبط، در آنچه بدان حديث مينمايد، ذكر نموده است، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 97 گذشت، و روايت او در حديث مناشده و همچنين در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين در حديث تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن جرير طبرى ابو جعفر:حافظ محمّد بن جرير طبرى ابو جعفر صاحب تفسير و تاريخ مشهور متوفاى 310، خطيب شرح حال او را در جلد 2 تاريخش صفحات 162- 169 نگاشته و گويد: نامبرده يكى از علمائى است كه بگفتارشان حكم ميشود و برأى آنها رجوع ميشود، بسبب مراتب معرفت و فضل، و سپس نسبت باو تعريف و ستايش بسيار نموده، و ذهبى در جلد 1 «تذكره» صفحات 277- 283 او را ذكر و باوصاف امامت و زهد و ترك دنيا او را ستايش نموده است، نامبرده كتاب جداگانه‏اى در موضوع غدير تأليف نموده، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 48 و 82 و 86 و 93 و 103 و 105 و 122 گذشت و بطرق ديگر هم از او خواهد آمد
    • ابو جعفر احمد بن محمّد ضبعى- احول:متوفاى 311، حديث از او در موضوع مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن جمعة بن خلف قهستانى، ابو قريش:حافظ محمّد بن جمعة بن خلف قهستانى، ابو قريش، صاحب مسند كبير، متوفاى 313، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 169 گويد: نامبرده داراى نيروى ضبط و حفظ و اتقان است و بسيار بوقايع و اخبار گوش فرا داده و بسيار سفر كرده، و ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 328 از قول ابى على حافظ گويد: خبر داد ما را ابو قريش حافظ ثقه و امين* اشاره بحديث او در ص 47 گذشت و روايت او در موضوع تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ عبد اللّه بن محمّد بغوى- ابو القاسم:متوفاى 317، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخش ص 111- 117 با اشعار باينكه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و آثار بسيار و داراى نيروى فهم و عرفان است- ثبت نموده، و از موسى بن هارون نيز حكايت كرده كه: هر گاه روا باشد كه بانسانى گفته شود: ما فوق ثقه، هر آينه درباره ابو القاسم گفته ميشد، نامبرده در كتاب خود (معجم) داستان ركبان را روايت نموده كه خواهد آمد، و حديثى از او باسناد حسن در صفحه 65 ذكر شد.
    • ابو بشر محمّد بن احمد دولابى:دولاب قريه‏ايست در( رى) و قريه ديگر بهمين نام در اهواز است و موضع ديگر نيز بهمين نام در بغداد است- در سال 224 ولادت يافته و در 320 درگذشته، بطوريكه ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص 85 قيد نموده، روايت نامبرده مورد اعتماد است، حديث او در ص 54 و 65 هر دو باسناد صحيح و رجال ثقه، ذكر شد.
    • ابو جعفر احمد بن عبد اللّه بن احمد بزاز معروف به، ابى النيّرى:ابو جعفر احمد بن عبد اللّه بن احمد بزاز معروف به، ابى النيّرى، در سال 232 ولادت يافته و در 320 درگذشته است، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 226 شرح حال او را ثبت و گفته كه: نامبرده ثقه است، حديث از او در موضوع آيه اكمال دين و در داستان تهنيت خواهد آمد كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • حافظ ابو جعفر احمد بن محمّد ازدى طحاوى:طحا قريه‏ايست در صعيد مصر و ازد طايفه‏ايست از يمن- حنفى- مصرى- در سال 229 ولادت يافته و در 321 درگذشته است، استاد فقه و حديث است و رياست دينى در مصر باو منتهى ميشود، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 174 شرح حال او را نگاشته و گفته كه: نامبرده يكى از علماء ثقه و داراى دقت نظر و نيروى حفظ و از افراد برجسته اين فنّ است، و ذهبى در جلد 3 «تذكره» ص 30 از ابن يونس حكايت نموده كه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و فقاهت است و خردمندى است كه چون او كسى جايگزين او نيست، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در ص 79 و همچنين در ص 102 ذكر شد.
    • ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى هاشمى:ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى هاشمى متوفاى 325 خطيب در جلد 6 تاريخش ص 137 شرح حال او را ثبت كرده، حديث بطريق او در داستان مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى بحديث غدير خواهد آمد.
    • حافظ حكيم، محمّد بن على ترمذى- صوفي- شافعى:صاحب كتاب «فروق» و «نوادر الاصول» بطوريكه در شرح حال او مذكور است، در كتاب خود «نوادر الاصول» از بعضى استادان خود روايت ميكند، حافظ ابو نعيم در «حليه» او را ستوده و شرح حال او را سبكى در جلد 2 طبقاتش صفحه 20 ثبت نموده، حديث از او در ص 59 گذشت.
    • حافظ، ابن الحافظ، عبد الرحمن بن ابى حاتم محمّد بن ادريس تميمى حنظلى رازى:متوفاى 327، ذهبى در جلد 3 «تذكره، ص 48 شرح حال او را ثبت و نامبرده را بسمت پيشوائى و نيروى حفظ و تشخيص ستوده و موثق بودن او را از ابن وليد باجى حكايت نموده، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش ص 237 شرح حال او را ثبت كرده و از ابى يعلى خليلى حكايت نموده كه نامبرده مرد زاهدى بوده و از ابدال شمرده ميشد، حديث از او در ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ در شأن على عليه السّلام نيز خواهد آمد.
    • ابو عمرو، احمد بن عبد ربّه قرطبى:متوفاى 328، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت و گفته: نامبرده از علمائى است كه داراى محفوظات بسيار و اطلاع زياد بر اخبار مردم بوده و كتاب «العقد الفريد» را كه از كتب سودمند است، او تصنيف نموده، نامبرده در جلد 2 كتاب خود «عقد الفريد» ص 275 چنين نگاشته: على عليه السّلام در سن پانزده سالگى اسلام آورد و او اولين كسى است كه شهادت بوحدانيت خداوند و رسالت محمّد صلّى اللّه عليه و آله داد، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه و روايت از او در داستان احتجاج مأمون بر چهل تن از فقهاء باحاديثى كه از جمله آن حديث غدير است، خواهد آمد.
    • فقيه ابو عبد اللّه حسين بن اسمعيل بن سعيد محاملى ضبّى:(در سن 95 سالگى در سال 330 درگذشته، سمعانى در انسابش نامبرده را فاضل و صادق و متدين و ثقه معرفي نموده، و ابن كثير در جلد 3 تاريخش صفحه 203 او را موصوف بصدق و تديّن و فقيه و محدّث اعلام كرده و اشعار نموده كه شصت سال قضاوت در كوفه بعهده او بوده و قضاوت فارس و توابع آن نيز باو محول گشته، سپس از مقام مزبور بكلى استعفا كرده و ملازم خانه خود شده و اكتفاء بشنيدن و بيان حديث نموده، روايت از او در ص 98 و 103 باسناديكه صحت آنرا در امالى خود تصديق نموده گذشت، و روايت ديگر او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.
    • ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال:در سال 234 متولد و در 331 درگذشته، نامبرده استاد- حافظ دار قطنى و امثال او است، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 290 شرح حال او را ثبت نموده و گفته: نامبرده ثقه است، حديث او و شرح حالش در باب روزه غدير خواهد آمد و بزودى بر صحت اسناد آن و ثقه بودن تمامى رجال آن واقف خواهيد شد.
    • حافظ ابو العباس احمد بن عقده:متوفّاى 333، بهر يك از كتب تذكره و شرح حال دست بيابيد، شرح حال و ستايش نسبت باو را خواهيد يافت، نامبرده يك كتاب تأليف و اختصاص بداستان غدير داده و قريبا در تعداد مؤلّفين كتب در موضوع غدير خم از تأليف مزبور بتفصيل آگاه خواهيد شد -مؤلفين كتب درباره« حديث غدير» در صفحات 141- 148 طليعه؟؟؟ فارسى ترجمه و درج گرديده و ظاهرا از تكرار آن بى‏نياز خواهيم بود، مترجم-، نامبرده داستان غدير خم را بطرق بسيار روايت نموده كه قسمتى از آن قبلا ذكر شده و قسمتي نيز خواهد آمد.
    • ابو عبد اللّه محمّد بن على بن خلف عطّار كوفى:ابو عبد اللّه محمّد بن على بن خلف عطّار كوفى مقيم بغداد، خطيب شرح حال او را در جلد 3 تاريخش در ص 57 ثبت و از قول منصور كه خود از او شنيده نقل كرده كه: محمّد بن على بن خلف ثقه و متّصف بامانت و حسن عقل و خرد است، حديث او باسناد صحح و رجال ثقه در ص 120 گذشت.
    • حافظ هيثم بن كليب ابو سعيد شاشى:متوفاى 335 صاحب مسند كبير، دهبى در جلد 3 «تذكره» ص 66 شرح حال و توثيق او را ثبت نموده، حديث او در ص 80 گذشت و كنجى اشعار نموده كه حديث مزبور حسن و اطراف آن صحيح است.
    • حافظ محمّد بن صالح بن هانى ابو جعفر ورّاق نيشابورى:متوفّاى 340 ابن كثير در جلد 11 تاريخش «البدايه و النهايه» ص 225 شرح حال او را ثبت نموده و گفته: نامبرده ثقه و زاهد بوده و از خصوصيّات زهد او اين بود كه فقط از دسترنج خود امرار زندگى ميكرد و تهجّد (نافله شب) خود را قطع و ترك نكرد، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش در ص 164 شرح حال او را نگاشته و او را ستايش كرده حديث او در ص 48 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.
    • حافظ ابو عبد اللّه محمّد بن يعقوب بن يوسف شيبانى نيشابورى:معروف به «ابن اخرم» (در سال 250 متولّد شده و در 344 درگذشته)،- صاحب مسند كبير- ذهبى در جلد 3 «تذكره» ص 82 شرح حال او را ثبت و نامبرده را مورد ستايش قرار داده گويد: ابن خزيمه پيوسته ابا عبد اللّه بن يعقوب را بر تمام اقرانش مقدّم ميداشت و در آنچه كه بر او وارد ميشد بگفتار نامبرده اعتماد داشت و هر زمان در چيزى شك ميكرد آنرا باو عرضه مينمود، حافظ ابو بكر بيهقى روايت او را كه در ص 71 ذكر شده از حافظ حاكم نيشابورى روايت كرده كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • حافظ يحيى بن محمّد بن عبد اللّه- ابو زكريا العنبرى- البغيانى:در سن هفتاد و شش سالگى سال 344 وفات يافته، سمعانى در «انساب» شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، و سبكى در جلد 2 «طبقات» ص 321 او را بعنوان يكى از پيشوايان ذكر نموده، و حاكم او را بوصف عدل. اديب. مفسر يگانه بين اقرانش- معرفى نموده، و از قول ابو على حافظ گويد: مردم از حفظ ما نسبت باين اسانيد و طرق روايات تعجب ميكنند، در حاليكه: ابو زكريا عنبرى بحدّى در حفظ علوم پيش رفته كه چنانچه حفظ قسمتى از آن بما تكليف شود، از آن عاجز خواهيم بود!! و من ياد ندارم كه نظير او را ديده باشم! حديث او در ص 78 گذشت.
    • مسعودى- على بن حسين بغدادى- مصرى:متوفاى 346، نسب او منتهى ميشود بعبد اللّه بن مسعود، سبكى در جلد 2 «طبقات الشافعيّه» ص 307 شرح حال او را نگاشته و گويد: نامبرده اخبارى و مردى پرهيزكار و بسيار دانشمند (علّامه) بوده، و گفته شده كه: از حيث عقيده معتزلى بوده، حديث از او در احتجاج امير المؤمنين عليه السّلام؟؟؟؟ طلحه بحديث غدير در روز جمل خواهد آمد.
    • ابو الحسين محمّد بن احمد بن تميم خياط- قنطرى- حنظلى:(در سال 259 متولد و در 340 وفات يافته)، خطيب در جلد 1 تاريخش ص 283 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در ص 66 باسنادى كه تمام رجال آن ثقه هستند ذكر شده.
    • حافظ جعفر بن محمّد بن نصير- ابو محمّد خواص- معروف به خلدّى:متوفاى 347، خطيب در جلد 7 تاريخش صفحه 226 و 231 شرح حال او را ثبت نموده و گفته:نامبرده ثقه و صادق و متديّن و فاضل بوده، حديث او در باب نزول آيه اكمال درباره على عليه السّلام باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • ابو جعفر محمّد بن على شيبانى كوفى:از جمله علمائى است كه درباره حديث غدير خم داراى تصنيف هستند، حاكم در «مستدرك» و ذهبى در «تلخيص» در موارد عديده صحت حديث او را تصريح نموده‏اند، حديث او در صفحه 48 باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، و همچنين در صفحه 66 گذشت.
    • حافظ دعلج بن احمد بن دعلج بن عبد الرحمن- ابو محمّد سجستانى معدّل:متوفاى 341، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 387/392 شرح حال او را نگاشته و گفته: نامبرده ثقه و داراى دقت نظر بوده و حكّام شهادت او را پذيرفته‏اند و عدالت او را اثبات كرده‏اند، و براى او «مسند» ترتيب داده‏اند، (يعنى روايت‏هاى مسند او را جمع كرده‏اند)، دار قطنى گويد: در ميان اسانيد خود چون او داراى دقت نظر نيافتيم او ثقه و امين بود، و عمر بصرى گويد: در بغداد در ميان كسانى كه انتخاب نمودم كسى نيافتم كه در صحت كتابت و نيكوئى سماع (سماع احاديث) از دعلج بهتر باشد حديث او باسنادى كه حاكم صحت آنها را در جلد 3 «مستدرك» صفحه 109 تصريح نموده در صفحه 66 گذشت.
    • ابو بكر محمّد بن حسن بن محمّد نقّاش- مفسّر موصلى- بغدادى:متوفاى 351، ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 241 شرح حال او را نگاشته و گفته:نامبرده مردى است داراى صلاحيّت نفسانى و عابد و ملتزم بآداب، تفسير موسوم به «شفاء الصدور» از اوست، حديث او در باب نزول آيه سأل سائل در پيرامون نصّ غدير خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن عبد اللّه شافعى- بزاز- بغدادى:متوفاى 354 (در سال 260 متولد شده)، خطيب در جلد 5 تاريخش ص 456 شرح حال او را ثبت و گفته:نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و حديث بسيار و تصنيف پسنديده و نيكو است؛ و از دار قطنى حكايت نموده كه: نامبرده ثقه و امين بوده و ذهبى در جلد 3 «تذكره» ص 96 از او ياد نموده و گويد: نامبرده ثقه و امين است و در زمان او كسى از او موثق‏تر نبوده، و ابن كثير در در جلد 11 تاريخش صفحه 260 گفته: نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و داراى روايت بسيار است، حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زيد بن ارقم باسناد صحيح خواهد آمد.
    • حافظ ابو حاتم- محمّد بن حبّان بن احمد تميمى- بستى:متوفاى 354، ذهبى در جلد 3 «تذكره» ص 133 شرح حال او را نگاشته و گفته: نامبرده از فقهاء دين و حافظين آثار بوده و حاكم گويد: او از علم فقه و لغت و وعظ پر و از مردان خردمند بوده، و خطيب گويد: ثقه و بزرگوار و داراى فهم بوده و ابن كثير در جلد 11 تاريخش صفحه 259 از او ياد نموده و گويد؟ نامبرده يكى از حفاظ بزرگوار و از مصنفين و مجتهدين عاليمقدار است حافظ محب الدين طبرى در جلد 2 «رياض النضره» ص 169 حديث مناشده در رحبه را كه بلفظ ابى الطفيل خواهد آمد، روايت نموده، سپس گفته: اين حديث را ابو حاتم با بررسى در اسناد روايت كرده.
    • حافظ سليمان بن احمد بن ايوب لخمى- ابو القاسم طبرانى:(در سال 260 متولد و در 360 وفات يافته) ذهبى در جلد 3 «تذكره» ص 126- 131 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد: امام علامه حجت- يگانه صاحب مسند دنيا، از هزار استاد و بيشتر حديث نموده و با وصف صداقت و امانت از مردان زبده اين امر (امر حديث) بوده، ابو العباس شيرازى موثق بودن او را اعلام داشته، نامبرده حديث غدير را بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آن صحيح و رجال اسنادش ثقه هستند، بصفحات 45 و 53 و 55 و 56 و 57 و 59 و 69 و 70 و 73 و 76 و 82 و 83 و 86 و 92 و 94 و 97 و 99 و 103 و 107 و 109 و 119 مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • احمد بن جعفر بن محمّد بن سلم، ابو بكر حنبلى:احمد بن جعفر بن محمّد بن سلم، ابو بكر حنبلى، صاحب مسند كبير، متوفاى 365، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 283 گويد: نامبرده ثقه است، نزديك نود سال زندگى كرده، حديث او باسناد صحيح و رجال ثقه در صفحه 120 گذشت.
    • ابو بكر- احمد بن جعفر بن حمدان بن مالك قطيعى:ابو بكر- احمد بن جعفر بن حمدان بن مالك قطيعى -منسوب به« قطيعة الرقيق» است كه محله‏ايست در بالاترين قسمت غربى بغداد- (در سن 96 سالگى در سال 367 وفات يافته)، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 74 شرح حال او را نگاشته و از ابن مالك حكايت نموده كه: نامبرده استادى بوده با صلاحيت و از ديگرى حكايت نموده كه: نامبرده متصف بصدق بوده، و از برقانى حكايت نموده كه: قسمتى از نوشتجات او در آب غرق و تلف شد و او آنقسمت را از نوشته‏اى استنساخ كرد كه (ميگفتند) مسموعات او در آن نبوده، و بهمين مناسبت او را مورد نكوهش قرار دادند، و گر نه، نامبرده ثقه است و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 293 نوشته كه: نامبرده ثقه و داراى حديث بسيار است، و حاكم در «مستدرك» و ذهبى در تلخيص خود صحت حديث او را تصريح نموده‏اند؛ حديث مناشده در رحبه بطريق او از عبد الرحمن بن ابى ليلى و ابى الطفيل باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند، خواهد آمد، و حاكم در جلد 3 «مستدرك» ص 132 گويد: خبر داد ما را، ابو بكر احمد بن جعفر بن حمدان قطيعى در بغداد از اصل نوشته خود، حديث از عبد اللّه بن حنبل و او از پدرش- از يحيى بن حماد از ابو عوانه- از ابو بلج از- عمرو بن ميمون كه گفت: من نزد عبد اللّه بن عباس نشسته بودم: در اين هنگام نه گروه بر او وارد شدند ... تا آخر حديث مذكور در ص 95، و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • ابو يعلى زبير بن عبد اللّه:ابو يعلى زبير بن عبد اللّه - در( كامل) مذكور است: عبد الواحد بن موسى، و حكايت از حاكم: عبيد اللّه بن موسى ذكر شد- بن موسى بن يوسف بغدادى، توزى –توز، بفتح اول و تشديد زاء شهريست در فارس نزديك كازرون- معجم البلدان- مقيم نيشابور، متوفاى 370، خطيب در جلد 8 تاريخش ص 473 شرح حال او را ثبت نموده و ابن اثير در جلد 9 «كامل»- ص 4 او را ذكر كرده، حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.
    • ابو يعلى- ابو بكر- محمّد بن احمد بن بالويه- نيشابورى:معدل (در سال 374 در سن 94 سالگى وفات يافته) خطيب در جلد 1 تاريخش ص 282 شرح حال او را ثبت و موثق بودن او را از برقانى حكايت كرده، و حاكم در «مستدرك» روايت بسيار از او نقل نموده و صحت حديث او را تصريح كرده، ذهبى نيز در تلخيص خود از او ياد نموده، حديث او راجع به غدير خم باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 66 گذشت.
    • حافظ- على بن عمر بن احمد دار قطنى:متوفاى 385، در بسيارى از كتب تذكره و تاريخ شرح حال او يافت ميشود، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 34 گويد: نامبرده يگانه زمان و نادره عصر خود و پرورش يافته بفطريات منحصر بخود و پيشواى زمان خود بوده، علم بآثار پيشين و شناسائى نسبت بعلل حديث و نام مردان حديث و احوال راويان با التزام بصداقت و امانت و با وصف فقه و عدالت و قبول شهادت و صحت اعتقاد و سلامت مذهب و در برداشتن و احاطه بساير انواع علوم، تمامى باو منتهى ميشود، حديث او در موضوع روزه روز غدير و همچنين در باب مناشده رحبه خواهد آمد كه هر دو باسناد صحيح و با رجال ثقه ميباشد.
    • حافظ- حسن بن ابراهيم بن حسين- ابو محمّد مصرى: مشهور به (ابن زولاق) (در سال 387 در سنّ 81 سالگى وفات يافته)، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 146 و ابن كثير در جلد 11 (البداية و النهايه» ص 321 شرح حال او را ثبت كرده‏اند، نامبرده بطوريكه مقريزى در جلد 2 «خطط» ص 222 متعرض است حديث غدير را در تاريخ خود روايت نموده است.
    • حافظ- عبيد اللّه بن محمّد عكبرى- ابو عبد اللّه بطى- حنبلى:مشهور به «ابن بطّه» متوفاى 387، سمعانى در انسابش او را ذكر نموده و به پيشوائى و فضل و علم و حديث و فقه و زهد او را ستوده، حديث تهنيت را كه خواهد آمد، بلفظ براء بن عازب با ذكر سند روايت نموده است.
    • حافظ محمّد بن عبد الرحمن بن عباس- ابو طاهر:مشهور به (مخلص الذهبى) متوفاى 388. ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 333 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته: نامبرده استاديست كثير الروايه، و ثقه و از افراد صالح، محبّ الدين طبرى در جلد 2 «رباض النضره» ص 169 حديث غدير را بلفظ حبشى مذكور در ص 55 روايت نموده و گفته: اين روايت را با بررسى و ذكر اسناد- مخلص الذهبى ذكر نموده است.
    • حافظ محمّد بن عبد الرحمن بن عباس- ابو طاهر:مشهور به (مخلص الذهبى) متوفاى 388. ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 333 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته: نامبرده استاديست كثير الروايه، و ثقه و از افراد صالح، محبّ الدين طبرى در جلد 2 «رباض النضره» ص 169 حديث غدير را بلفظ حبشى مذكور در ص 55 روايت نموده و گفته: اين روايت را با بررسى و ذكر اسناد- مخلص الذهبى ذكر نموده است.
    • حافظ- احمد بن سهل- فقيه بخارى:يكى از استادان حاكم كه روايات بسيار در «مستدرك» از او نقل كرده و صحت حديث او را در آنجا تصريح نموده و همچنين، ذهبى در تلخيص خود- حديث نامبرده در ص 66 بدو اسناد صحيح كه تمامى رجال آن ثقه هستند ذكر شد.
    • عباس بن على بن عباس نسائى:خطيب در جلد 12 تاريخش ص 154 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته، حديث او در ص 120 باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند گذشت.
    • يحيى بن محمّد اخبارى- ابو عمر بغدادى:خطيب در جلد 14 تاريخش ص 236 شرح حال او را ثبت و حديث مناشده رحبه را در آنجا بطريق او و بلفظ عبد الرحمن باسناد حسن آورده كه خواهد آمد.

    • متكلّم، قاضى- محمّد بن طيّب بن محمّد- ابو بكر باقلانى: متوفاى 403، از اهل بصره است كه در بغداد اقامت گزيده، سخنان و تصنيف او در (كلام) بيش از ديگران است، خطيب در جلد 5 تاريخش ص- 379 او را توثيق و ستايش نموده، نامبرده حديث موالات و حديث تهنيت را در كتاب خود «التمهيد» در ردّ بر مذاهب روايت نموده، كه خواهد آمد.
    • حافظ- محمّد بن عبد اللّه بن محمّد، ابو عبد اللّه- حاكم ضبّى- معروف به (ابن البيّع) نيشابورى:متوفاى 405- صاحب «مستدرك» بر صحيحين (صحيح مسلم و صحيح بخارى) كه مورد نظر همگان و مشهور است- در سال 321 ولادت يافته و از دوران كودكى در تحصيل و طلب حديث بوده و در سن 30 سالگى صلاحيت شنيدن و حفظ حديث را احراز كرده - اين مطلب را ذهبى در جلد 3« تذكره» صفحه 242 ذكر نموده، و بر حسب اين كيفيت، روايت او از محاملى متوفاى 330 صحيح تلقى ميشود- خطيب و ذهبى- و ابن كثير در جلد 6 تاريخش ص 273 و در جلد 3 «تذكره» صفحه 242 و در جلد 11 (البدايه و النهايه) صفحه 355 او را توثيق نموده‏اند، حديث غدير را در مستدرك خود بطرق مختلف كه صحت اكثر آنها را تصريح نموده، روايت كرده، از جمله آنها در صفحات 48 و 66 و 72 و 78 و 88 و 92 و 97 و 103 گذشت، و روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند و در حديث احتجاج روز جمل، خواهد آمد.
    • احمد بن محمّد بن موسى بن قاسم بن صلت- ابو الحسن مجبّر بغدادى:متوفاى 405، خطيب در جلد 5 تاريخش صفحه 95 شرح حال او را ثبت و از دقّاق حكايت نموده كه: نامبرده استادى با صلاحيت و متديّن بوده، روايت او در حديث مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى باسناد صحيح خواهد آمد.
    • حافظ- عبد الملك بن ابى عثمان- ابو سعد نيشابورى:مشهور به (خركوشى) - كوچه‏ايست در شهر نيشابور- متوفاى 407، ذهبى در (عبر) شرح حال او را ثبت و از قول حاكم گويد: جامع‏تر از او از حيث علم و زهد و تواضع و ارشاد بسوى خداوند نديدم، حديث تهنيت از او بدو طريق خواهد آمد.
    • حافظ- احمد بن عبد الرحمن بن احمد- ابو بكر فارسى- شيرازى:متوفاى 407/411؛ ذهبى در جلد 3 «تذكره» صفحه 267 شرح حال او را ثبت و درباره او چنين گويد: حافظ، پيشوا، محيط و جولان‏گر (در احاديث)، و از ابى الفرج بجلى حكايت نموده كه او را: موصوف بصدق و حفظ كه در اين رشته بسيار نيكو از عهده بر آمده ذكر نموده است، حديث از ابن عباس را در آياتى كه از قرآن درباره على عليه السّلام نازل شده، با بررسى در اسناد روايت نموده، حديث منسوب باو در صفحه 99 گذشت، و در مورد آيه تبليغ نيز خواهد آمد
    • حافظ- محمّد بن احمد بن محمّد بن سهل- ابى الفتح بن ابى الفوارس:(جدّ او- سهل- كنيه‏اش ابو الفوارس بوده)- در سال 338 متولد و در 412 وفات يافته، خطيب در جلد 1 تاريخش صفحه 352 شرح حال او را ثبت و درباره او چنين مينگارد:بسيار نوشته و گردآورده و داراى قوه حفظ و معرفت و امانت و ثقه بوده و مشهور بصلاحيت است، و مردم از روى تشخيص و انتخاب او احاديثى را كه از اساتيد بدست آورده استنساخ و نوشته‏اند، روايت او در حديث تهنيت خواهد آمد.
    • ابو على- احمد بن محمّد بن يعقوب:ملقّب به (مسكويه) صاحب كتاب «التجارب» متوفاى 421، ابو حيّان در جلد 1 «الامتاع» صفحه 35 و ياقوت در جلد 5 «معجم الادباء» صفحه 5- 19 و ابن شاكر در جلد 2 «الوافي بالوفيات» ص 269 و غير آنها او را ستوده‏اند، نامبرده حديث غدير خم را در «نديم الفريد» روايت نموده كه لفظ او در احتجاج مأمون خليفه عباسى بر فقهاء بحديث غدير خواهد آمد.
    • قاضى- احمد بن حسين بن احمد:ابو الحسنمعروف به «ابن سمّاك بغدادى» (در سنّ 95 سالگى در 424 وفات يافته)، نامبرده مرد بزرگى بوده و در جامع منصور مجلس وعظى داشته كه در آن مجلس- سخنرانى ميكرده، خطيب در جلد 4 تاريخش صفحه 110 اين موضوع را ذكر كرده، نامبرده حديث نزول آيه اكمال دين را درباره على عليه السّلام روايت نموده است.
    • ابو اسحق احمد بن محمّد بن ابراهيم ثعلبى نيشابورى:مفسّر مشهور- متوفاى 427 ر 37، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 22 شرح حال او را ثبت و گويد: نامبرده در علم تفسير يگانه عصر و زمان خود بوده و تفسير كبير را كه برتر از ساير تفاسير است، تصنيف نموده، و فارسى- در تاريخ نيشابور او را نام برده و گفته: ثعلبى آنچه نقل ميكند- صحيح و مورد وثوق و اعتماد است، او از ابى طاهر بن خزيمه و امام ابى بكر بن مهران مقرى حديث ميكند و حديث او بسيار و مشايخ و استادان او زيادند، در تفسير خود «الكشف و البيان» حديث نزول آيه تبليغ و حديث نزول آيه سأل سائل را پيرامون واقعه غدير با بررسى در اسناد آن روايت نموده است.
    • ابو محمّد عبد اللّه بن على بن محمّد بن بشران:در سال 355 متولد و در 429 وفات يافته، شيخ خطيب بغدادى در جلد 10 تاريخش صفحه 14 گويد: من از احاديث او نوشتم و آنچه را با شنيدن از اساتيد و مشايخ خود نقل كرده صحيح است، حديث او در داستان تهنيت و روزه غدير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، خواهد آمد.
    • ابو منصور عبد الملك بن محمّد بن اسمعيل ثعالبى- نيشابورى:متوفاى 429 صاحب «يتيمة الدهر» ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 315 شرح حال او را ثبت و او و تأليفات وزين و گرانبهايش را ستوده، و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 44 او را نام برده و گفته: نامبرده در لغت و اخبار و حوادث ايام خلق پيشوا و محيط و وجود سودمندى بوده، حديث غدير را در ص 511 كتاب «ثمار القلوب» روايت نموده، لفظ او در- عيد غدير، خواهد آمد.
    • حافظ- احمد بن عبد اللّه- ابو نعيم اصفهانى:در سال 336 متولد و در 430 وفات يافته، شرح حال و ستايش او در بسيارى از كتب تاريخ و شرح حال رجال مندرج و ثبت است، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 27 گويد: نامبرده از محدثين بنام و مشهور و از بزرگان حفاظ مورد اعتماد و وثوق است، از افاضل محدثين گرفته و افاضل از او اخذ و بحديث او منتفع شده‏اند، و كتاب او «حلية الاولياء» از بهترين كتب است، و ذهبى در جلد 3 تذكره‏اش ص 292 از قول ابن مردويه نقل كرده كه: ابو نعيم در زمان خود كسى بوده كه طالبان حديث براى درك مجلس و بهره‏گيرى از او بار سفر مى‏بستند و بسوى او مى‏شتافتند، و در افق اقطار جهان احدى در قوه حفظ و سنديّت كلام چون او نبوده، او يگانه حافظ دنيا (در زمان خود) بوده، همگان در نزد او جمع ميشدند و هر يك از حاضرين بنوبه خود در هر روز آنچه از احاديث مورد نيازش بود تا نزديك ظهر در محضرش قرائت مينمود و تصحيح ميكرد، احاديث او (در غدير خم) در صفحات 47 و 54 و 57 و 61 و 76 و 79 و 83 و 84 و 103 و 111 و 120 گذشت، و حديث او در داستان (مناشده) رحبه و در باب احتجاج عمر بن عبد العزيز و در نزول آيه تبليغ و آيه اكمال دين درباره على عليه السّلام خواهد آمد كه بسيارى از اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند
    • ابو على- حسن بن على بن محمّد تميمى- واعظ معروف به (ابن المذهّب):(در سال 444 در سن 89 سالگى وفات يافته) خطيب در جلد 7 تاريخش ص 390 شرح حال او را ثبت و گفته كه: مسموعات او نسبت بمسند احمد از قطيعى صحيح است، مگر در بعض اجزاء آن كه اسم او در آنها الحاق شده- ابن كثير (در جلد 12 ص 94 «البداية و النهايه») از قول ابن جوزى گويد: اين امر موجب قدح و نكوهش سماع او نخواهد بود، زيرا پس از تحقق موضوع (اعتماد بآنچه شنيده) رواست، كه نام خود را به آنچه شنيدن آن محقق شده ملحق نمايد، روايت او در مورد- مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن ابن ابى ليلى خواهد آمد.
    • حافظ، اسماعيل بن على بن حسين- ابو سعيد رازى:معروف به (ابن سمّان) متوفاى 445، ابن عساكر در جلد 3 تاريخش ص 35 شرح حال او را ذكر و گفته: نامبرده از عده مشايخ و استادان حديث در حدود چهارصد نفر- استماع حديث كرده، در عصر و زمان خود پيشواى معتزله بوده و از بزرگان حفاظ است، در او زهد و ورع مشهود بوده، و عمر كلبى گويد: نامبرده بزرگ و استاد عدليّه (يعنى معتزله) و عالم و فقيه و متكلّم و محدّث آنگروه بوده و در قرائت‏ها و حديث و شناسائى رجال و انساب و فرايض و حساب و شروط و مقدورات پيشوائى بلا معارض بوده، و نيز در فقه ابى حنيفه پيشوا بوده .. و از اين قبيل كلمات رسا در ستايش او، حديث منسوب باو در ص 46 و 105 گذشت.
    • حافظ- احمد بن حسين بن على- ابو بكر بيهقى:در سال 458 در سن 74 سالگى وفات يافته، اكثر از باب تذكره و تاريخ، شرح حال او را ذكر كرده‏اند، سبكى در جلد 3 «طبقات» ص 3 گويد: امام بيهقى- يكى از ائمّه مسلمين و راهنمايان اهل ايمان و دعوت كننده‏گان بسوى حبل اللّه متين بوده، فقيهى است بزرگوار، حافظى است كبير، اصوليى است برجسته و جامع، زاهدى است با ورع، بنده خالصى است براى خداوند، كه قيام بيارى مذهب از اصول و فروع نموده، كوهى است از كوههاى علم، و ابن اثير در جلد 10 «كامل» ص 20 گويد: نامبرده در حديث و فقه بر مذهب شافعى پيشوا بوده، و در اين رشته‏ها مصنفات متعددى دارد، يكى از آنها سنن كبراى او است مشتمل برده مجلد و غير آن از تصنيف‏هاى پسنديده او، نامبرده موصوف به عفّت و زهد بود، حديث او در صفحات 46 و 47 و 71 و 97، باسنادى كه عدّه‏اى از آنها صحيح است، گذشت و روايت او در حديث روزه غدير باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد كه در آن موضوع نزول آيه اكمال نيز ذكر شده.
    • حافظ- ابو عمر- يوسف بن عبد اللّه بن محمّد بن عبد البرّ- نمرى- قرطبى:(در سال 368 متولد و در 463 وفات يافته)، كتاب «استيعاب» تأليف او است، ذهبى در جلد 3 تذكره‏اش ص 324 گويد: امام- شيخ الاسلام- حافظ مغرب- ابو عمر- در ميان (علماء) عصر و زمان خود در حفظ و اتقان آقائى و سرورى يافت، و ابو الوليد باجى گويد: مانند ابى عمر در علم حديث، در اندلس نبود، نامبرده در طلب و بدست آوردن حديث مداوم كوشيد و چنان تسلّط و تخصصى در آن يافت كه بر پيشينيان خود از رجال اندلس برترى و تفوق يافت، و در عين تفوّق و برترى كه، در علم بروايت و اثر و بينش كامل بفقه و معانى احراز نموده بود- در علم انساب و اخبار نيز بسط و تسلط بسيارى يافت و نامبرده پاى‏بند به دين و داراى شهرت فراوان و مورد وثوق و داراى حجيّت و صاحب سنّت و پيروان بود، نامبرده در آغاز امر (از حيث عقيده) ظاهرى و اخبارى بود، سپس بروش مالكى درآمد و در عين حال بفقه شافعى ميل و رغبت بسيارى داشت، حديث او بطرق مختلف در صفحات 40 و 48 و 49 و 72 گذشت و روايات مذكوره را از آثار ثابته شمرده است.
    • حافظ- احمد بن على بن ثابت- ابو بكر خطيب بغدادى:متوفاى 463، ابن اثير در جلد 10 «كامل» ص 26 گويد: نامبرده در زمان خود پيشواى جهانى بوده، و سبكى در جلد 3 «طبقات» ص 12- 16 شرح حال او را ذكر و او را بسيار مورد ستايش قرار داده، و از قول ابن ماكولا گويد: ابو بكر (خطيب) آخرين شخصيتى بود از كسانى كه ما از حيث معرفت و حفظ و اتقان و ضبط حديث رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و تسلط در تشخيص علل و اسانيد آن و تشخيص صحيح و غريب و فرد و منكر و مطروح آنها- مشاهده نموديم، و در ميان بغداديها بعد از- ابو الحسن- دار قطنى مانند او نبود، شرح حال كامل و رسائى نيز از او در جلد 1 تاريخ ابن عساكر در ص 398 مذكور است، حديث او در صفحات 40 و 45 و 123 و 124 و 134 گذشت و حديث او در باب روزه غدير خواهد آمد كه عده‏اى از اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.
    • مفسّر كبير ابو الحسن بن احمد بن محمّد بن على بن متّويه:مفسّر كبير ابو الحسن بن احمد بن محمّد بن على بن متّويه (يا بر طبق ضبط ابن خلكان- متّويه)- واحدى- نيشابورى- متوفاى 468، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 361 گويد: نامبرده در نحو و تفسير استاد عصر خود بوده و در تصانيف خود سعادت و توفيق نصيب او گشته، بطوريكه در نظر عموم نيكو آمده و مدرسين در درسهاى خود از آنها نام مى‏برند، از جمله تصانيف او «الوسيط» و «البسيط» و «الوجيز» در تفسير، و كتاب «اسباب النزول» از او است حديث غدير منسوب باو در ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ درباره على عليه السّلام پيرامون واقعه غدير نيز خواهد آمد.
    • حافظ- مسعود بن ناصر بن عبد اللّه بن احمد- ابو سعيد سجزى (سجستانى):متوفاى 477، ذهبى در جلد 4 تذكره‏اش ص 16 شرح حال او را ثبت و او را بعنوان: حافظ- فقيه- ياد كرده كه براى بدست آوردن حديث سفرها كرده و در نتيجه تصنيفاتى فراهم ساخته، و محمّد بن عبد الواحد دقاق گويد: در ميان محدّثين از حيث اتقان و نيروى ضبط بهتر از او نيافتم، و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 127 درباره او گويد: در راه جمع حديث رنج سفر برده و حديث بسيار از اساتيد فن استماع نموده و كتب گرانبهاى بسيار گرد آورده، نامبرده خوش خط و صحيح النقل و حافظ و ضابط بوده، كتابى درباره حديث غدير اختصاص داده، بعضى از طرق او در ص 44 و 85 و 98 گذشت و بعض ديگر خواهد آمد.
    • ابو الحسن على بن محمّد جلابى- شافعى- معروف به (ابن المغازلى):متوفاى 483، كتاب او «مناقب» نمودار بارزى است از مراتب احاطه و تسلّط او در حديث و فنون آن، حديث او در ص 50 و 54 و 61 و 63 و 75 و 83 و 86 و 93 و 104 گذشت و جز آنچه ذكر شده خواهد آمد.
    • ابو الحسن على بن حسن بن حسين- قاضى- خلعى:اصلا موصلى است و خانه او در مصر است، و در آنجا در سال 405 متولد شده و در 492 وفات يافته، سبكى در جلد 3 طبقاتش ص 296 شرح حال او را نگاشته و گويد: نامبرده در عصر خود در مصر مركز اسناد و اخبار بوده، و ابن سكره گويد، فقيهى است داراى تصانيف، متصدى مقام قضاوت شد و فقط يكروز داورى كرد و سپس از مقام خود مستعفى و در قرافه گوشه نشينى و انزوا اختيار نمود، نامبرده بعد از (حبّال) در مصر مركز اسناد بوده، حديث مناشده رحبه از كتاب او (خلعيات) بلفظ زيد بن يثيع نقل و ذكر خواهد شد.
    • حافظ- عبيد اللّه بن عبد اللّه بن احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن حسكان- ابو القاسم- حاكم نيشابورى- حنفى:معروف به (ابن الحدّاد حسكانى) ذهبى در جلد 3 تذكره‏اش صفحه 390 شرح حال او را درج و گويد: نامبرده داراى اتقان بوده و عنايت و توجه تمامى بعلم حديث داشته، مردى سالخورده و داراى اسناد عالى بوده، (حديث را) تصنيف و گردآورى نموده، نامبرده بعد از سال 490 وفات يافته، كتابى جداگانه درباره حديث غدير نوشته، حديث او در صفحات 60 و 85 و 99 گذشت و دو حديث از او در مورد آيه اكمال دين و آيه سأل سائل در واقعه غدير خواهد آمد
    • ابو محمّد- احمد بن محمّد بن على، عاصمى:يكى از پيشوايان قرن پنجم، مؤلف كتاب «زين الفتى در شرح سوره هل اتى» و اين كتاب تسلط و احاطه او را در تفسير و حديث و ادب نشان ميدهد، چنانكه ضمن آن مخالفت و انكار شديد او را بر رفص و تشيّع آشكار ميسازد! در كتاب مزبور «زين الفتى» حديث غدير را بطرق مختلفه با بررسى در اسناد آن روايت نموده كه بعضى از آنها در صفحات 47 و 61 و 79 و 88 و 92 و 127 ذكر شده و طرق ديگر او نيز خواهد آمد.
    • .