علما  راوی غدیر قرن دوم و سوم هجری

علما راوی غدیر قرن دوم و سوم هجری

(طبقات راويان حديث غدير از علمآء) بترتيب تاريخ وفاتشان توجّه و عنايت بموضوع مهم غدير خم در انحصار صحابه و تابعين نبوده و بلكه علمآء قرن‏هاى بعدى نيز در حفظ و اجراء اين سيره مهم و اثر زوال ناپذير نهايت مراقبت را داشته‏اند و با بررسى تاريخ مربوط، ملاحظه ميشود كه در هر قرنى گروه بسيارى از حفاظ با دقت نظر اين نشانه نمايان دين را از گروه پيشين دريافت و بر طبق تحقيقاتى كه در اين امر خطير نموده‏اند به طبقه بعدى كه جايگزين آنها شده‏اند با خضوع و تسليم بصحت آن، سپرده‏اند. اينك تعدادى از آنان را براى اثبات اين مدّعى نام مى‏بريم، كه در هر قرنى گواه بر تحقق اين داستان ميباشند، و احاطه به همه راويان اين حديث از طبقه علماء موكول بدامنه قدرت خواننده بزرگوار است كه در حدود كوششى كه داير بشناسائى اساتيد فن حديث بكار خواهند برد، به منظور خود نائل گردند.
    • ابو محمّد عمرو بن دينار جمحى مك متوفاى 115 ر 116، بطوريكه در ص 244 خلاصه خزرجى مندرج است: مسعر، سه بار (كه حاكى از تأكيد است) موثق بودن نامبرده را تصديق و اعلام داشته. بحديثى كه نامبرده از طاوس تابعى در ص 120 روايت نموده مراجعه شود
    • ابو محمّد عمرو بن دينار جمحى مكى متوفاى 124. نامبرده يكى از پيشوايان بنام و مشهور است و او عالم حجاز و شام است، بسيارى از صاحبان تذكره شرح حال او را ثبت و نسبت باو ستايش نموده‏اند، ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 96 مينگارد: مناقب اين دانشمند بزرگ (زهرى) در خور آنست كه (لا اقل) در چهل ورق درج و شرح داده شود؛ حديث او در ص 53 و 68 گذشت.
    • عبد الرحمن بن قاسم بن محمّد بن ابى بكر تيمى- ابو محمّد مدنى متوفاى 126، احمد و ابن سعد و ابو حاتم او را توثيق نموده‏اند و خزرجى در صفحه 197 خلاصه‏اش او را به پيشوائى و موثق بودن ستوده است، نامبرده مناشده جوانى را با ابى هريره بحديث غدير روايت نموده است، كه خواهد آمد.
    • بكر بن سواده بن ثمامه بصرى متوفاى 128، طبق مندرج در صفحه 44 خلاصه خزرجى، يكى از فقهاء و پيشوايان است، ابن معين و ابن سعد و نسائى او را توثيق نموده‏اند. طريق روايت او كه منتهى بجابر ميشود صحيح و همه رجال سندش ثقه و مورد اعتمادند- در ص 50 گذشت
    • عبد اللّه بن ابى نجيح يسار ثقفى- ابو يسار مكّى متوفاى 131، بطوريكه در ص 183 «خلاصه» و ص 145 «التقريب» مندرج است، احمد او را توثيق نموده. حديث او كه طريق آن صحيح و رجال سند آن مورد اعتماد و وثوقند در صفحه 78 گذشت.
    • حافظ. مغيرة بن مقسم ابو هشام ضبّى كوفي حافظ. مغيرة بن مقسم ابو هشام ضبّى كوفي (از مادر نابينا متولد شده) متوفاى 133، طبق مندرج در جلد 1 تذكره ذهبى ص 128 و خلاصه خزرجى ص 320 عرزمى و عجلى او را توثيق نموده‏اند، حديث او در ص 64 گذشت.
    • ابو عبد الرحيم خالد بن زيد جمحى مصرى متوفاى 139، فقيهى است اهل فتوى، ابو زرعه و عجلى و يعقوب بن سفيان و نسائى او را توثيق نموده‏اند و ابن حبّان او را در شمار افراد مورد وثوق و اعتماد ياد كرده، شرح حال او در جلد 3 «تهذيب التهذيب» ص 129 مندرج است، روايت او در داستان (مناشده) بلفظ زاذان و باسناد صحيح كه رجال سند آن همگى ثقه هستند، خواهد آمد.
    • حسن بن حكم نخعى- كوفي (بعد از سال 140 وفات يافته)، طبق مندرج در خلاصه خزرجى ص 67- ابن معين او را موثق دانسته، حديث ركبان بطريق او خواهد آمد و طريق مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه ميباشند.
    • ادريس بن يزيد ابو عبد اللّه اودى كوفي نسائى او را موثق دانسته، روايت او در ص 40 گذشت و حديث مناشده جوانى با ابى هريره بطريق او خواهد آمد و طريق حديث مذكور و مناشده هر دو صحيح و رجال آنها همگى ثقه ميباشند.
    • يحيى بن سعيد بن حيّان تيمى كوفي مدنى طبق خلاصه خزرجى ص 363 عجلى او را ثقه و صالح دانسته و ابن حبّان وفات او را بسال 145 ثبت نموده- طريق حديث او از عمويش (يزيد بن حيان- تابعى-) كه سند آن از اسناد مسلم است (در «صحيح» او) و رجال آن ثقه هستند، در ص 127 گذشت.
    • حافظ عبد الملك بن ابى سليمان عرزمى كوفى متوفاى 145- احمد بن حنبل و نسائى او را توثيق نموده‏اند و ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 139 گفته كه: نامبرده از حفاظ- صاحب دقت نظر است، حديث از او باسناد صحيح و با رجال موثق در ص 63 و 73 گذشت، و روايت او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زاذان خواهد آمد.
    • عوف بن ابى جميله عبدى هجرى بصرى
      متوفاى 146- نسائى و جماعتى او را توثيق نموده‏اند، خزرجى در ص 253 «تذكره» و ابن حجر در ص 199 «تقريب»- از او نام برده‏اند، بحديث مذكور در ص 65 مراجعه نمائيد، رجال اسناد حديث مزبور ثقه هستند.
    • عبد اللّه بن عمر بن حفص بن عاصم بن عمر بن خطّاب عدوى عمرى مدنى يكى از فقهاء هفتگانه است- ابن معين و نسائى و ابو زرعه و ابو حاتم او را توثيق نموده‏اند، وفات او بسال 147 و بقولى در غير اين سال واقع شده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 «تهذيب» ص 40 ذكر نموده و حافظ عاصمى روايتى را بطريق او در «زين الفتى» آورده است.
    • نعيم بن حكيم مدائنى متوفاى 148 حافظ ابو عوانه و حافظ قطان از او روايت كرده‏اند، ابن معين و عجلى او را توثيق نموده‏اند و شرح حال او را خطيب در جلد 13 تاريخش ص 302 ذكر نموده- طريق منتهى باو در ص 102 گذشت و طريق او صحيح و رجال آن همگى ثقه ميباشند.
    • طلحة بن يحيى بن طلحة بن عبيد اللّه تيمى كوفي متوفاى 148- عجلى و ابن معين او را توثيق نموده‏اند و صلاحيت او را ابو زرعه و نسائى تأييد كرده‏اند. شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 153 و ابن حجر در «تهذيب التهذيب» ثبت نموده‏اند. حديث او در ص 89 گذشت.
    • ابو محمّد كثير بن زيد ابو محمّد كثير بن زيد -در خلاصه و غيره چنين است و در تقريب( زبيد) قيد شده- اسلمى- بعد از سال 150 درگذشته و به (ابن ماقبه) معروف است. ابو زرعه گفته: نامبرده متصف بصدق است و در (روش) او نرمى و ملايمت است (كنايه از اينكه سخت‏گيرى در خصوصيّات رجال ندارد) شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 283 ذكر نموده، حديث از او بطريقى كه بقيه رجال آن همگى ثقه هستند در ص 103 گذشت.
    • حافظ محمّد بن اسحاق مدنى صاحب سيره متوفاى 151 ر 152- علماء بنام و معروف او را بموثق بودن و پيشوائى و علم و حفظ و دقت نظر تعريف نموده‏اند. شرح حال او را ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 155 و خزرجى در ص 279 «خلاصه» ثبت كرده‏اند: حاكم بطريق او در (مستدرك) جلد 3 ص 110 روايت نموده بطوريكه در ص 48 و غيره گذشت.
    • حافظ معمر بن راشد، ابو عروه ازدى بصرى متوفاى 153 ر 4، عجلى و نسائى و سمعانى او را توثيق نموده‏اند و ذهبى در جلد 1 «تذكره» ص 171 با تعبير به، امام و حجّت او را ياد كرده، و حديث او بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند در ص 46 گذشت.
    • حافظ مسعر بن كدام ابن ظهير هلالى رواسى كوفي متوفاى 153 ر 155، قطان گفته: همانند او را نيافتم، او دقيق النظرترين علماء بود و شعبه گفته: از فرط استوارى و متانت، مصحف ناميده ميشده، احمد و ابو زرعه و عجلى او را توثيق نموده‏اند، بتذكره ذهبى در جلد 1 ص 169 و خلاصه خزرجى ص 320 مراجعه نمائيد. روايت او در داستان (مناشده) بلفظ عميره همدانى خواهد آمد.
    • ابو عيسى حكم بن ابان عدنى متوفاى 154 ر 5، عجلى گويد: نامبرده ثقه‏ايست داراى سيره و روش، نامبرده در آن هنگام كه چشمها آرام ميگرفت (بخواب ميرفت) تا زانوى خود در دريا ميايستاد و بذكر خدا اشتغال ميورزيد! خزرجى شرح حال او را در «خلاصه» ص 75 چنين نگاشته، حديث او در صفحه 48 گذشت-سفيان بن عيينه از او روايت ميكند، بنا بر اين آنچه كه در صفحه 48 از ابن ابى غنيه در متن قيد شده تصحيف است و صحيح همانست كه در زير صفحه از ابى نعيم نقل شده است-.
    • عبد اللّه بن شوذب بلخى ببصره آمده و در آنجا مسكن گرفته، متوفاى 157- قريبا در باب روزه غدير بشرح حال او آگاهى خواهيد يافت، و گفتار ابن وليد درباره او خواهد آمد، نامبرده داراى چهره روحانى و منظر ملكوتى بوده، حديث روزه غدير را بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، او روايت نموده است.
    • حافظ شعبة بن حجاج ابو بسطام واسطى به بصره آمده و در آنجا مسكن گزيده و در سال 160 وفات يافته، بقول ابن معين نامبرده پيشواى اهل تقوى است و بقول حكم پيشواى پيشوايان است و بقول ثورى: شعبه در حديث فرمانرواى اهل ايمان است، ذهبى در جلد 1 تذكره ص 174 و خزرجى در «خلاصه» ص 140 شرح حال او را ثبت نموده‏اند- حديث او در ص 64 بطريق صحيح و رجال موثق و همچنين در ص 68 و 72 و 79 و 93 گذشت و حديثى از او در داستان (مناشده) بلفظ زيد بن يثيع خواهد آمد.
    • حافظ ابو العلاء كامل بن علاء تميمى كوفي متوفاى در حدود 160، ابن معين او را توثيق نموده و ابن عدى و نسائى بر حسب مندرج در خلاصه خزرجى ص 272 گفته‏اند كه (باكى بر او نيست) و حاكم در «مستدرك» صحيح بودن حديث او را تاييد نموده. حديث نامبرده بطريق صحيح و رجالى كه همگى موثق هستند در ص 67 گذشت.
    • حافظ سفيان بن سعيد ثورى ابو عبد اللّه كوفي در سال 161 در بصره درگذشته است و ولادت او در سال 77 تعيين شده، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 252 او را پيشوائى از پيشوايان مسلمين و نشانه از نشانه‏هاى دين دانسته و تصريح نموده كه: پيشوائى او مورد اجماع است، بطوريكه با مراتب اتقان و ضبط و حفظ و معرفت و زهد و ورع كه در او است از هر گونه تعريف و تزكيه بى‏نياز است؛ در جلد 7 تاريخ خطيب ص 377 مندرج است كه: خبر داد ما را ابو الفتح محمّد بن حسين عطّار (قطيط) از محمّد بن احمد بن عبد الرحمن معدّل- در اصفهان- از ابو بكر محمّد بن عمر تميمى حافظ (جعابى) از حسن بن على بن سهل عاقولى از حمدان بن مختار از حفص بن عبيد اللّه -نامبرده بقرينه حمدان و ثورى: حفص بن عبد اللّه سلمى ابو عمرو است- بن عمر از سفيان ثورى از على بن زيد از انس كه گفت: شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ميفرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
    • حافظ اسرائيل بن يونس بن ابى اسحق سبيعى ابو يوسف كوفي متوفاى 162، ابن معين و غيره او را توثيق نموده‏اند و ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش- ص 193 مبالغه در ستايش نسبت باو نموده، حديث از او در ص 80 گذشت، و در داستان (مناشده) حديث او بطريق صحيح و رجال موثق خواهد آمد.
    • جعفر بن زياد كوفي احمر متوفاى 165 ر 7، ابو داود گفته مورد وثوق و اعتماد است؛ و شيعى است، و بشرح مندرج در خلاصه خزرجى ص 53 ابو زرعه او را متصف بصدق معرفى كرده و نسائى گفته: باكى بر او نيست، حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ عبد الرحمن بطريق صحيح و رجال موثق خواهد آمد.
    • مسلم بن سالم هندى ابو فروه كوفي (در اواسط قرن دوم درگذشته) ابن معين او را توثيق نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تأييد و گفته كه: باكى بر او نيست؛ حديث او از عبد الرحمن بن ابى ليلى در داستان (مناشده) رحبه بطريق صحيح و رجال موثق خواهد آمد.
    • حافظ قيس بن ربيع ابو محمّد اسدى كوفي متوفاى 165، عفان گويد كه او مورد وثوق و اعتماد بوده است، و يعقوب ابن شيبه گويد: نامبرده در نزد جميع اصحاب ما. متصف بصدق است و آنچه را از (احاديث) نوشته داراى صلاحيت است، ولى نيروى حفظ او خوب نيست، ذهبى در جلد 1 «تذكره» ص 205 و خزرجى در «خلاصه» ص 270 شرح حال او را ثبت نموده‏اند، حديث او در ص 85 گذشت، و در نزول آيه اكمال دين در مورد على عليه السّلام در روز غدير نيز حديث او ذكر خواهد شد.
    • حافظ حمّاد بن سلمة ابو سلمه بصرى متوفاى 167؛ ابن معين او را توثيق كرده و ابن معمر او را از ابدال بشمار آورده و قطان گويد؛ هر كه را ديديد كه نسبت باو نكوهش ميكند. او را در اسلام متهم بدانيد. وهب گويد: حماد اعلم ما است، و بر ما سرورى دارد، ذهبى او را كامل در عربيت و مردى فقيه و فصيح و سخن‏ور و داراى سيره و روش دانسته، شرح حال او در جلد 1 تذكره ذهبى ص 182 و در ص 78 خلاصه خزرجى ثبت است، بصفحه 45 مراجعه نمائيد. بنابر اين- حديث بطريق او كه منتهى به براء بن عازب ميشود صحيح و رجال آن مؤثق است و حديث او در موضوع تهنيت باسناد صحيح و رجال موثق خواهد آمد.
    • حافظ عبد اللّه بن لهيعه ابو عبد الرحمن مصرى متوفاى 174، ذهبى در جلد 1 «تذكره» ص 215 شرح حال او را ثبت نموده و درباره او گفته: پيشواى بزرگ، قاضى ديار مصر و دانشمند و محدّث آن منطقه. و گويد: احمد بن حنبل درباره نامبرده گفته: در آنچه نوشته داراى صلاحيت و در طلب علم كوشا بوده است، بصفحه 50 مراجعه نمائيد، بنا بمراتب مذكوره طريق رسيده از او كه منتهى بجابر انصارى ميشود صحيح و رجال آن موثق ميباشند.
    • حافظ ابو عوانه وضّاح ابن عبد اللّه يشكرى واسطى بزّاز متوفاى 175 ر 6، نامبرده متصف براستى و مورد وثوق و اعتماد بوده و بطوريكه در «تهذيب التهذيب» و جلد 1 تذكره ذهبى ص 241 مذكور است، همگان بحجيت او در آنچه حديث نموده اجماع دارند، طرق منسوب باو در ص 64 باسانيد صحيح و در ص 31 و 66 و 97 گذشت، و بسيارى از طرق روايت او صحيح است.
    • قاضى شريك بن عبد اللّه، ابو عبد اللّه نخعى كوفى متوفاى 177، ذهبي در جلد 1 «تذكره» ص 210 نامبرده را يكى از پيشوايان مشهور اعلام نموده گويد: حديث او حسن است و نامبرده پيشوائي است فقيه و محدّث و داراى احاديث بسيار و در اتقان و استوارى مانند حماد بن زيد نيست، بخارى استشهاد باو نموده و مسلم بپيروى و متابعت او نقل روايت نموده، يحي بن معين او را توثيق كرده و محى الدّين بن ابى الوفاء در جلد 1 «الجواهر المضيّه» ص 256، او را از حنفيّه معرفى نموده، حديث او بطريق صحيح و رجال موثق در ص 66 و همچنين در ص 92 گذشت و حديث او بطريق صحيح در داستان (مناشده) رحبه؟؟؟؟ و در داستان مناشده جوانى باابى هريره خواهد آمد.
    • حافظ عبد اللّه «عبيد اللّه» بن عبيد الرحمن «عبد الرحمن» كوفى پدر عبد الرحمن اشجعى متوفاى 182 بطوريكه در جلد 1 «تذكرة الحفّاظ» ص 284 و «التقريب» ص 170 مذكور است ابن معين و ذهبى و ابن حجر او را توثيق نموده‏اند حديث او بطريق صحيح و رجال موثق در ص 61 گذشت.
    • نوح بن قيس ابو روح حدانى بصرى
      متوفاى 183؛ مرّه و ابن معين بطوريكه در ص 347 «الخلاصه» و حاشيه آن مذكور است، نامبرده را توثيق نموده‏اند، حديث او در ص 76 گذشت.
    • مطلب بن زياد بن ابى زهير كوفى ابو طالب متوفاى 185، گروه زيادى از حفاظ و پيشوايان حديث بروايت او اعتماد نموده‏اند و ابن معين او را توثيق نموده، در نزد ابى داود و ابن حجر متصف بصدق است و در نزد ديگران محدّثى است بزرگوار؛ شرح حال او در «التقريب» ص 247 و «الخلاصه» 324 مذكور است؛ حديث رسيده از او در داستان (مناشده) مردى عراقى با جابر انصارى بطريق صحيح و رجال موثق خواهد آمد.
    • قاضى حسان بن ابراهيم عنزى ابو هاشم متوفاى 186؛ احمد و ابو زرعه و ابن معين و ابن عدى چنانكه در «الخلاصه» و حاشيه آن ص 64 مذكور است، نامبرده را توثيق نموده‏اند، حديث او بطريقى كه تمام رجال آن ثقه هستند در ص 66 گذشت.
    • حافظ جرير بن عبد الحميد ابو عبد اللّه ضبّى كوفي (بعدا- رازى) متوفاى 188 «در سن 78 سالگى درگذشته»، ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 247 ضمن ذكر نامبرده گويد: علماء علم حديث بسبب اعتماد و وثوق باو و مراتب حفظ و وسعت دامنه دانش او (از مواطن خود) بسوى او ميشتافتند. حديث از او بطريق حافظ عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند، در ص 127 گذشت و همين طريق روايت او، سند مسلم است كه درباره خطبه روز غدير در صحيح خود روايت نموده.
    • فضل بن موسى ابو عبد اللّه مروزى سينانى متوفاى 192، بشرح مندرج در «الخلاصه» ص 263 ابن معين و ابو حاتم او را توثيق نموده‏اند و در «التقريب» ص 205 بعنوان ثقه و صاحب دقت نظر ثبت گرديده. حديثى از او بلفظ سعيد و زيد بطريق صحيح و رجال موثق در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن جعفر مدنى بصرى ابو عبد اللّه غندر :متوفاى 193، نامبرده از حفاظ با اتقان است، ابن معين گويد: آثار كتبى او صحيح‏ترين آثار است، بعضى خواستند او را بخطاء نسبت دهند و نتوانستند، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذكره‏اش ص 274 درج نموده، حديث او با اسناد صحيح و رجال ثقه در ص 31 و همچنين در صفحات 32 و 35 و 48 گذشت، و روايت از او در داستان (مناشده) در رحبه بلفظ سعيد و باسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
    • حافظ اسمعيل بن عليه ابو بشر ابن ابراهيم اسدى متوفاى 193، ذهبى در جلد 1 تذكره خود در ص 295 از ابى داود حكايت نموده كه گفت: احدى نبود مگر آنكه بخطا افتاد، جز- ابن عليه و بشر- و ابن معين گفته: نامبرده مردى است موثق و موصوف بورع و تقوى، و از شعبه نقل شد: كه او بر محدثين سرورى دارد. حديث او در داستان (تهنيت) «بعنوان پسر خواهر حميد طويل» خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن ابراهيم ابو عمرو ابن ابى عدى سلمى بصرىدر سال 194 در بصره وفات يافته، بطوريكه در جلد 1 «تذكرة الحفاظ» ص 296 و در «خلاصه خزرجى» ص 276 مذكور است نسائى و ابو حاتم و ذهبى او را توثيق نموده‏اند، حديث بطريق او با اسناد صحيح و رجال موثق در ص 65 گذشت.
    • حافظ محمّد بن خازم ابو معاويه تميمى ضرير متوفاى 195، بشرح مندرج در «خلاصه» و حاشيه آن ص 285، عجلى و نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده‏اند و خطيب شرح حال او را در جلد 5 تاريخ خود ص 242- 249 درج نموده، حديث از او با اسناد صحيح در ص 82 گذشت.
    • حافظ محمّد بن فضيل ابو عبد الرحمن كوفي (متوفاى 195)، ابن معين او را توثيق نموده و ابو زرعه او را متصف بصدق دانسته و نسائى گفته؛ باكى بر او نيست (يعنى بر او و روايتش اشكال و ايرادى نيست) و ابن حجر در «تقريب» گفته كه: نامبرده راستگو و (بموازين حديث) شناسا و دانا است، و ذهبى در جلد 1 «تذكره» از او بوثوق و اعتماد- ياد كرده، حديث ركبان از او بطريق صحيح و با رجال موثق خواهد آمد.
    • حافظ. وكيع بن جراح رواسى. ابو سفيان كوفي متوفاى 196 ر 197، ابن معين و عجلى و ابن سعد او را ثقه دانسته‏اند و احمد گفته: همانند او در دانش و نيروى حفظ و اتقان توام با خشوع و ورع نديدم، شرح حال او را خطيب در جلد 13 تاريخش ص 466 و ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 280 و خزرجى در «الخلاصه» صفحه 356 ثبت نموده‏اند، امام احمد بن حنبل در مناقبش (بنا بر آنچه نقل شده) حديثى را با دقت در اسناد آن از نامبرده (حافظ- وكيع) روايت نموده كه او از اعمش- از سعد بن عبيده- از ابن بريده از پدرش حديث كرده كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه در «الجامع الصغير» روايت منسوب باو ذكر شده، و اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.
    • سفيان بن عيينه- ابو محمّد هلالى كوفي (در سال 198 در مكه وفات يافته) ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 239 تصريح نموده كه: نامبرده پيشوائى بوده داراى حجت و برهان و موصوف بقوه حفظ و وسعت دامنه دانش و بزرگى قدر و مقام؛ و ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 226 اعلام نموده كه: نامبرده پيشوائى بوده است دانشمند و با دقت نظر و زاهد و ورع و اهل حديث بر صحت حديث و روايت او اجماع و اتفاق دارند، و بسيارى از صاحبان تذكره شرح حال او را توام با ستايش ثبت نموده‏اند، حديث او در نزول آيه سأل سآئل پيرامون داستان غدير خواهد آمد و حديث او بطريق صحيح و با رجال موثق در ص 48 و 120 گذشت.
    • حافظ عبد اللّه بن نمير، ابو هشام همدانى خارفىذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 299 شرح حال او را ثبت و توثيق يحيى بن معين و غيره را نسبت باو نقل كرده، نامبرده از بزرگان اصحاب حديث بوده و در سال 199 در سن 84 سالگى درگذشته، به صفحات 63 و 73 مراجعه نمائيد، و اين طريق كه در حديث او است بر طبق اختيار ابن سعد (و همچنين ابن معين و هيثمى) از عطيّه عوفي (ثقه) طريق صحيحى است و رجال آن ثقه ميباشند. و حديث مناشده در روز رحبه بروايت او بلفظ زاذان خواهد آمد.
    • حافظ حنش بن حرث بن لقيط نخعى كوفيابو نعيم و هيثمى او را موثّق دانسته‏اند، و ابو حاتم گفته: باكى بر او نيست، حديث ركبان از او بطريق صحيح و با رجال ثقه خواهد آمد.
    • ابو محمّد موسى بن يعقوب زمعى مدنىابن معين او را موثق دانسته و ابو داود او را صالح اعلام نموده، وفات او در پايان خلافت منصور اتفاق افتاده، حديث او در صفحه 82 بطريق صحيح و با رجال ثقه گذشت
    • علاء بن سالم عطار كوفي (شيخ الاشج) ابى سعيدپيشواى موثّق، خطيب و غيره داستان مناشده را بطريق او روايت نموده‏اند كه خواهد آمد.
    • ارزق بن على بن مسلم حنفى- ابو الجهم كوفي، ابن حبان (بطوريكه در ص 21 خلاصه مذكور است) او را موثق دانسته، حديث او در ص 66 بسند صحيح و با رجال موثق گذشت.
    • هانى بن ايوب حنفى كوفيابن كثير در جلد 5 تاريخش ص 211 او را توثيق نموده، نسائى حديث او را در داستان مناشده بلفظ عميره با دقت در سند روايت نموده، بنا بر اين طريق او صحيح و رجال آن ثقه هستند.
    • فضيل بن مرزوق اغرّ رقاشى رواسى كوفي- ابو عبد الرحمنمتوفاى حدود 160، ثورى و ابن عيينه و ابن معين او را توثيق نموده‏اند و هيثم ابن جميل گويد: نامبرده از جهة زهد و فضل پيشواى هدايت بوده و مسلم حديث او را در صحيح خود با دقت در سند روايت كرده، و ابن حجر در جلد 2 «تهذيب التهذيب» ص 299 شرح حال او را ثبت نموده؛ حديث او در (مناشده) بلفظ سعيد و عمرو با اسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد.
    • ابو حمزه سعد بن عبيده سلمى كوفي(در زمان ولايت عمرو بن هبيره وفات يافته) نسائى و ابن حجر بطوريكه در (خلاصه) ص 115 و (تقريب) ص 89 مندرج است نامبرده را توثيق نموده‏اند، حديث او باسناد صحيح و رجال ثقه كه از عبد اللّه ابن بريده (ثقه) از پدرش روايت كرده، در ص 80 گذشت.
    • موسى بن مسلم حزامى شيبانى- ابو عيسى كوفى طحّان- معروف به- موسى صغيرابن معين او را توثيق نموده و ابن حبّان در شمار افراد مورد ثقه و اعتماد از او ياد كرده، ابن حجر در جلد 10 «تهذيب التهذيب» ص 372 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او باسناد صحيح و رجال ثقه در ص 82 گذشت.
    • :يعقوب بن جعفر بن ابى كثير انصارى مدنىنامبرده از موسى بن يعقوب زمعى (ثقه مذكور در رديف 48) روايت ميكند، و محمّد بن يحيى بن ابى عمر (ثقه) متوفاى 243 از او روايت مينمايد، حديث او در ص 82 گذشت و هم خواهد آمد.

    • حافظ ضمرة بن ربيعه قرشى مدنى که متوفاى 202، شرح حال و حديث او كه بطرق بسيار درباره روزه غدير روايت نموده خواهد آمد، و در آنجا كه حديث او ذكر ميشود گفتار احمد بن حنبل را خواهيد يافت، كه: نامبرده را يكى از علماء متّصف بامانت دانسته و تصريح نموده است كه در شام همانند او نبوده، طرق حديث او بيشتر آن صحيح است اگر تمام آن نباشد.
    • حافظ محمّد بن عبد اللّه زبيرى حافظ محمّد بن عبد اللّه زبيرى -بنامبرده- عمرى نيز گفته شده، بمناسبت نسبت بجدش عمر بن درهم اسدى- ابو احمد كوفى، متوفاى 203، عجلى و غيره او را توثيق نموده‏اند و بعضى از بزرگان در ستايش او گفته كه: او مورد وثوق و داراى نيروى حفظ، و مردى است عابد و مجتهد، ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش در ص 327 شرح حال او را ثبت نموده، حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ (زياد) باسنادى كه هيثمى آنرا تصحيح نموده و رجال آنرا ثقه دانسته خواهد آمد.
    • مصعب بن مقدام خثعمى ابو عبد اللّه كوفى متوفاى 203، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده‏اند و ابو داود گفته كه بر او باكى نيست (يعنى اشكالى و ايرادى باو و حديثش نميتوان نمود) و ابو حاتم او را صالح دانسته، شرح حال او را خزرجى در (خلاصه) ص 323 ثبت نموده، حديث مناشده از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 92 نيز حديث او گذشت.
    • حافظ يحيى بن آدم بن سليمان قرشى اموى- ابو زكريا كوفى متوفاى 203، ابن معين و نسائى و يعقوب بن شيبه او را توثيق نموده‏اند، ذهبى در جلد 1 تذكره‏اش ص 330 شرح حال او را ثبت نموده به حديث او كه سندش صحيح و رجالش ثقه هستند در صفحه 61 مراجعه نمائيد و روايت بطريق او در حديث ركبان با اسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
    • زيد بن حباب ابو حسين خراسانى كوفى متوفاى 203، ابن مدنى و سبتى و ابن معين و احمد بن صالح و دار قطنى و ابن ماكولا و ابن ابى شيبه او را توثيق نموده‏اند و ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 تهذيبش ص 404 ثبت نموده، روايت او بطرق مختلفه در حديث مناشده امير المؤمنين عليه السّلام در رحبه خواهد آمد كه بعضى از آنها صحيح است.
    • امام شافعيه ابو عبد اللّه محمّد بن ادريس شافعى متوفاى 204، بطوريكه در جلد 4 نهايه ابن اثير ص 246 مذكور است، نامبرده حديث غدير را روايت نموده است
    • حافظ ابو عمرو شبابة بن سوار فزارى مدائنى متوفاى 206، ابن معين و غيره بشرح مندرج در (خلاصه) ص 142 او را توثيق نموده‏اند، حديث بطريق او از أمير المؤمنين عليه السّلام با سند صحيح و رجال ثقه در ص 102 ذكر شده.
    • محمّد بن خالد حنفى بصرىابن حبّان او را از ثقات ذكر نموده و ابو حاتم صلاحيت او را در حديث تأييد كرده و ابو زرعه گفته: باكى بر او نيست، نامبرده از مادر خود (عثمه) روايت ميكند. حديث او در ص 41 گذشت.
    • حافظ. خلف بن تميم كوفي. ابو عبد الرحمنساكن مصيصه- متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده‏اند و ابن حجر در «تقريب» گويد: نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند. روايت نموده.
    • حافظ. خلف بن تميم كوفي. ابو عبد الرحمن ساكن مصيصه- متوفاى 206 ر 213، يعقوب بن شيبه و ابو حاتم بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 347 مذكور است، او را توثيق نموده‏اند و ابن حجر در «تقريب» گويد: نامبرده مرد راستگو و عابدى است، نسائى بطريق او حديث مناشده را بلفظ عمر و ذى مره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند. روايت نموده.
    • حافظ. اسود بن عامر. ابو عبد الرحمن معروف به (شاذان شامى)ساكن بغداد متوفاى 208- ابن المدينى- او را توثيق نموده و ذهبى در جلد 1 تذكره خود ص 338 او را يكى از صاحبان دقت نظر اشعار نموده و خطيب در جلد 8 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت نموده است، حديث مناشده بطريق او بلفظ زيد بن ارقم و همچنين داستان مناشده جوانى با ابى هريره باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند خواهد آمد.
    • ابو عبد اللّه حسين بن حسن اشقر فزارى كوفي متوفاى 208، ابن حبان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و ذهبى در جلد 3 «تلخيص المستدرك» ص 130 او را توثيق نموده و حكم بصحت حديث او داده، همانطور كه حاكم در «مستدرك» اشعار داشته، و نامبرده در نظر ساير علماء حديث نيز متصف بصدق است و بنا بر اين گفتار كسى كه درباره او گفته كه: نامبرده فاقد نيروی حفظ است: ارزشى نخواهد داشت؛ حديث او در ص 66 گذشت و در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السّلام خواهد آمد.
    • حافظ حفص بن عبد اللّه بن راشد ابو عمرو سلمى قاضى نيشابورمتوفاى 209، ابن حبّان او را در شمار علماى مورد وثوق ياد كرده و نسائى بطوريكه در خلاصه و حاشيه آن ص 74 مذكور است. گفته: باكى بر او نيست. و بخارى در صحيح خود از نامبرده روايت ميكند. حديث او با اسناد صحيح در ص 68 گذشت.
    • حافظ عبد الرزاق بن همام. ابو بكر صنعانى متوفاى 211- ولادت او در سال 126 بوده- ذهبى در جلد 1 تذكره خود صفحه 334 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد كه: جمعى از ارباب درايت و رجال- او را توثيق نموده‏اند و حديث او در رديف احاديث صحيح در آمده؛ رواياتى هم كه او بتنهائى آنها را ذكر نموده هست، و بر او بسبب تشيع ابراز بدبينى و كينه نموده‏اند در حاليكه نامبرده غلوّى درباره على عليه السّلام ننموده. بلكه: على عليه السّلام را دوست ميداشته و از قاتل او چشم پوشيده ...! تا آخر گفتار ذهبى ... حديث بطريق او و باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند در ص 18 گذشت و حديث او در موضوع مناشده بلفظ سعيد و عبد خير بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
    • حسن بن عطية بن نجيح قرشى كوفي ابو على بزار متوفاى 211، حفاظ از او روايت ميكنند و ابو حاتم گفته: نامبرده متصف براستگوئى است و بخارى در تاريخش از او روايت ميكند، حديث او كه بقيه رجال سندش ثقه هستند در صفحه 24 گذشت.
    • عبد اللّه بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر- ابو عبد الرحمن مقرى (معروف به- قصير) ساكن مكه متوفاى 212 ر 213 (در حاليكه حدود يكصد سال عمر كرده)، نسائى و ابن سعد و ابن قانع او را توثيق نموده‏اند و خليلى گويد: نامبرده ثقه است و حديث او در شمار احاديث مورد وثوق است و بآنها استدلال ميشود، و در روايت چند حديث منفرد است (يعنى جز او كسى آنها را روايت نكرده)، ابن حبان نامبرده را از علماى مورد وثوق شمرده و ابن حجر در جلد 6 تهذيب خود ص 84 بهمين عنوان شرح حال او را ثبت كرده، حديث او در موضوع تهنيت بروايت حافظ عاصمى باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند. خواهد آمد.
    • حافظ حسين بن محمّد بن بهرام. ابو محمّد تميمى مروزى:ساكن بغداد متوفاى 213 ر 214، ابن سعد و- ابن قانع و- ابن مسعود و- عجلى و ديگران (بطوريكه ابن حجر در جلد 2 تهذيب ص 367 گفته) او را توثيق نموده‏اند و خطيب شرح حال او را در جلد 8 ص 88 تاريخش ثبت نموده، حديث مناشده از او بلفظ ابى الطفيل بسند صحيح و رجالى كه ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ ابو محمّد عبيد اللّه بن موسى عبسى كوفي ابو حاتم و ابن معين و عجلى و ابن عدى و ابن سعد و عثمان بن ابى شيبه او را توثيق نموده‏اند و ذهبى در جلد 1 «تذكره» صفحه 324 و ابن حجر در جلد 7 «تهذيب» ص 53 شرح حال او را ثبت نموده‏اند، حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زيد بن يثيع و عميرة بن سعد باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.
    • ابو الحسن على بن قادم خزاعى كوفي متوفاى 213، ابن حبّان او را از ثقات ذكر نموده و ابن خلفون او را توثيق كرده و ابن قانع گفته: نامبرده كوفي صالحى است و ابو حاتم گفته: نامبرده متصف به صداقت است، ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 374 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در صفحه 39 گذشت.
    • محمّد بن سليمان بن ابى داود حرّانى ابو عبد اللّه معروف به (بومه) متوفاى 213، ابو عوانه اسفرائينى او را توثيق نموده و ابن حبّان او را در رديف ثقات ذكر كرده، ديگران نيز او را توثيق نموده‏اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 «تهذيب» صفحه 199 نگاشته، حديث او در صفحه 48 گذشت.
    • عبد اللّه بن داود بن عامر همدانى- ابو عبد الرحمن كوفي معروف به (خريبى- محله‏ايست در بصره) ابن سعد و ابن معين و ابو زرعه و نسائى و دار قطنى و ابن قانع او را توثيق نموده‏اند (در سال 213 وفات يافته)، ابن حجر در جلد 5 «تهذيب» صفحه 200 شرح حال او را نگاشته، نسائى در خصايص صفحه 22 گويد: خبر داد ما را زكريا بن يحيى از نصر بن على و او از عبد اللّه بن داود از عبد الواحد - عبد الواحد بن ايمن مخزومى مكى، ابن معين او را توثيق نموده و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و ديگران نيز بر او ستايش نموده‏اند: ابن حجر در جلد 6« تهذيب» صفحه 434 شرح حال او را ثبت نموده، و پدرش ايمن حبشى آزاد كرده ابن عمرو مخزومى است، ابو زرعه او را توثيق نموده و بخارى حديث او را در صحيح خود روايت نموده، شرح حال او در جلد 1 تهذيب ابن حجر صفحه 394 مذكور است- ابن ايمن از پدرش از سعد كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه سند حديث مزبور صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • حافظ ابو عبد الرحمن علىّ بن حسن بن دينار عبدى مروزى متوفاى 215، نامبرده يكى از استادان است، بخارى و احمد و ابن معين و ابن ابى شيبه از او روايت ميكنند، و احمد گفته: در ميان آنهائى كه از خراسان آمدند افضل از نامبرده نديدم، ابن حبّان او را از ثقات شمرده و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش صفحه 298 شرح حال او را چنين نگاشته، حديث او در صفحه 15 و 29 گذشت و حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ اصبغ خواهد آمد. - عبدى از اصبغ با يك واسطه روايت ميكند، و بنابر اين آنچه در صفحه 19 گذشت و آنچه از روايت او بلا واسطه خواهد آمد با آنچه كه در ساير طرق حديث است دست نميآيد
    • حافظ يحيى بن حماد شيبانى بصرى متوفاى 215 داماد ابى عوانه مذكور و روايت كننده از او، عجلى و ابو حاتم و ابن سعد او را توثيق نموده‏اند و ابن حبان بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 361 و جلد 11 «تهذيب التهذيب» صفحه 199 مذكور است، نامبرده را در شمار ثقات ياد كرده؛ حديث او در صفحه 30 بطريق صحيح و با رجال ثقه و همچنين در صفحات 31 و 34 و 51 بطريق صحيح گذشت.
    • حافظ حجاج بن منهال سلمى ابو محمّد انماطى بصرىمتوفاى 217، عجلى و ابن قانع و ابو حاتم و نسائى و ابن سعد او را توثيق نموده‏اند و فلاس گفته: همانند او را در فضل و دين نديدم، ذهبى شرح حال او را در جلد 1 تذكره خود صفحه 370 و خزرجى در «خلاصه» صفحه 63 و ابن حجر در جلد 2 «تهذيب» صفحه 206 ثبت نموده‏اند، حديث او در باب تهنيت باسناد صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
    • حافظ فضل بن دكين- ابو نعيم كوفي متوفاى 218 ر 219، يعقوب بن شيبه گفته كه: نامبرده مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و متصف بصدق است، و احمد و ابو حاتم و ابن المدنى و عجلى و ابن سعد و ابن شاهين و خطيب در تاريخش او را توثيق نموده‏اند و يعقوب بن سفيان گفته: ياران ما اجماع نموده‏اند بر اينكه ابو نعيم در نهايت اتقان بوده، شرح حال او را ذهبى در جلد 1 «تذكره» صفحه 341 و ابن حجر در جلد 8 «تهذيب» صفحه 270- 276 ثبت نموده‏اند؛ حديث بطريق او در صفحه 20 و همچنين در صفحه 32 كه هر دو سندشان صحيح و رجال آن مورد وثوق هستند گذشت و حديث او در داستان (مناشده) رحبه (بطرق متعدد) و در باب نزول آيه «سأل سآئل»- در پيرامون نصّ غدير خواهد آمد.
    • حافظ عفّان بن مسلم ابو عثمان صفّار انصارى- بصرى- بغدادى متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره‏اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه: عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه: نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 «تهذيب» صفحه 230 از ابن عدى حكايت نموده كه: او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره او چيزى گفته شود؛ و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.
    • حافظ على بن عياش بن مسلم الهانى- ابو الحسن- حمصى متوفاى 219 يكى از آنهائى است كه نسائى و دار قطنى و عجلى بطوريكه در جلد 1 تذكره ذهبى صفحه 352 و در جلد 7 تهذيب ابن حجر صفحه 368 مذكور است او را ثقه و صاحب دقت نظر دانسته‏اند، بطوريكه خواهد آمد: واحدى نزول آيه تبليغ را در ولايت على عليه السّلام بطريق او روايت نموده است.
    • حافظ عفّان بن مسلم ابو عثمان صفّار انصارى- بصرى- بغدادى متوفاى 219، ذهبى او را در جلد 1 تذكره‏اش در صفحه 347 ذكر نموده و از قول عجلى نقل كرده كه: عفان مورد وثوق و اعتماد و داراى دقت نظر و داراى سيره است و ابو حاتم گفته كه: نامبرده ثقه و متصف باتقان و متانت است، و ابن حجر در جلد 7 «تهذيب» صفحه 230 از ابن عدى حكايت نموده كه: او در صداقت و ثقه مشهورتر از آنست كه درباره او چيزى گفته شود؛ و ثقه بودن و دقت نظر او را از ابن معين و ابن سعد و ابن خراش و ابن قانع حكايت نموده، حديث از او و بطريق او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 18 گذشت.
    • حافظ مالك بن اسماعيل بن درهم ابو غسان نهدى كوفي متوفاى 219، ابن معين گويد: در كوفه عالم و محدّثى كه در اتقان حديث بر او برترى داشته باشد نيست، و ابن شيبه گويد: نامبرده ثقه است و حديث او صحيح است و از اهل عبادت است. و نسائى و مرّه و ابو حاتم او را توثيق نموده‏اند و ابن حبان و همچنين ابن شاهين او را در شمار ثقات آورده‏اند، شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 «تهذيب» صفحه 3 ثبت نموده، حديث از او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ عبد الرحمن و سعيد و عمر و باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ قاسم بن سلام- ابو عبيد هروى متوفاى 223 ر 224 در مكّه، عالمى است ربّانى و در اصناف علوم اسلامى متقن، روايت او حسن و نقل او صحيح؛ بنظر نرسيده كه كسى در امر دينش بر او طعن و نكوهشى نموده باشد. ابن خلكان در جلد 1 تاريخش صفحه 457 شرح حال او را چنين نگاشته، در تفسير او (غريب القرآن) حديث نزول آيه: سأل سائل در پيرامون غدير از او خواهد آمد.
    • محمّد بن كثير ابو عبد اللّه عبدى بصرىمحمّد بن كثير ابو عبد اللّه عبدى بصرى- برادر سليمان بن كثير (پنجاه سال از برادرش بزرگتر بوده) ابن حبّان گفته: كه: نامبرده ثقه و فاضل است، در سال 223 در سن صد سالگى وفات يافته، در خلاصه خزرجى صفحه 295 چنين نگاشته: ابن حجر در «التقريب» صفحه 232 گويد: نامبرده ثقه است و كسى را نيافته كه او را تضعيف نمايد، و «در تهذيب» از احمد نقل نموده كه: ثقه بوده و بر سنت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله درگذشته، حديث او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ ابو الطفيل خواهد آمد و حديثى منسوب باو در صفحه 16 گذشت، بنابر اين طريق او صحيح و رجال او ثقه ميباشند، در صفحه 45 نيز از او روايتى ذكر شد.
    • موسى بن اسماعيل منقرى بصرى متوفاى 223، از ابن معين نقل شده كه نامبرده مورد وثوق و امانت است و از ابن حاتم از طيالسى نقل شده كه او مورد وثوق و متصف بصدق است، ابن سعد نيز او را توثيق كرده و شرح حال او را ابن- حجر در جلد 1 «تهذيب» صفحه 334 بهمين اوصاف ثبت نموده، حديث او در باب تهنيت بروايت ابن كثير بطريق صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • قيس بن حفص بن قعقاع- ابو محمّد بصرى متوفاى 227، ابن معين و دار قطنى او را توثيق نموده‏اند و ابن حبان او را از ثقات شمرده، بخارى دوازده حديث از او روايت نمود و شرح حال او را ابن حجر در جلد 8 تهذيبش صفحه 390 ثبت نموده، حديث او درباره آيه اكمال دين بروايت خطيب خوارزمى خواهد آمد.
    • حافظ سعيد بن منصور بن شعبه نسائى- ابو عثمان خراسانىمقيم مكّه متوفاى 227، خزرجى در «خلاصه» 121 گويد: نامبرده داراى نيروى حفظ بوده و در حديث جولان و احاطه بسيار داشته سنن را تصنيف نموده و در آن آنچه را جز او (ديگران) جمع نكرده‏اند گرد آورده، ابو حاتم او را متقن و داراى دقت نظر و اهل تصنيف دانسته و ابن حجر در تقريبش ص 94 او را ثقه و اهل تصنيف دانسته و ثقه بودن او را در جلد 4 تهذيبش صفحه 4 از ابن نمير و ابن خراش و ابى حاتم و ابن قانع و خليلى و مسلمة بن قاسم حكايت نموده، حديث بطريق او در ص 42 و در ص 55 گذشت.
    • حافظ يحيى بن عبد الحميد حمانى- ابو زكريا كوفيمتوفاى 228، مرّه و ابن معين او را متصف بصدق دانسته‏اند و احمد و ابن نمير و بوشنجى او را توثيق نموده‏اند، ابن معين گويد: ثقه است و در كوفه مردى است كه با او در حفظ حديث شركت ميكند و اينان بر او رشك ميبرند، و از ابن كثير نقل شده كه مردم بسيار در باره او سخن گفته‏اند، و اين امر را نميدانم مگر از سلامت نفس و متانت او، ابن عدّى گويد: نامبرده مسندى دارد كه داراى صلاحيت است و در مسند او چيز ناپسندى نيافتم و اميدوارم كه باكى بر او نباشد. مؤلف «الغدير»- امينى- گويد: اين شهادتهاى بسيار كه از پيشوايان نامبرده ملاحظه ميشود. اين بدگوئى را از بين ميبرد. شرح حال او را ابن حجر در جلد 11 تهذيبش ص 243- 249 ثبت نموده، حديث از او در ص 43 و 51 باسناديكه رجال آن ثقه است ذكر شده و درباره نزول آيه اكمال دين در شأن على عليه السّلام خواهد آمد.
    • حافظ ابراهيم بن حجاج بن زيد- ابو اسحق سامى- بصرى متوفاى 231- 233 بطوريكه در «خلاصه» صفحه 14 ذكر شده، ابن حبّان او را از ثقات ذكر كرده و ابن حجر در «التقريب» صفحه 12 او را توثيق نموده، و در جلد 1 تهذيبش ص 113 ثقه بودن او را از دار قطنى و صلاحيت او را از ابن قانع حكايت نموده است، حديث او در باب تهنيت در روايت حموئى باسناد صحيح و رجالى كه همه آنها ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ عليّ بن حكيم بن ذبيان كوفي- اودى متوفاى 231، ابن معين و نسائى و محمّد بن عبد اللّه حضرمى و ابن قانع بطوريكه در خلاصه خزرجى و تهذيب ابن حجر جلد 7 صفحه 311 مذكور است او را توثيق نموده‏اند، حديث او بطريق صحيح و رجال ثقه در صفحه 48 گذشت و در داستان (مناشده) بطريق صحيح بلفظ سعيد و زيد ابن يثيع خواهد آمد.
    • حافظ خلف بن سالم مهلبى مخرّمى بغدادى متوفاى 231، بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 90- و جلد 3 «تهذيب التهذيب» صفحه 152 مذكور است، نسائى و ابن شيبه و حمزه كنانى او را توثيق نموده‏اند، و خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 328 موثق بودن و صدق و دقت نظر او را از جمعى حكايت نموده، حديث از او در ص 31 بطريق صحيح و رجال ثقه گذشت، و همچنين در ص 34.
    • حافظ على بن محمّد- ابو الحسن طنافسى كوفي - مقيم رى- متوفاى 233 ر 5، ابو حاتم او را ثقه و راستگو معرفي نموده و خليلى گويد: پيشوائى است، او و برادرش حسن در قزوين موقعيت مهمى را دارا بوده‏اند و بزرگان براى ملاقات آندو مى‏شتافتند، ابن حبّان او را از ثقات ذكر نموده، و ابن حجر در جلد 7 تهذيبش ص 379 شرح حال او را چنين ذكر كرده و در تقريبش ص 186 او را ثقه و عابد ثبت نموده است و خزرجى در «خلاصه» ص 135 موثق بودن او را ذكر نموده، حافظ ابن ماجه در جلد 1 سنن خود ص 30 از على بن محمّد طنافسى (مذكور) اين روايت را آورده كه او از ابو معاويه (محمّد بن خازم) و او از موسى بن مسلم شيبانى و او از عبد الرحمن بن سابط، از سعد بن ابى وقاص روايت نموده: هنگامى كه معاويه از يكى سفرهاى حج خود بازگشت ... تا آخر حديث كه در ص 78 ذكر شده است و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى موثق هستند. ابن ماجه نيز در جلد 1 سنن خود ص 29 گويد: حديث نمود ما را على بن محمّد از ابو الحسن (زيد بن حباب) كه او گفت: مرا خبر داد حمّاد بن سلمه از على بن زيد بن جدعان از عدّى بن ثابت از براء بن عازب رضى اللّه عنه كه گفت: با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمديم ... تا آخر حديث كه در صفحه 45 ذكر شده است، و اين اسناد صحيح و رجال آن همگى موثق هستند.
    • حافظ هدبة بن خالد- ابو خالد قيسى- بصرى متوفاى 235، ابن معين و ابن حبّان و مسلمة بن قاسم و ابو يعلى او را توثيق نموده‏اند، و ابن عدى گفته: نامبرده موصوف بصدق است و باكى بر او نيست در حاليكه مردم او را توثيق نموده اند، شرح حال او را ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 50 و خزرجى در «خلاصه» ص 355 و ابن حجر در جلد 11 «تهذيب» صفحه 25 ثبت نموده‏اند، روايت او در حديث تهنيت بطريق صحيح و رجال ثقه خواهد آمد.
    • حافظ عبد اللّه بن محمّد بن ابى شيبه- ابو بكر عيسى- كوفي متوفاى 235، عجلى و ابو حاتم و ابن خراش او را توثيق نموده‏اند، و ابن حبّان تدين و حفظ و اتقان او را تأييد نموده. شرح حال او را ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 20 و خطيب در جلد 10 «تاريخ» صفحه 66- 71 و ابن حجر در جلد 6 «تهذيب» صفحه 4 ثبت نموده‏اند، روايت نامبرده در داستان مناشده جوانى با ابى هريره بسند صحيح و همچنين در حديث ركبان باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند، و در حديث تهنيت خواهد آمد.
    • حافظ ابو سعيد عبيد اللّه بن عمر جشمى- قواريرى- بصرى متوفاى 235، ابن معين و عجلى و نسائى و حافظ صالح جزره چنانكه در جلد 10 تاريخ خطيب صفحه 220- 223 مذكور است، او را توثيق نموده‏اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن بن ابى ليلى خواهد آمد.
    • حافظ احمد بن عمر بن حفص جلاب ابو جعفر و كيعى- كوفي ساكن بغداد، متوفاى 235، ابن معين و عبد اللّه بن احمد و محمّد بن عبدوس بطوريكه در جلد 4 تاريخ خطيب صفحه 284 مذكور است، او را توثيق نموده‏اند، روايت بطريق او در حديث مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.
    • حافظ ابراهيم بن منذر بن عبد اللّه حزامى- ابو اسحاق مدنى متوفاى 236، دار قطنى و ابن وضّاح او را توثيق كرده‏اند و ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده، و خطيب در ردّ گفتار كسيكه گفته: نامبرده روايات منكر (غير معروف) دارد چنين گويد: و اما روايات غير معروف، در احاديث او بسيار كم يافت ميشود مگر رواياتى كه از راويان ناشناس باشد، و مع الوصف يحيى بن معين و غيره از علماء حفّاظ بروايات او رضايت داده‏اند و او را توثيق مينمايند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 1 «تهذيب» صفحه 167 ثبت نموده، حافظ نسائى در «خصايص» صفحه 25 آورده كه: خبر داد مرا ابو عبد الرحمن زكريا بن يحيى سجستانى از محمّد بن عبد الرحيم از ابراهيم (مذكور) از معن -) نامبرده: معن بن عيسى بن يحى اشجعى ابو يحى مدنى است متوفاى 198، ابن معين او را توثيق كرده و ابن سعد گفته: نامبرده داراى حديث بسيار و دقت نظر و موصوف بامانت است ابن حج؟؟؟؟ شرح حال او را در جلد 10« تهذيب» صفحه 252 چنين ثبت نموده است- و او از موسى بن يعقوب از مهاجر بن مسمار از عايشه بنت سعد و از عامر بن سعد از سعد كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطبه خواند و فرمود اى گروه مردم، بدرستى كه من ولىّ شما هستم، آنگروه اين فرمايش او را تصديق نمودند، سپس دست على را گرفت و بلند كرد و فرمود: اين ولىّ من است، و از طرف من- ادا ميكند (وظايف را) دوست و پيرو او خدا را دوست دارد و پيروى ميكند و كسى كه با او عداوت بورزد دشمن خدا است، و اسناد اين حديث صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • ابو سعيد يحيى بن سليمان كوفي جعفى مقرى متوفاى 237، دار قطنى و عقيلى او را توثيق نموده‏اند، و ابن حبّان بطوريكه در جلد 11 «تهذيب التهذيب» ص 227 و در «خلاصه» صفحه 364 مذكور است، او را در شمار ثقات آورده، روايت او در حديث ركبان باسناد صحيح و رجالى كه همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ ابن راهويه اسحق بن ابراهيم حنظلى مروزى متوفاى 237، أحمد گفته: نظير و همانندى براى او در نزد ما پيشوايان مسلمين بنظر نميرسد، و چنانكه در «خلاصه» خزرجى ص 23 مذكور است، گروهى او را توثيق نموده‏اند و ابن خلكان در جلد 1 تاريخ خود ص 68 مينگارد: فنّ حديث و فقه و صفت ورع در او جمع است، و نامبرده يكى از پيشوايان اسلام است و داراى مسند مشهوريست، حديث او در ص 103 و 117 باسناد صحيح گذشت
    • حافظ عثمان بن محمّد بن ابى شيبه- ابو الحسن عيسى كوفى :صاحب مسند و تفسير، متوفاى 239، بطوريكه در جلد 11 تاريخ خطيب ص 283- 288 و در جلد 2 تذكره ذهبى ص 30 مذكور است، ابن معين و عجلى او را توثيق نموده‏اند، نامبرده در «سنن» حديث «غدير» را بطريق صحيح كه رجال آن، همگى ثقه هستند آورده، بصفحات 40 و 46 و 48 و 50 و 99 مراجعه نمائيد، و روايت او در حديث تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ قتيبة بن سعيد بن جميل بغلانى (بغلان قريه‏ايست در بلخ) ابو رجاء ثقفى:(نامبرده در سال 420 در سنّ 92 سالگى درگذشته)، سمعانى در «انساب» نگاشته كه نامبرده در شرق و غرب محدّث بوده و پيشوايان جهان از هر شهر و ديار بسوى او ميشتافتند، و پيشوايان پنجگانه (بخارى- مسلم- ابو داود- ابو عيسى ابو عبد الرّحمن) و گروه بيشمار ديگر از او روايت كرده‏اند، ابن معين و نسائى و ذهبى (در جلد 2 «تذكره» ص 33) او را توثيق نموده‏اند، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در ص 65 گذشت.
    • پيشواى حنبليان- ابو عبد اللّه احمد بن حنبل شيبانى:متوفاى 241، حديث غدير را در «مسند» و «مناقب» بطرق بسيار و صحيح آورده كه جمله از آن قبلا ذكر شده و بقيّه آن نيز بطور وافى خواهد آمد انشا اللّه تعالى.
    • حافظ يعقوب بن حميد:چنانكه در صفحه 78 ذكر شد نقل از ماخذيكه يافتيم نامبرده را: يعقوب بن حمدان ذكر نموديم و آن تصحيف است- بن كاسب- ابو يوسف مدنى- متوفّاى 241، ابن معين و مصعب بن زبير و مسلمة بن قاسم او را توثيق نموده‏اند و ابن حبّان نامبرده را در شمار ثقات آورده و ابن عدى گفته: باكى بر او نيست، و بخارى گويد: ما جز خوبى در او نديديم، او اصلا متصف بصدق است، و بنا بر اين تضعيف او از كسى مسموع نخواهد بود، شرح حال او در جلد 2 «تذكره» ص 51 و «خلاصه» ص 375 و «تهذيب التهذيب» جلد 11 ص 384 مذكور است، حديث او در ص 78 گذشت.
    • حافظ حسن بن حمّاد بن كسيب- ابو على سجاده بغدادى:متوفاى 241 احمد او را صاحب سنّت دانسته و بطوريكه در «خلاصه خزرجى» ص 66 و حاشيه آن مذكور است ابن حبّان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خطيب در جلد 7 «تاريخ» ص 295 ثبت و او را توثيق نموده است، روايت او بطريق حافظ واحدى در مورد نزول آيه تبليغ در ولايت على عليه السّلام خواهد آمد.
    • حافظ هارون بن عبد اللّه بن مروان- ابو موسى بزار معروف به حمّال:متوفّاى 243. دار قطنى و نسائى و ذهبى در جلد 2 «تذكرة» ص 62 و خطيب در جلد 14 «تاريخ» ص 22 او را توثيق نموده‏اند، روايت او در حديث مناشده رحبه بلفظ ابى الطفيل بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد.
    • ابو عمّار حسين بن حريث مروزى:متوفاى 244 (در قصر اللّصوص) بطوريكه در جلد 8 تاريخ خطيب ص 36 مذكور است، نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در «تقريب» ص 57 او را ثقه ذكر كرده. روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و اسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • هلال بن بشر بن محبوب- ابو الحسن بصرى: احدبمتوفاى 246، نسائى او را توثيق كرده و ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده، نسائى در «خصائص» ص 3 اين حديث را آورده كه: خبر داد ما را هلال بن بشر بصرى از محمّد بن خالد (ابن عثمه) از موسى بن يعقوب زمعى از مهاجرين مسمار از عايشه دختر سعد كه گفت: از پدرم سعد شنيدم كه ميگفت ... تا آخر حديث مذكور در ص 77 و اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.
    • ابو الجوزاء احمد بن عثمان بصرى:متوفاى 246، ابو حاتم او را توثيق نموده و ابن ابى عاصم گفته: كه نامبرده از نساك اهل بصره است و بزار او را ثقه و موصوف بامانت دانسته و ابن حبّان او را در شمار ثقات ذكر نموده. شرح حال او را ابن حجر در جلد 1 «تهذيب» ص 61 ثبت نموده، حديث از او در صفحه 82 باسنادي كه رجال آن جز (عثمه) مادر محمّد بن خالد همگى ثقه هستند، گذشت و عثمه را نشناختم و نكوهشي هم درباره او نديدم، نسائى در «خصايص» ص 25 اين روايت را آورده گويد: خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى- ابو الجوزاء- از ابن عيينه -در نسخه‏ها چنين مذكور است و از طرف نگارنده حاشيه بر نسخ نامبرده تصحيح شده و نگاشته جمله:( خبر داد ما را دختر سعد) يا جمله( از دختر سعد) از قلم افتاده، و اين تصحيح تمام نيست.چه آنكه روايت اين عيينه از عايشه( دختر سعد) معقول نيست: زيرا ولادت سفيان بن عيينه در سال 107 و ده و عايشه( دختر سعد) در سال 117 درگذشته و اين عيينه در سال 163 بمكه منتقل شده، پس راوى از عايشه از سند افتاده و بطوريكه از ساير طرق حديث بر مى‏آيد مهاجرين مسمار بوده است- دختر سعد از سعد كه گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفت، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود، سپس فرمود: آيا شما نميدانيد كه من اولى (سزاوارتر) هستم بشما از خودتان؟ گفتند: بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على عليه السّلام را گرفت و بلند كرد، و فرمود: من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولىّ اويم، اين (على) ولىّ او است، و همانا خداوند دوست ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد، و دشمن دارد كسى را كه او را دشمن دارد، اسناد صحيح است و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • حافظ محمّد بن علاء همدانى كوفي- ابو كريب:متوفاى 248، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 80 او را نوثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.
    • يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب مروزى:متوفاى 249، بحكايت «تقريب» نامبرده ثقه و موصوف بفضل است، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378 مذكور است، جمعى از حفاظ او را توثيق نموده‏اند، نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • نصر بن على بن نصر- ابو عمر و جهضمى بصرى:متوفاى 251؛ ابو حاتم و نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده‏اند و مسلمه گويد كه: نامبرده در نزد همه آنان ثقه بوده، شرح حال او را ابن حجر در جلد 10 «تهذيب» ص 430 ثبت نموده حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 145 گذشت.
    • حافظ محمّد بن بشار شهير به (بندار) ابو بكر عبدى- بصرىمتوفاى 252، ائمه حديث صاحبان صحاح ستّه از او روايت ميكنند، عجلى و ابن سيّار و مسلمة ابن قاسم و غيرهم او را توثيق نموده‏اند، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 53 گويد: اعتبارى بگفتار كسى كه او را ضعيف شمرده نيست، حديث از او بطريق ابن ماجه و ترمذى باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در صفحه 81- 82 گذشت.
    • حافظ محمّد بن مثنّى- ابو موسى- عنزى بصرى:متوفاى 252، شرح حال او را خطيب در جلد 3 «تاريخ» ص 283- 286 ثبت نموده و گفته: نامبرده ثقه و داراى دقت نظر است و ساير ائمّه حديث بروايت او استدلال مينمايند، موثق بودن و ستايش نسبت باو در بسيارى از كتب تذكره و شرح حال علماء حديث موجود است روايت او در حديث مناشده بلفظ سعيد و باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد، و در ص 64 نيز باسناد صحيح گذشت -در آنجا بر حسب آنچه در نسخه‏ها بنظر رسيده بود بجمله: احمد بن مثنى از يحى بن حماد نقل نموديم و آن صحيح نيست و صحيح آن محمد بن مثنى از يحى بن حماد ميباشد
    • حافظ- يوسف بن موسى- ابو يعقوب قطان كوفي:متوفاى 253، شرح حال او را خطيب در جلد 14 تاريخ خود ص 304 ثبت نموده و گفته: گروهى از ائمّه حديث نامبرده را توثيق نموده‏اند و بخارى در صحيح خود بحديث او استدلال نموده، روايت او در حديث مناشده، بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن عبد الرحيم- ابو يحيى بغدادى:حافظ محمّد بن عبد الرحيم- ابو يحيى بغدادى- بزاز معروف به (صاعقه) (در سال 185 متولد و در 255 وفات يافته). عبد اللّه بن احمد و نسائى و احمد بن صاعد و ابن اسحق سرّاج و مسلمه و قراب و غيرهم او را توثيق نموده‏اند و خطيب اتقان و ضبط و دانش و حفظ او را تأييد كرده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 9 «تهذيب التهذيب» صفحه 311 ثبت نموده، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند ذكر شده است.
    • محمّد بن عبد اللّه- عدوى- مقرى:محمّد بن عبد اللّه (مذكور در ص 84 -برقم 71 در صفحه 143 مراجعه شود: عبد اللّه بن يزيد عدوى آزاد شده آل عمر مترجم-) عدوى- مقرى- متوفاى 256، ابن ابى حاتم گويد: در سال 255 با پدرم حديث از او شنيديم و او ثقه و موصوف بصدق است، درباره او از پدرم سئوال شد و پدرم- گفت: نامبرده متصف بصدق است، نسائى و مسلمة بن قاسم او را توثيق نموده‏اند و خليلى گويد: موثق بودن او مورد اتفاق است، ابن حبّان او را در شمار ثقات آورده و ابن حجر در جلد 9 «تهذيب» ص 284 بهمين اوصاف شرح حال او را ثبت كرده، روايت او در داستان تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، خواهد آمد.
    • حافظ ابو عبد اللّه محمّد بن اسمعيل بخارى:(زيادتى چاپ دوم) حافظ ابو عبد اللّه محمّد بن اسمعيل بخارى متوفاى 256- صحيح مشهور و داير او (معروف به صحيح بخارى) از جمله صحاح ستّه، است (حديث غدير را) نامبرده در جلد 1 تاريخ خود در قسم يك ص 375 (بطوريكه در طريق سالم بن عبد اللّه بن عمر ذكر شده) آورده است.
    • حافظ حسن بن عرفة بن يزيد- ابو على عبدى بغدادى:متوفاى 257 در سامراء (يكصد و ده سال زندگى كرده)، ابن معين و ابو حاتم و ابن قاسم او را توثيق نموده‏اند و ابن حبّان او را در شمار ثقات ذكر كرده چنانكه در جلد 7 تاريخ خطيب ص 394 و در خلاصه خزرجى ص 67 و در جلد 2 «تهذيب التهذيب» صفحه 239 مذكور است، حديث غدير بطريق نامبرده در ص 82 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند گذشت.
    • حافظ عبد اللّه بن سعيد كندى كوفي، ابو سعد اشجّ:صاحب تفسير و تصنيف متعدّد، متوفاى 257، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 84 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى ستوده و از قول ابى حاتم نوشته كه نامبرده ثقه و پيشواى اهل زمان خود بوده، و نسائى او را متصف بصدق نموده و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمة بن قاسم ذكر نموده، روايت از او در داستان مناشده در رحبه بلفظ عبد الرحمن و همچنين در داستان مناشده مردى عراقى با جابر انصارى بطريق صحيح و با رجال ثقه خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن يحيى بن عبد اللّه نيشابورى ذهلى (آزاد شده بنى ذهل) زهرى: (گرد آورنده زهريّات- احاديث زهرى) متوفاى 258، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 111 شرح حال او را ثبت و او را به پيشوائى ستوده گويد: اساتيد علم در خراسان باو منتهى شده و مراتب ثقه و صيانت و دين و پيروى از سنن را درباره او گواهى داده و خطيب در جلد 3 تاريخ خود ص 415 نوشته: نامبرده يكى از پيشوايان عراقى و حفاظ متقن و از ثقات موصوف بأمانت است، نسائى حديث رحبه را بطريق او و بلفظ عميره باسناد صحيح و با رجالى كه همگى ثقه هستند روايت نموده و روايت از او در ص 53 و 68 گذشت.
    • حافظ حجاج بن يوسف ثقفى بغدادى ابو محمّد- مشهور به (ابن الشاعر):متوفاى 259، شرح حال او را سمعانى در «انساب» در نسبت (شاعر) با اشعار بموثق بودن و فهم و حفظ نامبرده ثبت كرده، ذهبى نيز در جلد 2 «تذكره» ص 129 شرح حال او را نگاشته و موثق بودن او را از ابن حاتم نقل نموده، خطيب هم در جلد 8 تاريخ خود ص 240 او را ذكر كرده و ابن حجر در جلد 2 «تهذيب» ص 210 موثق بودن او را از قول عده از علماء حديث حكايت نموده- روايت او در ص 102 بطريق صحيح و با رجال ثقه گذشت.
    • احمد بن عثمان، حكيم ابو عبد اللّه اودى:متوفاى 261 ر 262، نسائى و ابن خراش او را توثيق نموده‏اند- و خطيب شرح حال او را در جلد 4 تاريخش ص 296 ثبت نموده، روايت از او در داستان (مناشده) بلفظ عميره باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ عمر بن شبّه نميرى- ابو زيد بصرى- اخبارى:متوفاى 262، بطورى كه در جلد 2 «تذكره» ذهبى ص 98 و در خلاصه خزرجى ص 240 مذكور است، دار قطنى او را موثق دانسته و خطيب در جلد 11 تاريخش صفحه 208 او را توثيق كرده و بطوريكه حكايت شده مرزبانى در معجم الشعراء صدق و موثق بودن او را اشعار نموده، روايت او در داستان احتجاج عمر بن عبد العزيز بحديث غدير خواهد آمد
    • حافظ حمدان احمد بن يوسف بن حاتم سلمى- ابو الحسن نيشابورى:متوفاى 264 در نهمين عشره- (يعنى نزديك به نود سال زندگى نموده)، مسلم و خليلى و دار قطنى او را توثيق نموده‏اند، و حاكم گويد: نامبرده يكى از افراد برجسته فن حديث است، بسيار سفر كرده و دامنه فهم او وسيع بوده، شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 12 و ابن حجر در جلد 1 «تهذيب» صفحه 92 چنين درج نموده‏اند، روايت او با سند صحيح و رجال ثقه در ص 48 گذشت.
    • حافظ عبيد اللّه بن عبد الكريم بن يزيد ابو زرعه مخزومى رازى:متوفاى 264 ر 8، خطيب در جلد 10 تاريخ خود ص 326- 337 اشعار نموده كه: نامبرده پيشوائى بوده ربّانى، داراى حديث بسيار و حفظ و صدق، و ابو حاتم- گويد: ابو زرعه براى من حديث نمود: و كسى بمانند او در علم و فهم و خوددارى و صداقت جايگزين او نگشته؛ و در شرق و غرب عالم كسى را چون او در فهم و شأن او نميدانم و چنانچه مشاهده كنى كه رازى نكوهش و منقصتى نسبت بابى زرعه نموده- بدان كه بى‏سابقه و بى‏اساس است، نسائى او را توثيق نموده و جز او نيز از علماء حديث او را توثيق نموده و ستوده‏اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 8 «تهذيب» ص 30- 34 درج نموده روايت او در حديث «تهنيت» بروايت ابن كثير باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد
    • حافظ احمد بن منصور بن سيّار- ابوبكر بغدادى:صاحب مسند متوفاى 265 (در سن 83 سالگى درگذشته)، بطوريكه در جلد 5 تاريخ خطيب صفحه 151 مذكور است، ابو حاتم و دار قطنى او را توثيق نموده‏ند و ابن حجر موثق بودن او را از قول خليلى و مسلمة بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را بلفظ زيد بن يثيع و عبد خير باسناديكه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده خواهد آمد.
    • حافظ اسمعيل بن مسعود عبدى ابو بشر اصفهانى- مشهور به سمّويه:متوفاى 267، ابو الشيخ گويد: نامبرده حافظ متقنى بوده و ابو نعيم گويد: از جمله حفّاظ و فقها است، و ابو حاتم صداقت او را اشعار نموده، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذكره» ص 145 چنين نگاشته، بصفحه 98 رجوع نمائي
    • حافظ حسن بن على بن عفّان عامرى- ابو محمّد كوفي:متوفاى 270، يكى از استادان حافظ بزرگ ابن ماجه و نظاير او است، دار قطنى و مسلمة بن قاسم او را توثيق نموده‏اند و ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده، شرح حال او را خزرجى در «خلاصه» ص 68 و ابن حجر در جلد 2 «تهذيب» صفحه 302 ثبت نموده‏اند، حديث از او بطريق حسن (بواسطه موقعيت حسن بن عطيّة بن نجيح كه نامبرده موصوف بصدق است و بخارى از او روايت ميكند) در ص 54 گذشت اگر چه حديث مزبور در عداد احاديث صحيح نيست، و روايت از او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع بطريق صحيح كه رجال آن- ثقات هستند خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن عوف بن سفيان- ابو جعفر طائى حمصى:متوفاى 272، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذكره»- ص 159 نگاشته و گويد: بطور تحقيق عده از علماء حديث او را توثيق نموده‏اند و مراتب بزرگوارى و معرفت او را ستوده‏اند حديث غدير بطريق او در ص 105 گذشت.
    • حافظ سليمان بن سيف بن يحى الطآئى ابو داود الحرانى:متوفاى 272، نسائى او را توثيق نموده و از او بسيار روايت ميكند، ابن حبان نامبرده را در شمار ثقات آورده، ابن حجر شرح حال او را در جلد 4 «تهذيب» صفحه 199 ثبت نموده، روايت بطريق او در داستان (مناشده) رحبه بلفظ زيد بن يثيع خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن يزيد قزوينى ابو عبد اللّه ابن ماجه- صاحب سنن:متوفاى 173، بسيارى از اعلام شرح حال او را نگاشته‏اند، ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 209 از قول ابو يعلى خليلى گويد: ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحديث او احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حديث او در صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، و همچنين در صفحه 78 گذشت.
    • ابو محمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى:دينور بطوريكه ابن خلكان مينويسد: شهرى است نزد قرميسين( كرمانشاه)- دينور در اين تاريخ شهر نيست، و بلكه بلوكى است شامل قراء بسيار و آباد واقع در طرف شمال كرمانشاه بفاصله شش فرسخ و بيشتر،مترجم- بغدادى- متوفاى 276، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخ خود ص 170 ذكر كرده و نامبرده را ثقه و متديّن و فاضل معرفي نموده است، ابن خلكان نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را اشعار داشته، حديثى از او در احتجاج- برد- بر عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى هريره خواهد آمد.
    • حافظ عبد الملك بن محمّد، ابو قلابه رقاشى:زاهد و محدث بصره (ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده)، ابو داود گويد: نامبرده موصوف بامانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده‏ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذكره» ص 197 ثبت نموده و ابن حجر در جلد 6 «تهذيب» ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمة بن قاسم حكايت كرده، ابو حبّان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده، حديث از او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، گذشت.
    • حافظ احمد بن حازم غفارى- كوفي:حافظ احمد بن حازم غفارى- كوفي- مشهور به (ابن عزيزه) متوفاى 276- صاحب مسند- ابن حبّان او را در شمار ثقات ذكر كرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 171 شرح حال او را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص 48 گذشت، و همچنين آنچه از او در ص 67 ذكر شده، و روايت باسناد او در حديث مناشده بلفظ عمر و ذى مرّه بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.
    • حافظ محمّد بن عيسى- ابو عيسى ترمذى:متوفاى 279، يكى از ائمّه شش گانه- صاحبان صحاح- از هر توثيقى بى‏نياز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از طرق او صحيح و رجال ان ثقه ميباشند.
    • حافظ احمد بن يحى بلاذرى:متوفاى 279، پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و تاليفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حديث غدير را در «انساب الاشراف» ذكر نموده.
    • حافظ ابراهيم بن حسين كسائى- همدانى- ابو اسحق معروف به (ابن ديزيل): متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوريكه خواهد آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت ميكند، نامبرده در كتاب صفّين بطوريكه خواهد آمد. حديث ركبان را بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين نزول آيه «سأل سائل» را در پيرامون واقعه غدير روايت مينمايد.
    • حافظ احمد بن عمرو ابو بكر شيبانى:مشهور به (ابن ابى عاصم) متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى و زهد و صدق و فقه ستوده، حديث او در ص 83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه خواهد آمد.
    • حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد الرحمن سجزى (منسوب به سجستان):ساكن دمشق معروف به (خيّاط السنّه)- «در سن نود و چهار سالگى در سال 289 وفات يافته» نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 223 او را توثيق نموده‏اند، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 41 و 62 گذشت، و نسائى در «خصايص» ص 25 از نامبرده (زكريا بن يحيى) خبر داده كه او از يعقوب بن جعفر ابن كثير بن ابى كثير از مهاجرين مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد و او از پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بوديم .. تا آخر حديث كه در ص 77 مذكور است.
    • حافظ عبد اللّه بن احمد بن حنبل- ابو عبد الرحمن شيبانى:متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 «تذكره» ص 237 درباره او مينگارد: ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حديث و نامها و مواظبت بر طلب و كاوش او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى (دقت و معرفت) مقدم ميداشتند، بحديث از او در ص 66 كه باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند و همچنين بسند صحيح مذكور در ص 78 مراجعه نمائيد، رواياتى نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيحه خواهد آمد.
    • احمد بن عمر و ابو بكر بزار بصرى:متوفاى 292- صاحب مسند معلّل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334 گويد: نامبرده داراى قوه حفظ و مورد وثوق بوده؛ مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن گفته و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذكره» ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حكايت نموده، حديث او در صفحات 50 ر 69 ر 82 ر 97 ر 98 ر 104- گذشت و روايات او بطرق ديگر نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هيثمى بر آنها صحّه گذارده است.
    • حافظ ابراهيم بن عبد اللّه بن مسلم كجى- بصرى- صاحب سنن: متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 «تذكره» صفحه 195 ثبت نموده و گفته كه: دار قطنى و غيره او را توثيق نموده‏اند، نامبرده بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده، و نامبرده حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.
    • حافظ صالح بن محمّد بن عمرو بغدادى ملقب به (جزره):متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت نموده و گفته: نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمّه حديث و از علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع اهل فن حديثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 «تذكره» صفحه 215 از او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته، حديث او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص 66 گذشت و همچنين حديثى كه از او در ص 71 ذكر شد اسنادش صحيح و رجالش از ثقات است.
    • حافظ محمّد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر عيسى- كوفي:متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق كرده و حاكم و ذهبى آنچه را كه بطريق او در مستدرك و تلخيص روايت كرده‏اند بصحت آن اعتراف نموده‏اند، ذهبى در جلد 2 «تذكره» ص 233 شرح حال او را ثبت نموده، حديث باسناد او در ص 85 گذشت، و در مورد نزول آيه تبليغ در روز غدير خم حديث او خواهد آمد.
    • قاضى على بن محمّد مصيصى:نامبرده بر حافظ نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در «سنن» و در خلاصه خزرجى ص 135 مذكور است نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در «تقريب» او را موثق دانسته و در جلد 7 «تهذيب» ص 380 توثيق او را از طرف نسائى و ابن حبّان و مسلمة بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد و زيد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روايت نموده.
    • ابراهيم بن يونس بن محمّد مؤدّب بغدادى- مقيم طرطوس ملقّب به (حرمى):ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در «تقريب» از او پيروى كرده، نسائي در «خصائص» ص 4 از حرمي (نامبرده) بطور اخبار از او روايت نموده كه: او از ابو غسان (مالك بن اسماعيل) خبر داده و مالك مزبور از عبد السّلام - نامبرده: حافظ عبد السّلام بن حرب نهدى ابو بكر كوفى ملائى است كه در 187 در سن 96 سالگى درگذشته، ابو حاتم و ترمذى و دار قطنى و يعقوب بن ابى شيبه او را توثيق كرده‏اند، ابن حجر شرح حال او را در جلد 6« تهذيب» صفحه 317 ثبت نموده، شرح حال بقيه رجال سند مزبور قبلا ذكر شده است-و او از موسى صغير (شرح حال او در ص 140 گذشت) از عبد الرحمن بن سابط از سعد كه سعد گفت: نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب عليه السّلام در مقام منقصت و نكوهش بر آمدند ... تا آخر حديث مذكور در ص 77 كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.
    • ابو هريره محمّد بن ايوب واسطى، ابو حاتم:حكايت خزرجى صلاحيت او را تأييد نموده و ابن حجر شرح حال او را در «تقريب» با اشعار بصلاحيت او ثبت نموده و در جلد 9 «تهذيب» صفحه 69 گويد: ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته: پدرم در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم در جلد 3 «مستدرك» صفحه 109 صحت حديث او را اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن تصريح نموده در صفحه 66 گذشت، و حديث از او در مورد نزول آيه سأل سائل در پيرامون قضيه غدير خواهد آمد.