نهج‌البلاغه: خطبه 227

نهج‌البلاغه: خطبه 227

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است در حمد الهى و ستایش پیامبر و عجایب آفرینش

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لاتُدْرِكُهُ الشَّواهِدُ، وَلاتَحْويهِ الْمَشاهِدُ، وَ لا تَراهُ النَّواظِرُ،
خدایى را حمد که حواس او را درنیابد، مکانها فرایش نگیرند، چشمها او را نبینند،
 وَ لاتَحْجُبُهُ السَّواتِرُ، الدّالِّ عَلى قِدَمِهِ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ، 
 و پرده هاى پوشنده او را نپوشانند، همان که حادث بودن مخلوقاتش دلیل بر ازلى بودن او، 
وَ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ عَلى وُجُودِهِ، وَ بِاشْتِباهِهِمْ عَلى اَنْ لا شِبْهَ لَهُ. 
و به وجود آمدن موجودات برهان وجود اوست، و شبیه بودن مخلوقات به یکدیگر گواه بر این که او را شبیهى نیست. 
الَّذى صَدَقَ فى ميعادِهِ، وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبادِهِ،
خداوندى که در وعده اش صادق، و از اینکه به بندگان خود ستم کند به دور است،
وَ قامَ بِالْقِسْطِ فى خَلْقِهِ، وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فى حُكْمِهِ. 
در میان عبادش به قسط، و در حکم کردن بر آنان به عدالت رفتار کند.
 مُسْتَشْهِدٌ بِحُدُوثِ الاَْشْياءِ عَلى اَزَلِيَّتِهِ، وَ بِما وَسَمَها بِهِ مِنَ الْعَجْزِ عَلى قُدْرَتِهِ، 
 به حادث بودن اشیاء بر ازلیّتش، و به داغ ناتوانى که بر موجودات نهاده بر قدرتش، 
وَ بِمَا اضْطَرَّها اِلَيْهِ مِنَ الْفَناءِ عَلى دَوامِهِ.
و به مرگ و فناى مخلوقات که گریزى از آن قرار نداده بر دائمى بودنش گواه آورد.
واحِدٌ لا بِعَدَد، وَ دائِمٌ لا بِاَمَد، وَ قائِمٌ لا بِعَمَد. تَتَلَقّاهُ الاَْذْهانُ لا بِمُشاعَرَة، 
یکى است نه به عدد، همیشگى است نه به زمان، برپاست نه با کمک پشتیبان. ذهن ها او را دریابند نه به وسیله حواس، 
وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرائى لا بِمُحاضَرَة. لَمْ تُحِطْ بِهِ الاَْوْهامُ،
و دیده ها وجودش را گواهى دهند نه بر وجه حضور حسّى. اندیشه ها به او احاطه نکرد
بَـلْ تَجَـلّـى لَهـا بِهـا، وَ بِهَـا امْتَنَـعَ مِنْـها،
بلکه به اندیشه ها نزد اندیشه ها تجلّى نمود، و به اندیشه ها وانمود که اندیشه ها به او احاطه ندارند،
وَ اِلَيْها حاكَمَها. لَيْسَ بِذى كِبَر امْتَدَّتْ بِهِ النِّهاياتُ فَكَبَّرَتْهُ
و اندیشه ها را در این زمینه قاضى قرار داد. بزرگى او همچون اجسام و اجساد بر اساس
تَجْسيماً، وَ لا بِذى عِظَم تَناهَتْ بِهِ الْغاياتُ فَعَظَّمَتْهُ تَجْسيداً، بَلْ كَبُرَ شَأْناً، وَ عَظُمَ سُلْطاناً.
طول و عرض و حجم و عمق و بدایت و نهایت نیست تا در جسم و حجم بزرگ آید، بلکه شأنش بزرگ، و سلطنتش عظیـم اسـت.
وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِىُّ، وَ اَمينُهُ الرَّضِىُّ،
و شهادت مى دهم که محمّد بنده و رسول برگزیده، و امین پسندیده اوست،
صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. اَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَج  ِ،
درود خدا بر او و آلش باد. او را با دلایل الزام کننده، و پیروزى آشکار،
وَ ايضاح  ِ الْمَنْهَج  ِ، فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِها، وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ
و راه روشن فرستاد، او هم رسالت حق را آشکارا به مردم رساند، و انسانها را به راه راست واداشت
دالاًّ عَلَيْها، وَ اَقامَ اَعْلامَ الاِْهْتِداءِ وَ مَنارَ الضِّياءِ، وَ جَعَلَ اَمْراسَ الاِْسْلامِ مَتينَةً، وَ عُرَى الاْيمانِ وَثيقَةً.
 و راه را به آنان نمایاند، و نشانه هاى هدایت و مشعل روشن دین را به پا کرد، و رشته هاى اسلام را محکم، و دستگیره هاى ایمان را استوار نمود.


مِنْها فى صِفَةِ عَجيبِ خَلْقِ اَصْناف مِنَ الْحَيَوانِ
از این خطبه است در توصیف عجایب آفرینش اصنافى از حیوانات
وَ لَوْ فَكَّرُوا فى عَظيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسيمِ النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا اِلَى الطَّريقِ، 
اگر مردم در عظمت قدرت و بزرگى نعمت حق اندیشه مى نمودند، به راه مستقیم بازگشته،
وَ خافُوا عَذابَ الْحَريقِ، وَلكِنِ الْقُلُوبُ عَليلَةٌ، وَالْبَصائِرُ مَدْخُولَةٌ.
 و از عذاب سوزان مى ترسیدند، اما دلها بیمار، و دیده ها عیبناک است.
 اَلا يَنْظُرُونَ اِلى صَغيرِ ما خَلَقَ كَيْفَ اَحْكَمَ خَلْقَهُ، وَ اَتْقَنَ
 آیا به کوچک ترین چیزى که آفریده دقت نمى کنند که چگونه خلقتش را محکم، 
تَرْكيبَهُ، وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ، وَ سَوّى لَهُ الْعَظْمَ وَالْبَشَرَ؟!
ترکیبش را استوار کرد، و براى آن گوش و چشم قرار داد، و به استخوان و پوست آراست؟!
اُنْظُرُوا اِلَى النَّمْلَةِ فى صِغَرِ جُثَّتِها، وَ لَطافَةِ هَيْئَتِها، لا تَكادُ تُنالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ،
مورچه را با جثّه کوچک، و ظرافت اندامش بنگرید، به گونه اى است که نمى توان او را با گوشه چشم دید، 
 وَ لا بِمُسْتَدْرَكِ الْفِكَرِ، كَيْفَ دَبَّتْ عَلى اَرْضِها،
و به اندیشه درک کرد، چگونه به نرمى روى زمین راه مى رود،
وَ صُبَّتْ عَلى رِزْقِها، تَنْقُلُ الْحَبَّةَ اِلى جُحْرِها، وَ تُعِدُّها فى مُسْتَقَرِّها،
و بر رزقش مى جهد، دانه را به لانه مى برد، و در قرارگاهش قرار مى دهد، 
 تَجْمَعُ فى حَرِّها لِبَرْدِها، وَ فى وِرْدِها لِصَدَرِها،
به تابستان براى زمستان جمع مى کند، و به وقت آمدن براى زمان بازگشتن مهیّا مى نماید،
مَكْفُولَةٌ بِرِزْقِها، مَرْزُوقَةٌ بِوَفْقِها، لايُغْفِلُهَا الْمَنّانُ،
خدایش ضامن روزى او شده، و او را موافق حالش رزق داده، خداوند منّان از او غفلت ندارد،
وَ لايَحْرِمُهَا الدَّيّانُ وَلَوْ فِى الصَّفَا الْيابِسِ، وَالْحَجَرِ الْجامِسِ.
و پروردگار دیّان محرومش نمى گذارد، گرچه در میان سنگى خشک و سخت باشد!
وَ لَوْ فَكَّرْتَ فى مَجارى اَكْلِها، فى عُلْوِها وَ سُفْلِها، وَ ما فِى الْجَوْفِ
و اگر در مواضع جریان غذاى او، در بالا و پایین، و آنچه در درون اوست
مِنْ شَراسيفِ بَطْنِها، وَ ما فِى الرَّأْسِ مِنْ عَيْنِها وَ اُذُنِها، لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِها عَجَباً، 
از جوانب اضلاع شکمش، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش بیندیشى، هرآینه از آفرینشش به تعجّب آیى،
وَ لَقيتَ مِنْ وَصْفِها تَعَباً. فَتَعالَى الَّذى اَقامَها عَلى قَوائِمِها، 
 و از وصفش به رنج و تعب افتى. بلندمرتبه است خدایى که مورچه را به روى دست و پایش واداشت، 
وَ بَناها عَلى دَعائِمِها، لَمْ يَشْرَكْهُ فى فِطْرَتِها فاطِرٌ، وَ لَمْ يُعِنْهُ فى خَلْقِها قادِرٌ. 
و او را بر پایه این اعضا بنا کرد، کسى با او در این برنامه شریک نبود، و قدرتمندى در آفرینش آن او را کمک نداد.
وَ لَوْ ضَرَبْتَ فى مَذاهِبِ فِكْرِكَ لِتَبْلُغَ غاياتِهِ،
 و اگر راههاى اندیشه ات را تا رسیدن به انتهایش طى کنى،
 ما دَلَّتْكَ الدَّلالَةُ اِلاّ عَلى اَنَّ فاطِرَ النَّمْلَةِ هُوَ فاطِرُ النَّخْلَةِ،
 جز به این حقیقت نمى رسى که آفریننده مورچه همان آفریننده نخله خرماست،
لِدَقيقِ تَفْصيلِ كُلِّ شَىْء، وَ غامِضِ اخْتِلافِ كُلِّ حَىٍّ.
به خاطر دقت گونه گونى که در هر چیز، و پیچیدگى اختلافى که در هر زنده اى به کار گرفته شده است.
وَ مَا الْجَليلُ وَ اللَّطيفُ، وَ الثَّقيلُ وَالْخَفيفُ، وَ الْقَوِىُّ وَ الضَّعيفُ
بزرگ و کوچک، سنگین و سبک، قوى و ضعیف
فى خَلْقِهِ اِلاّ سَواءٌ، وَ كَذلِكَ السَّماءُ وَ الْهَواءُ، وَالرِّياحُ وَالْماءُ.
در عرصه گاه خلقتش نیست مگر اینکه نسبت به قدرت او مساویند، و چنین است آسمان و هوا، و باد و آب.
فَانْظُرْ اِلَى الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَ النَّباتِ وَ الشَّجَرِ، وَالْماءِ وَ الْحَجَرِ، 
به خورشید و ماه، گیاه و درخت، آب و سنگ ،
وَاخْتِلافِ هذَا اللَّيْلِ وَالنَّهارِ، وَ تَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحارِ،
 آمد و شد این شب و روز، روان شدن این دریاها،
وَ كَثْرَةِ هذِهِ الْجِبالِ، وَ طُولِ هذِهِ الْقِلالِ، وَ تَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغاتِ، وَالاَْلْسُنِ الْمُخْتَلِفاتِ.
وجود این کوههاى بسیار، درازى این قلّه ها، و اختلاف این لغات و زبانهاى گوناگون دقّت کن. 
 فَالْوَيْلُ لِمَنْ اَنكَرَ الْمُقَدِّرَ، وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ.
واى به حال کسى که آفریننده را انکار، و تدبیرکننده را باور نداشته باشد.
زَعَمُوا اَنَّهُمْ كَالنَّباتِ ما لَهُمْ زارِعٌ، وَ لا لاِخْتِلافِ صُوَرِهِمْ
بى خبران گمان مى کنند که آنان همچون گیاه بیابانى بدون زارع اند، و صورتهاى متنوّع آنان را
صانِعٌ، وَ لَمْ يَلْجَاُوا اِلى حُجَّة فيمَا ادَّعَوْا، وَ لا تَحْقيق لِما اَوْعَوْا. 
آفریننده اى نیست، اینان براى مدّعاى باطل خود دلیلى ندارند، و براى آنچه در باطن خود باور کرده اند تحقیقى ننموده اند. 
وَ هَلْ يَكُونُ بِناءٌ مِنْ غَيْرِ بان، اَوْ جِنايَةٌ مِنْ غَيْرِ جان؟!
آیا ساختمانى بدون بنا کننده، یا جنایتى منهاى جنایتکار ممکن است؟!
وَ اِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِى الْجَرادَةِ، اِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْراوَيْنِ،
و اگر مى خواهى در رابطه با ملخ بگو، که خداوند براى او دو چشم قرمز،
وَ اَسْرَجَ لَها حَدَقَتَيْنِ قَمْراوَيْنِ، وَ جَعَلَ لَها السَّمْعَ الْخَفِىَّ، 
و دو حدقه تابان ، و گوش پنهان آفریده ، 
وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِىَّ، وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِىَّ، وَ نابَيْنِ بِهِما تَقْرِضُ،
و براى او دهانى مناسب گشوده، و به او حسّى توانا عنایت کرده، و دو دندانى داده که با آنها مى چیند و جدا مى کند،
وَ مِنْجَلَيْنِ بِهِما تَقْبِضُ، يَرْهَبُهَا الزُّرّاعُ فى زَرْعِهِمْ،
و دو داس که با آنها چیزى را مى گیرد، کشاورزان براى زراعتشان از او بیم دارند، 
 وَ لايَسْتَطيعُونَ ذَبَّها وَ لَوْ اَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتّى تَرِدَ الْحَرْثَ فى نَزَواتِها، وَ تَقْضِىَ مِنْهُ شَهَواتِها، 
و براى دفع او گرچه با هم همدست شوند عاجزند ، تا با جَست و خیزهایش به کشتزار آید، و خواسته هاى خود را برآورده نماید،
وَ خَلْقُها كُلُّهُ لا يَكُونُ اِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً!
 در صورتى که جسم او به اندازه یک انگشت باریک بیش نیست!
فَتَبارَكَ اللّهُ الَّذى يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً، 
پس بزرگ و خجسته است خداوندى که هر کس در آسمانها و زمین است به اختیار و اضطرار به پیشگاهش سجده مى برد، 
وَ يُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً، وَ يُلْقى اِلَيْهِ بِالطّاعَةِ سِلْماً وَ ضَعْفاً، 
و براى او گونه و چهره بر خاک مى ساید، و او را به حالت تسلیم و درماندگى اطاعت مى کند،
وَ يُعْطى لَهُ الْقِيادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً. فَالطَّيْرُ مُسَخَّرَةٌ لاَِمْرِهِ.
 و از بیم و خوفْ عنان زندگى به دست او مى نهد. پرندگان مسخّر فرمان اویند،
اَحْصى عَدَدَ الرّيشِ مِنْها وَالنَّفَسِ، وَ اَرْسى قَوائِمَها عَلَى النَّدى وَ الْيَبَسِ، 
شماره پر و بال و نفس زدن آنان را مى داند، و پاى آنان را در جاى ترى و خشکى استوار نموده است، 
وَ قَدَّرَ اَقْواتَها، وَ اَحْصى اَجْناسَها. 
روزىِ آنان را مقدر فرموده، و بر اصناف آنان آگاهى دارد.
فَهذا غُرابٌ وَ هذا عُقابٌ، وَ هذا حَمامٌ وَ هذا نَعامٌ، دَعا كُلَّ طائِر بِاسْمِهِ، وَ كَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ.
 این کلاغ، این عقاب، این کبوتر، و این شترمرغ است، هر پرنده اى را به نامش خوانده، و رزقش را ضامن گشته.
 وَ اَنْشَاَ السَّحابَ الثِّقالَ، فَاَهْطَلَ دِيَمَها، وَ عَدَّدَ قِسَمَها،
 ابر سنگین را به وجود آورد، و باران پى در پى از آن بریخت، و سهم هر سرزمین را معین فرمود،
فَبَلَّ الاَْرْضَ بَعْدَ جُفُوفِها، وَ اَخْرَجَ نَبْتَها بَعْدَ جُدُوبِها.
پس زمین را پس از خشکى سیراب کرد، و بعد از خشکسالى گیاهش را رویاند.

خطبه‌های نهج‌البلاغه

نهج‌البلاغه: خطبه 1 نهج‌البلاغه: خطبه 2 نهج‌البلاغه: خطبه 3 نهج‌البلاغه: خطبه 4 نهج‌البلاغه: خطبه 5 نهج‌البلاغه: خطبه 6 نهج‌البلاغه: خطبه 7 نهج‌البلاغه: خطبه 8 نهج‌البلاغه: خطبه 9 نهج‌البلاغه: خطبه 10 نهج‌البلاغه: خطبه 11 نهج‌البلاغه: خطبه 12 نهج‌البلاغه: خطبه 13 نهج‌البلاغه: خطبه 14 نهج‌البلاغه: خطبه 15 نهج‌البلاغه: خطبه 16 نهج‌البلاغه: خطبه 18 نهج‌البلاغه: خطبه 21 نهج‌البلاغه: خطبه 22 نهج‌البلاغه: خطبه 23 نهج‌البلاغه: خطبه 24 نهج‌البلاغه: خطبه 25 نهج‌البلاغه: خطبه 26 نهج‌البلاغه: خطبه 27 نهج‌البلاغه : خطبه 28 نهج‌البلاغه: خطبه 29 نهج‌البلاغه: خطبه 30 نهج‌البلاغه: خطبه 31 نهج‌البلاغه: خطبه 32 نهج‌البلاغه: خطبه 33 نهج‌البلاغه : خطبه 34 نهج‌البلاغه: خطبه 35 نهج‌البلاغه: خطبه 36 نهج‌البلاغه: خطبه 37 نهج‌البلاغه: خطبه 38 نهج‌البلاغه: خطبه 39 نهج‌البلاغه: خطبه 40 نهج‌البلاغه: خطبه 41 نهج‌البلاغه: خطبه 42 نهج‌البلاغه: خطبه 43 نهج‌البلاغه: خطبه 44 نهج‌البلاغه: خطبه 45 نهج‌البلاغه: خطبه 46 نهج‌البلاغه: خطبه 47 نهج‌البلاغه: خطبه 48 نهج‌البلاغه: خطبه 49 نهج‌البلاغه: خطبه 50 نهج‌البلاغه: خطبه 51 نهج‌البلاغه: خطبه 52 نهج‌البلاغه: خطبه 53 نهج‌البلاغه: خطبه 54 نهج‌البلاغه: خطبه 55 نهج‌البلاغه: خطبه 56 نهج‌البلاغه: خطبه 57 نهج‌البلاغه: خطبه 58 نهج‌البلاغه: خطبه 59 نهج‌البلاغه: خطبه 60 نهج‌البلاغه: خطبه 61 نهج‌البلاغه: خطبه 62 نهج‌البلاغه: خطبه 63 نهج‌البلاغه: خطبه 64 نهج‌البلاغه: خطبه 65 نهج‌البلاغه: خطبه 66 نهج‌البلاغه: خطبه 67 نهج‌البلاغه: خطبه 68 نهج‌البلاغه: خطبه 69 نهج‌البلاغه: خطبه 70 نهج‌البلاغه: خطبه 71 نهج‌البلاغه: خطبه 72 نهج‌البلاغه: خطبه 73 نهج‌البلاغه: خطبه 74 نهج‌البلاغه: خطبه 75 نهج‌البلاغه: خطبه 76 نهج‌البلاغه: خطبه 77 نهج‌البلاغه: خطبه 78 نهج‌البلاغه: خطبه 79 نهج‌البلاغه: خطبه 80 نهج‌البلاغه: خطبه 81 نهج‌البلاغه: خطبه 82 نهج‌البلاغه: خطبه 83 نهج‌البلاغه: خطبه 84 نهج‌البلاغه: خطبه 85 نهج‌البلاغه: خطبه 86 نهج‌البلاغه: خطبه 87 نهج‌البلاغه: خطبه 88 نهج‌البلاغه: خطبه 89 نهج‌البلاغه: خطبه 90 نهج‌البلاعه: خطبه 91 نهج‌البلاغه: خطبه 92 نهج‌البلاغه: خطبه 93 نهج‌البلاغه: خطبه 94 نهج‌البلاغه: خطبه 95 نهج‌البلاغه: خطبه 96 نهج‌البلاغه : خطبه 97 نهج‌البلاغه: خطبه 98 نهج‌البلاغه: خطبه 99 نهج‌البلاغه : خطبه 100 نهج‌البلاغه: خطبه 101 نهج‌البلاغه: خطبه 102 نهج‌البلاغه: خطبه 103 نهج‌البلاغه: خطبه 104 نهج‌البلاغه: خطبه 105 نهج‌البلاغه: خطبه 106 نهج‌البلاغه: خطبه 107 نهج‌البلاغه: خطبه 108 نهج‌البلاغه: خطبه 109 نهج‌البلاغه: خطبه 110 نهج‌البلاغه: خطبه 111 نهج‌البلاغه: خطبه 112 نهج‌البلاغه: خطبه 113 نهج‌البلاغه: خطبه 114 نهج‌البلاغه: خطبه 115 نهج‌البلاغه: خطبه 116 نهج‌البلاغه: خطبه 117 نهج‌البلاغه: خطبه 118 نهج‌البلاغه: خطبه 119 نهج‌البلاغه: خطبه 120 نهج‌البلاغه: خطبه 121 نهج‌البلاغه: خطبه 122 نهج‌البلاغه: خطبه 123 نهج‌البلاغه: خطبه 124 نهج‌البلاغه: خطبه 125 نهج‌البلاغه: خطبه 126 نهج‌البلاغه: خطبه 127 نهج‌البلاغه: خطبه 128 نهج‌البلاغه: خطبه 129 نهج‌البلاغه: خطبه 130 نهج‌البلاغه: خطبه 131 نهج‌البلاغه: خطبه 132 نهج‌البلاغه: خطبه 133 نهج‌البلاغه: خطبه 134 نهج‌البلاغه: خطبه 135 نهج‌البلاغه: خطبه 136 نهج‌البلاغه: خطبه 137 نهج‌البلاغه: خطبه 138 نهج‌البلاغه: خطبه 139 نهج‌البلاغه: خطبه 140 نهج‌البلاغه: خطبه 142 نهج‌البلاغه: خطبه 143 نهج‌البلاغه: خطبه 144 نهج‌البلاغه : خطبه 146 نهج‌البلاغه: خطبه 147 نهج‌البلاغه: خطبه 148 نهج‌البلاغه: خطبه 149 نهج‌البلاغه: خطبه 150 نهج‌البلاغه: خطبه 151 نهج‌البلاغه: خطبه 152 نهج‌البلاغه: خطبه 153 نهج‌البلاغه: خطبه 154 نهج‌البلاغه‌: خطبه 155 نهج‌البلاغه: خطبه 156 نهج‌البلاغه: خطبه 157 نهج‌البلاغه: خطبه 158 نهج‌البلاغه: خطبه 159 نهج‌البلاغه: خطبه 160 نهج‌البلاغه: خطبه 161 نهج‌البلاغه: خطبه 162 نهج‌البلاغه: خطبه 163 نهج‌البلاغه: خطبه 164 نهج‌البلاغه: خطبه 165 نهج‌البلاغه: خطبه 166 نهج‌البلاغه: خطبه 167 نهج‌البلاغه: خطبه 168 نهج‌البلاغه: خطبه 169 نهج‌البلاغه: خطبه 170 نهج‌البلاغه: خطبه 171 نهج‌البلاغه: خطبه 172 نهج‌البلاغه: خطبه 173 نهج‌البلاغه: خطبه 174 نهج‌البلاغه: خطبه 175 نهج‌البلاغه: خطبه 176 نهج‌البلاغه: خطبه 177 نهج‌البلاغه: خطبه 178 نهج‌البلاغه: خطبه 179 نهج‌البلاغه: خطبه 180 نهج‌البلاغه: خطبه 181 نهج‌البلاغه: خطبه 182 نهج‌البلاغه: خطبه 183 نهج‌البلاغه: خطبه 184 نهج‌البلاغه: خطبه 185 نهج‌البلاغه: خطبه 186 نهج‌البلاغه: خطبه 187 نهج‌البلاغه: خطبه 188 نهج‌البلاغه: خطبه 189 نهج‌البلاغه: خطبه 190 نهج‌البلاغه: خطبه 191 نهج‌البلاغه: خطبه 192 نهج‌البلاغه: خطبه 193 نهج‌البلاغه: خطبه 194 نهج‌البلاغه: خطبه 195 نهج‌البلاغه: خطبه 196 نهج‌البلاغه: خطبه 197 نهج‌البلاغه: خطبه 198 نهج‌البلاغه: خطبه 199 نهج‌البلاغه: خطبه 200 نهج‌البلاغه: خطبه 201 نهج‌البلاغه: خطبه 202 نهج‌البلاغه: خطبه 203 نهج‌البلاغه: خطبه 204 نهج‌البلاغه: خطبه 205 نهج‌البلاغه: خطبه 206 نهج‌البلاغه: خطبه 207 نهج‌البلاغه: خطبه 208 نهج‌البلاغه: خطبه 209 نهج‌البلاغه: خطبه 210 نهج‌البلاغه: خطبه 211 نهج‌البلاغه: خطبه 212 نهج‌البلاغه: خطبه 213 نهج‌البلاغه: خطبه 214 نهج‌البلاغه: خطبه 215 نهج‌البلاغه: خطبه 216 نهج‌البلاغه: خطبه 217 نهج‌البلاغه: خطبه 218 نهج‌البلاغه: خطبه 219 نهج‌البلاغه: خطبه 220 نهج‌البلاغه: خطبه 221 نهج‌البلاغه: خطبه 222 نهج‌البلاغه: خطبه 223 نهج‌البلاغه: خطبه 224 نهج‌البلاغه: خطبه 225 نهج‌البلاغه: خطبه 226 نهج‌البلاغه: خطبه 227 نهج‌البلاغه: خطبه 228 نهج‌البلاغه: خطبه 229 نهج‌البلاغه: خطبه 230 نهج‌البلاغه: خطبه 231 نهج‌البلاغه: خطبه 232 نهج‌البلاغه: خطبه 233 نهج‌البلاغه: خطبه 234 نهج‌البلاغه: خطبه 235 نهج‌البلاغه: خطبه 236 نهج‌البلاغه: خطبه 237 نهج‌البلاغه: خطبه 238 نهج‌البلاغه: خطبه 239