آداب قضاوت از نظر  امام علی (ع)

آداب قضاوت از نظر امام علی (ع)

انسان حریص و آزمند است و به خاطر همین خصلتها برخی از جهل و نادانی مردم سوء استفاده می کنند و به حقوق آنها تجاوز می نمایند. یا از روی نادانی ستمهایی را روا می دازند. از همین جا تنازع و کشمکشها به وجود می آید بنابراین باید یک قدرت قوی با شرایطی مخصوص به خود وجود داشته باشد تا این مسایل را بررسی و جلو مفاسد را بگیرد و حقوق مردم را به صاحبانشان برگرداند و از تجاوز و زورگویی جلوگیری به عمل آورده و اختلافات بین مردم را برطرف کند لذا از روزگاران کهن انسانها مرجعی را برای حل و فصل اختلافات و ایفای حق خویش برگیزده اند و دولتمردانی که عدالتخواه بوده اند آن را را اهمیت تلقی کرده و افراد لایق و کاردان را بدین سمت گمارده اند چرا که استقال هر ملت و سلامت و امنیت هر کشور و نیز استمرار عدالت و حفظ حقوق افراد جامعه به وجود سلامت قوه قضائیه بستگی دارد . اگر دستگاه قضایی از بافت سالمی برخوردار نباشد یا آن که کار قضاء به افراد نالایق و غیرمتعهد یا بی سواد واگذار شود جور و فساد رواج می یابد و حقوق مردم پایمال می شود و ارکان دولت و حکومت به ضعف و سستی می گراید و چه بسا همین امر باعث سقوط و فروپاشی نظام و ملت می گردد.
از همین روست که مکتب حیات بخش اسلام صلاحیت و سلامت امر قضاء را مورد توجه اکید قرار داده و از کسانی که از پذیرش داوری بین مردم خودداری می کنند نکوهش کرده است چنانچه امام علی (ع) در نامه 47 نهج البلاغه از پیامبر (ص) نقل می کند :«اصلاح بین مردم از تمام نمازها و روزه ها بهتر است.»لذا با توجه به اهمیت منصب قضاوت در این مطلب به شرایط و آدابی که قاضی بایستی رعایت کند را به اختصار بیان می کنیم.

 قاضی نباید بر متخاصمان فریاد بزند.

علی (ع) ابوالاسود دوئلی را -که شخصیت والا و مورد اتمادی در نزد حضرت داشت- به منصب قضاوت منصوب ساخت، و سپس او را عزل کرد. ابوالاسود به محضر علی (ع) شرفیاب شد و گفت: چرا عزلم کردی با این که خیانت و جنایتی از من سر نزده است. علی (ع) فرمود: «هنگام قضاوت بر سر طرف دعوا، فریاد می زنی» .[1]

قاضی در دادگاه پشت به قبله بنشینید تا اصحاب دعوا رو به قبله قرار گیرند. 

شیخ طوسی در کتاب نهایه با استناد به حدیث نبوی فرمود: «خیر المجاس ما استقبل به القبله» «بهترین مجالس رو به قبله نشستن است».
او باید با لباسی وارد دادگاه بشود که موجب وقار و احترام وی باشد و موجب ابهت و احترام در نفس و ارباب رجوع و متخاصمان شود و علامه حلی در قواعد می گوید: «و ان یخرج للقضاء فی اجمل هیئه ...»[2]   این رفتار به خاطر آن است که ابهت قاضی به نحوی باشد که اولاً در او طمع نکند و ثانیاً از اعتراف به ناحق ناروا طفره نرود و از دست انداختن قاضی و غیره احتراز نمایند!!
لذا علی (ع) به مالک نوشت که: دقیق مواظب باش تا قاضی در نزد تو از چنان منزلتی برخوردار باشد که هیچ یک از نزدیکانت به آن مقام نرسند تا بدینوسیله از نفوذ و سلطه پذیری خواص ایمن باشد ...
«واعطه من المنزله لدیک ما لا یطمع فیه غیره من خاصتک لیأمن بذلک من اغتیال الرجال له عدک فانظر فی ذلک نظرا بلیغا ...» [3]

برخورد قاضی با طرفین دعوا

آدابی که مراعات و انجام آن بر قاضی واجب است، عبارتست از:
1- با طرفین دعوا به طور مساوات و یکسان تکلم کند و یکی را بر دیگری ترجیح ندهد . [4]
2- هنگام رسیدگی به دعوای یکی از دادخواهان که مبادرت به اقامه دعوی کرده، تا سخن مدعی اول تمام نشده به دومی گوش ندهد .[5]
3- در صورت طرح دعوی همزمان توسط هر دو باید به آنکه طرف راست متداعی است، اول گوش دهد و سپس دعوی طرف دیگر را. برخی معتقد در تقدیم و تاخیر سماع باید ... به قرعه متوسل شود. ولی مرحوم شهید می گوید: اگر هر دو ابتداء به سخن کردند نخست آنکه در سمت راست نشسته است گوش ده.
4- لزوم سکوت قاضی در صورت سکوت مترافعین و اگر سکوت کردند، قاضی باید سکوت کنند تا آن دو به سخن آیند!


امام علی (ع) در منصب قضا

داوریهای حضرت علی (ع) در محضر رسول خدا (ص) که یا به دستور خود پیامبر (ص) بوده و یا پس از دوایر، به تایید پیامبر عظیم الشان می رسیده است بهترین گواه است که امام علی (ع) از جانب خدا تایید شده بوده است و او شایسته ترین افراد پس از رسول خدا برای خلافت مسلمین بوده است. در بعضی از قضاوتهایی که از امام علی (ع) به رسول خدا گزارش می رسید، پیغمبر خدا ضمن تایید داوری آن حضرت می فرمود:«حکم، حکم اوست و قول، قول اوست و ولایت پس از من با اوست. 
پیامبر خدا(ص) در دهم رمضان سال دهم هجری علی بن ابیطالب (ع) را به عنوان قاضی یمن برگزید.گفتم: آیا مرا با اینکه جوانی کم سال و تجربه ای در علم قضائی ندارم، اعزام می کنی؟ فرمود: خداوند به زودی دل و فکرت را هدایت می کند و زبانت را ثابت می سازد.
هنگامیکه طرفین دعوا در برابرت نشستند قبل از شنیدن سخنان طرفین و قضاوت همانگونه که سخن یکی را شنیدی، حتما سخن دومی را بشنو و سپس قضاوت کن. این عمل شایسته تر است برای کشف حق و قضوت صحیح. آنگاه علی (ع) فرمود: که همواره قاضی بودم و هرگز در هیچ حکمی در قضا شک نکردم . [6]
آن حضرت فرمود: پیامبر (ص) هنگام حرکت من به یمن فرمود: «اذا تحیوکم الیک فلا تحکم لاحد الخمصین دون ان تسمع من الاخر، فما شَکَتُ فی قضاء بعد ذلک» [7]
و نیز «اذا تقاضی الیک رجلان تقض للاول حتی تسمع من الاخر فانک ان افعلت ذلک تبین لک القضا»[8] «هنگامیکه دو نفر برای دادخواهی آمدند قبل از انکه حرف دیگری را نیز بشنوی قضاوت نکن ...».
علی (ع) فرمود: همواره قاضی بودم و در فهم حکم به خاطر دعای پیامبر (ص) تردید نداشتم. «فمازلت تجدها قاضیا قال له النبی اللهم فهمه القضاء» 
پیامبر (ص) به علی فرمود: خدایا او را به احکام قضاوت دانا ساز. برای قاضی جایز نیست که در ایام قضاوت هدیه ای را بپذیرد مگر از کسی که معمولا برای او هدیه می آورد از قبل از ایام قضاوت و نباید هدیه را از طرف دعوا و متقاضی بپذیر، هرچندکه از قدیم چنین کسی هدیه می آورد، باز نباید از کسی که قبلا برای او هدیه می آورد هدیه ای را در ایام قضاوت بپذیرد که ارزنده تر و نفیس تر از قبل باشد. او می تواند در ولیمه ها شرکت کند و حق ندارد در مجلس برخی شرکت کند و در مجالس برخی شرکت نکند.
ولی عیادت مریض، تشییع جنازه، استقبال از مسافر و غایب، اشکالی ندارد. برای قاضی مکروه است از اینکه خود مستقیم خرید و فروش اشیاء و نیازمندیهای خود را به عهده بگیرد، یا در حالی که گرسنه و تشنه و خشمگین یا در غم و اندوه شدید یا در حال خوشی و سرور زیاد است، نباید به قضاوت بنشیند.
در حال چرت و خواب آلودگی، بیماری و غیره نباید قضاوت کند. همچنین در سرما و گرمای آزاردهنده نباید قضاوت کرد. نباید در مسجد (جای نماز و جمعیت است) برای قضاوت بنشیند. مستحب است در مکان واسعی بنشیند، جایی که در هنگام نشستن اذیت نشود.
به همین جهت علی (ع) به متصدیان امر قضاوت از جمله به شریح که از پیش منصب قضاء عراق (کوفه) را عهده دار بود می فرماید که:
«ثم واس بین المسلمین بوجهک و منطقتک و بمجلسک حتی لا یطمع قریبک فی حقک و لا یبأس عدوّک من عدلک»[9]   هنگام قضاوت با مسلمانان از نظر برخورد و نگاه منطق و سخن، نشست و برخاست، مساوات و به طور مساوی رفتار کن، تا نزدیکانت در ظلم و رفتار ناحق تو طمع نورزند و دشمنان تو از عدالت تو مایوس نگردند. در همین رابطه علی (ع) جمله دیگری دارد که می فرماید: «ینبغی للحاکم ان یدع التلفت الی خصم دون خصم و ان یقسم النظر فیما بینهما بالعدل و لایدع خصما یظهر بغیا علی صاحبه» .  [10]  

پی نوشت ها

[1]مستدرک الوسایل، ص 197.«روی اَنَّ امیرالمومنین ولی ابالاسود الدوئلی القضاء ثم عزله فقال له: لم عزلتنی و ما خنت و ما جنیت؟ فقال (ع): انی رایت کلامک یعلو کلام خصمک».ر.ک به مجله متب الاسلام سال 21 شماره 6، ص 70.
[2]قواعد علامه رجوع شود.
[3]نامه تاریخی حضرت به مالک اشتر، 53 از این فراز مطلب مهمتری هم استفاده می شود که در تمام سئون قاضی باید از احترام و منزلت خاصی نزد حاکم و مسئولان و غیره برخوردار باشد تا موجب طمع و نفوذ دیگران نباشد. 
[4]شهید: یجب علی القاضی التسویه بین الخمصین فی الکلام و السلام و النظر الیهما ...
[5]شهید: از ابدر احد المخصمین به دعوی منه و جوبا، روایت.
[6]سنن خ / 2582. به نقل میزان الحکمه ص 196 ج 8.
[7]بحار الانوار، ج 104، ص 8.
[8]من لا یحضره الفقیه، ج3، ص7.
[9]  وسایل، ج18، ص 155.
 [10]  مستدرک الوسایل، ج3، ص 195.

منابع:

  • برگرفته از کتاب حقوق و قضا از دیدگاه حضرت علی (ع) و نهج البلاغه؛ (1388)، دکتر علی اکبر حسنی
  • تجلی امامت : تحلیلی از حکومت امیرالمومنین علی (ع) ، مولف: سیداصغر ناظم زاده قمی، الهادی: قم: 1372، ص67-66