نهجالبلاغه: خطبه 87
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است در بیان عوامل هلاکت مردم
اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهيل وَ رَخاء،
پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن و آسایش،
وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء،
و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج،
وَ فى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ.
و درسختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرتهاست.
وَ ماكُلُّ ذى قَلْب بِلَبيب، وَلا كُلُّ ذى سَمْع بِسَميع، وَلا كُلُّ ذى ناظِربِبَصيــر.
هر صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى بینایى ندارد.
فَياعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فى دينِها؟!
عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاریهاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در دینشان دارند؟!
لايَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلايَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ،
از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند،
وَلا يُؤْمِنُونَ بِغَيْب، وَلا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْب
و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمى ورزند
يَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ،وَ يَسيرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فيهِمْ ما عَرَفُوا،
به شبهات عمل مى کنند،و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند،
وَالْمُنْكَرُعِنْدَهُمْ ما اَنْكَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ،
و منکرنزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند،
وَ تَعْويلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ،
و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظرشان است،
كَاَنَّ كُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فيما يَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْكَمات.
گویى هر کدام از آنان امامخود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمانهاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.