نهجالبلاغه: خطبه 57
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كَلَّمَ بِهِ الْخَوارِجَ
کلام آن حضرت است در خطاب به خوارج نهروان
اَصابَكُمْ حاصِبٌ، وَلا بَقِىَ مِنْكُمْ آبِرٌ!
طوفان مرگ زا بر شما بوزد، و اصلاح کارى از شما باقى نماند!
اَبَعْدَ ايمانى بِاللّهِ وَ جِهادى مَعَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عليهِ وآلِهِ اَشْهَدُ عَلى نَفْسى بِالْكُفْرِ؟!
آیا پس از ایمانم به خدا و جهادم همراه رسول حق صلّى اللّه علیه وآله به کفر خود شهادت دهم؟!
«لَقَدْ ضَلَلْتُ اِذاً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُهْتَدينَ.»
«در این صورت گمراه شده و از گردونه هدایت یافتگان خارج شده ام.»
فَاُوبُوا شَرَّ مَآب، وَ ارْجِعُوا عَلى اَثَرِ الاَْعْقابِ!
به بدترین سرنوشت بروید، و از راهى که آمده اید به جهالت گذشته برگردید!
اَما اِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدى ذُلاًّ شامِلاً،وَ سَيْفاً قاطِعاً،
بدانید پس از من به پستى فراگیر دچار مى شوید، و شمشیرهاى برنده به سراغتان خواهد آمد،
وَ اَثَرَةً يَتَّخِذُهَا الظّالِمُونَ فـيـكُـمْ سُـنَّـةً .
و ثروت شما را ستمکاران گرفته مِلک خود کنند و این عمل را براى خود عادت و سنّت قرار دهند.
- قَوْلُهُ عَلَيْهِ السّلامُ: «وَ لا بَقِىَ مِنْكُمْ آبِرٌ» يُرْوى عَلى ثَلاثَةِ اَوْجُه: اَحَدُها اَنْ يَكُونَ كَما ذَكَرْناهُ «ابِرٌ» بِالرّاءِ مِنْ قَوْلِهِمْ رَجُلٌ آبِرٌ لِلَّذى يَأْبِرُ النَّخْلَ اَىْ يُصْلِحُهُ. وَ يُرْوى «آثِرٌ» بِالثّاءِ بِثَلاثِ نُقَط يُرادُ بِهِ الَّذى يَأْثِرُ الْحَديثَ أىْ يَرْويهِ وَ يَحْكيهِ، وَ هُوَ اَصَحُّ الْوُجُوهِ عِنْدى. كَاَنَّهُ عَلَيْهِ السّلامُ قالَ: لابَقِىَ مِنْكُمْ مُخْبِرٌ. وَ يُرْوى «آبِزٌ» بِالزّاىِ الْمُعْجَمَةِ وَ هُوَ الْواثِبُ; وَ الْهالِكُ اَيْضاً يُقالُ لَهُ آبِزٌ.
گفتار حضرت: «و لا بَقِىَ مِنکم آبِرُ» به سه صورت روایت شده: یکى همان طور که درمتن آورده ایم «آبر» با راء به معناى اصلاح کننده نخل است. دوم «آثر» با ثاء سه نقطه به معناى روایت کننده و حکایت کننده حدیث، که این صحیح ترینوجه نزد من است. گویى حضرت فرموده: مخبرى از شما باقى نماند. سوم «آبز» با زاىنقطه دار به معناى پرخاشگر; و نیز به معناى هلاک شونده است.