نهجالبلاغه: خطبه 224
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است در فضل اهل بیت و نکوهش زمانه خود
اَلا اِنَّ اللِّسانَ بَضْعَةٌ مِنَ الاِْنْسانِ، فَلايُسْعِدُهُ الْقَوْلُ اِذَا امْتَنَعَ،
بدانید زبان قطعه اى از انسان است، هرگاه آدمى عاجز از گفتار باشد، زبان او را یارى ندهد،
وَ لايُمْهِلُهُ النُّطْقُ اِذَا اتَّسَعَ. وَ اِنّا لاَُمَراءُ الْكَلامِ، وَ فينا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ، وَ عَلَيْنا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ.
و اگر تواناى بر سخن باشد گفتارش مهلت ندهد. ما امیران کلامیم، و درخت سخن در ما ریشه دوانده، و شاخه هایش بر ما فروهشته است.
وَاعْلَمُوا ـ رَحِمَكُمُ اللّهُ ـ اَنَّكُمْ فى زَمان الْقائِلُ فيهِ بِالْحَقِّ قَليلٌ،
خداوند شما را رحمت کند، آگاه باشید در زمانى هستید که گویاى به حق اندک،
وَ اللِّسانُ عَنِ الصِّدْقِ كَليلٌ، وَ اللاّزِمُ لِلْحَقِّ ذَليلٌ.
و زبان از راستى بازمانده، و ملازم حق خوار گشته است.
اَهْلُهُ مُعْتَكِفُونَ عَلَى الْعِصْيانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَى الاِْدْهانِ. فَتاهُمْ عارِمٌ، وَ شائِبُهُمْ آثِمٌ،
اهل زمان بر گناه مقیم اند، و بر سهل انگارى و مماشات متفق اند. جوانشان پرآزار، سالخورده شان گناهکار،
وَ عالِمُهُمْ مُنافِقٌ، وَ قارِئُهُمْ مُماذِقٌ. لايُعَظِّمُ صَغيرُهُمْ كَبيرَهُمْ، وَ لا يَعُولُ غَنِيُّهُمْ فَقيرَهُمْ.
دانشمندشان منافق، و گوینده شان چاپلوس است. کوچکشان بزرگشان را احترام نمى کند، و توانگرشان به بى نوایشان کمک نمى دهد.