نهجالبلاغه: خطبه 230
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است در سفارش به تقوا و یاد مرگ
اُوصيكُمْ اَيُّهَا النّاسُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ كَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلى آلائِهِ اِلَيْكُمْ، وَ نَعْمائِهِ عَلَيْكُمْ،
اى مردم، شما را سفارش مى کنم به تقواى الهى، و حمد بسیار بر احسانش، و نعمت هایى که به شما ارزانى داشته،
وَ بَلائِهِ لَدَيْكُمْ. فَكَمْ خَصَّكُمْ بِنِعْمَة، وَ تَدارَكَكُمْ بِرَحْمَة. اَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَكُمْ،
و بر هر برنامه اى که از او به شما رسیده. چه بسا شما را به نعمتى مخصوص داشت، و به رحمتى دریافت. عیوبتان را آشکار کردید و او بر شما پوشاند،
وَ تَعَرَّضْتُمْ لاَِخْذِهِ فَاَمْهَلَكُمْ. وَ اُوصيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ، وَ اِقْلالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ.
خود را در معرض مؤاخذه او قرار دادید مهلتتان داد. و سفارشتان مى کنم به یاد مرگ باشید، و از آن کمتر غفلت نمایید.
وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ، وَ طَمَعُكُمْ فيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُكُمْ؟!
چگونه غافل مى مانید از چیزى که از شما غافل نیست، و چگونه طمع مى بندید به کسى که شما را مهلت نمى دهد؟!
فَكَفى واعِظاً بِمَوْتى عايَنْتُمُوهُمْ،
براى پند و اندرز شما بس است مرده هایى که دیده اید،
حُمِلُوا اِلى قُبُورِهِمْ غَيْرَ راكِبينَ، وَ اُنْزِلُوا فيها غَيْرَ نازِلينَ،
آنها را به گورستان بردند بدون اینکه بر مرکبى سوار شوند، و آنان را در میان قبر گذاشتند بدون اینکه خودشان فرود آیند،
فَكَاَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيا عُمّاراً، وَ كَاَنَّ الاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ داراً.
گویا اینان از آبادکنندگان دنیا نبودند، و آخرت همیشه جایگاه آنان بود.
اَوْحَشُوا ما كانُوا يُوطِنُونَ، وَ اَوْطَنُوا ما كانُوا يُوحِشُونَ،
از دنیایى که در آن سکونت داشتند رمیدند، و در محلّى که از آن وحشت داشتند آرمیدند،
وَ اشْتَغَلُوا بِما فارَقُوا، وَ اَضاعُوا ما اِلَيْهِ انْتَقَلُوا.
به آنچه از آن جدا شدند سرگرم بودند، و جایى را که عاقبت باید به آن برسند ضایع کردند.
لا عَنْ قَبيح يَسْتَطيعُونَ انْتِقالاً، وَ لا فى حَسَن يَسْتَطيعُونَ ازْدِياداً.
پس از مرگ قدرت برگشت از کارهاى زشت را ندارند، و توان اضافه کردن نیکى براى آنان محال است.
اَنِسُوا بِالدُّنْيا فَغَرَّتْهُمْ، وَ وَثِقُوا بِها فَصَرَعَتْهُمْ.
به دنیا انس گرفتند مغرورشان کرد، به آن اعتماد نمودند به خاکشان انداخت.
فَسابِقُوا ـ رَحِمَكُمُ اللّهُ ـ اِلى مَنازِلِكُمُ الَّتى اُمِرْتُمْ اَنْ تَعْمُرُوها، وَ الَّتى رُغِّبْتُمْ فيها،
خداوند شما را رحمت کند، به منازلى که به آباد کردن آنها مأمور شده اید، و شما را به آنها ترغیب نموده اند،
وَ دُعيتُمْ اِلَيْها، وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلى طاعَتِهِ،
و از شما به سوى آنها دعوت به عمل آمده پیشى گیرید، و با استقامت در بندگى،
وَ الْمُجانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ، فَاِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَريبٌ.
و دورى از گناه نعمت هاى خدا را بر خود کامل کنید، که فردا به امروز نزدیک است.
ما اَسْرَعَ السّاعاتِ فِى الْيَوْمِ، وَ اَسْرَعَ الاَْيّامَ فِى الشَّهْرِ، وَ اَسْرَعَ الشُّهُورَ فِى السَّنَةِ، وَ اَسْرَعَ السِّنينَ فِى الْعُمُرِ!
ساعتها در روز ، و روزها در ماه ، و ماهها در سال ،و سالها در عمـر چه با سرعت مى گـذرد!